Monday, October 08, 2007

آتشکده‏های ايران ساسانی

دوشنبه ١۶/مهر/١٣٨۶ - ٨/اكتبر/٢٠٠٧

در زمان پیش از اسلام، ایرانیان باور داشتند که سه آتش بزرگ مقدس وجود دارد به نام‏های آذر گُشنَسپ (goshnasp) یا آذر گُشَسپ (به معنای آتش جهنده‏ی بزرگ)، آذر فَرَن بَغ، و آذر بَرزین مِهر.

در ایران ساسانی سه آتشکده‏ی بزرگ وجود داشت که عبارت بودند از:

١) آذر گشنسپ یا آذرگشسپ در شهر شیز در آذربایگان. این آتشکده نیایشگاه جنگاوران یا ارتشتاران بوده است. برخی معتقد بودند که آن را گشتاسپ شاه کیانی ساخته است، شاهی که زرتشت دین خود را بر وی عرضه کرد.

فردوسی در شاهنامه در بخش انوشیروان می‏گوید:
پس و پیش گرد اندر آزادگان ----------- همی‏رفت تا آذرآبادگان
چو چشمش برآمد به آذرگشسپ ------------ پیاده شد از دور و بگذاشت اسپ

شیز به یک فاصله از اورمیه و همدان بوده است. شیز امروزه تکاب نامیده می‏شود و در استان آذربایجان غربی است. پس از اسلام برای جلوگیری از نابودی این آتشکده، آنجا را «تخت سلیمان» خواندند و در دوران ایلخانان در آنجا مسجد نیز ساختند. در ۱۴ تیر ۱۳۸۲ خ. (۵ جولای ۲۰۰۳ م.) تخت سلیمان در یونسکو به عنوان یکی از بناهای میراث فرهنگی جهان ثبت شد.


برای دیدن عکس‏های روی آنها کلیک کنید.

زندانی در نزدیکی آن بر بالای کوهی بوده است که امروزه به «زندان سلیمان» مشهور است و می‌گفتند سلیمان دیوها را در آنجا زندان کرده است.


زندان سلیمان

٢) آذر فَرْن بَغ: (Farnbagh) این آتشکده ویژه‏ی موبدان و روحانیان بوده و گویا در کاریان فارس به یک فاصله از بندر سیراف و دارابگرد (داراب امروزی) بوده است.

در پانویس آمده که واژه «فرن بغ» شاید املای تاریخی یا نگارش تحریف شده‌ی «فروغ بَغ» (Farrughbagh) باشد یعنی فروغ یا نور خدا. شکل سریانی این واژه یعنی آذر فروا (Adhurfarrwa) ظاهرا از «آذر فرّ بَغ» باشد.

به گمان من «فَرْن» شاید شکل پیشین فرّ و فرّه (farrah) باشد که در اصل خْوَرنَه (xvarenah) بوده است. به نوشته‌ی دهخدا فره / خره / فرهی / در پارسی نو، فرخ / فرخنده / فرخان و فرهی از همین ریشه است. مردم نورانی را فرمند و فرهومند گویند. البته امروز فرهومند به شکل فرهمند نوشته می‌شود که باید فَرّه‌مند (farrah-mand) خوانده شود اما تلفظ (واگویه‌ی) رایج فَرَهمند (farahmand) است. (در انگلیسی charisma و charismatic گفته می‌شود)

٣) آذر بَرزین مِهر: این آتشکده ویژه‏ی کشاورزان بوده و در کوه‏های ریوند در شمال غربی نیشاپور در قریه‏ی مهر قرار داشته است. این قریه به یک فاصله از میاندشت و سبزوار بوده است.

این سه مورد از کتاب «ایران در زمان ساسانیان» نوشته‏ی آرتور کریستن‏سن و ترجمه‏ی زنده یاد رشید یاسمی (انتشار ١٣١٧ تهران) برگرفته شده است.

در فرهنگ دهخدا «آذر فرن بغ» با تلفظ Faranbagh آمده است. هم چنین در فرهنگ دهخدا از چند آتشکده‏ی دیگر نیز نام برده شده و شمار آتشکده‌های مهم را هفت دانسته است:
- آذر بهرام،
- آذر زردهشت (در بلخ در شمال افغانستان امروزی)،
- آذر آیین یا آذر آبتین،
- آذر خرداد یا آذر خرّاد یا آذر کاریان در فارس: کاریان دژی است که بر فراز کوهی واقع شده در آنجا آتشکده‌ی معظم و معتبر ساخته بوده‌اند و آتش از آنجا به اطراف می‌برده‌اند. در نیمه‌ی راه بین بندر سیراف و دارابگرد بوده و ظاهراً آتش مقدس آنجا را با منبع نفتی افروخته نگاه می‌داشته‌اند. همان آتشکده است که در تاریخ بیرونی به نام آذرخوره مذکور است. (دهخدا)

همچنین آتشکده‏ی دیگری در اصفهان قرار دارد که هنوز ویرانه‏های آن در نزدیکی منار جُنبان و بر کنار جاده برجا است.



آتشکده‌ی نزدیک اصفهان

0 نظر: