Wednesday, March 15, 2006

عرب و تاجيک

چهارشنبه ١٥/مارچ/٢٠٠٦-٢٤/اسفند/١٣٨٤

در کتاب «دوران زرین ايران» نوشته‌ی دکتر ریچارد نلسون فرای خواندم و با فرهنگ دهخدا نيز بررسی كردم: ايرانيان به عربان می‏گفتند تاژيک يا تازيک كه صفت نسبی تای است. تای همان طای يا طی قبيله‏ی معروف عرب است. مشهورترين اين قبيله حاتم طایی و داوود طایی هستند.

در واقع تاژيک گفتن به عرب اطلاق جز به كل است. مانند اين شعر فردوسی:
ز مادر همه مرگ را زاده‏ایم ------------------- به ناچار گردن بدو داده‏ایم
كه گردن جزیی از وجود است.
[يعنی همه از مادر برای مردن زاییده می‏شویم و به ناچار وجود خود را به دست مرگ می‏سپاریم.]
كلمه‏ی تاژيک يا تازيک به صورت تازی خلاصه شده است.

بعد از آن كه عربان ايران را گشودند، ايرانيان زرتشتی در مورد ايرانيان مسلمان شده می‌گفتند كه اينان تازيک شده‏اند، يعنی عرب شده‏اند. اين اصطلاح تازيک بعدها در مورد عربانی كه در ايران به دنيا می‏آمدند و يا از پیوند ايرانيان و عربان به وجود می‏آمدند نيز به كار می‏رفت. در واقع تازيک به معنای مسلمان ايرانی درآمد. اين كلمه بعد به تاجيک تبديل شد.

پسوند ”ايک“ در پارسی (مانند ic در انگلیسی وique در فرانسه و isch در آلمانی) صفت نسبی می‌سازد. مانند
نزدیک: نزد (پيش) + ايک = آنچه در پيش باشد.
تاریک: تار + ایک.
مرده‏ريگ (مردار+ایک): آنچه از مرده باز ماند، میراث، ارثیه.
شکل گيلکی/تـبـری آن ”ايج“ است كه در نام نیما یوشیج (منسوب به يوش) ديده می‏شود.

هم چنین با ورود ترکان به ایران در سده‌های ۴ و ۵ هجری، تاجیک به معنای ایرانی و پارسی‌گو و غیرترک نیز به کار رفت. این کاربرد تاجیک به معنای غیرترک در شعرهای شاعران پارسی‌گو دیده می‌شود مانند مولانای بلخی:
یک حمله و یک حمله کآمد شب و تاریکی ---------- چستی کن و ترکی کن نه نرمی و تاجیکی
یا سعدی در ترجیع‌بندی می‌گوید:
شاید که به پادشه بگویند --------------- ترک تو بریخت خون تاجیک
و یا عطار گوید:
چو یکسان است آنجا ترک و تاجیک ------------ هم از ایران هم از توران دریغا

پس از آن که روسیه‌ی تزاری سرزمین‌های آسیای میانه را تصرف کرد در راستای پروژه‌ی ملت‌سازی خود ایرانیان آنجا را «ملت تاجیک» نامید.