Thursday, February 08, 2007

شترمرغ زبانی

پنج‏شنبه ١٩/بهمن/١٣٨٥ - ٨/فوریه/٢٠٠٧

داستان شترمرغ را همه می‏دانيم كه وقتی به وی می‏گویند بار ببر می‏گوید من مرغ‏ام و وقتی می‏گویند پرواز كن می‏گويد من شترام.

از وقتی به امريكای شمالی آمده‏ام همواره برایم تعجب‏آور است كه چرا ایرانیان اين گونه صحبت می‏كنند. عده‌ی زیادی از آنان دست كم ٢٠، ۲۵، ٣٠ سال يا بیشتر به طور روزمره به زبان پارسی صحبت كرده‏اند و بیشتر ارتباط‏های‏شان با بقال و سبزی‏فروش و همكاران و خانواده‏شان به زبان پارسی بوده است. اما برخی از آنان پس از مدت بسيار كوتاهی (مثلا ٣-۴ ماه) كه به خارج از ایران می‏آيند ناگهان دچار مشكل زبانی می‏شوند.

بسیاری از آنان زبان انگلیسی را به درستی نیاموخته‏اند و يا به خاطر تنبلی سعی نمی‏كنند در هنگام صحبت با هم‏زبانان خود به پارسی‏ای صحبت كنند كه بیشتر عمرشان به آن عادت داشته‏اند.
به جاي اين كه بگویند ”معنی نداره“ می‏گويند ”میك ا سنس (make a sense با يك a اضافی!) نمی‌كنه!“
به جای آن كه حوصله‏شان سر برود بورد (bored) می‏شوند.
چيزهایی كه كسل‏كننده بوده‏اند ديگر بورینگ (boring) می‏شوند.
مین وايل (meanwhile) كه هستند تیك ادونتیج (take advantage) می‏كنند.
به جای اين كه دور هم جمع شوند get together می‏كنند.
به جای اين كه نااميد بشوند disappointed می‏شوند.
بايد لت گو (let go) كنی! يعنی رهایش كنی.
و هزاران جمله‏ی بی سر و ته ديگر.

قبول دارم كه شايد برخی اصلاح‏ها و مفهوم‏ها باشند كه در پارسی معادل شناخته‏شده نداشته باشند، اما نه ديگر گفتگوهای روزمره و چيزهایی مانند بالا.
تازه اگر كسی واقعا بخواهد پارسی صحبت كند و دلش برای زبانش بسوزد، می‏تواند كمی به خودش زحمت بدهد و به فرهنگ‏هایی مانند حييم و آريان‏پور يا فرهنگ‏های جديدتر نگاه كند و معنای چيزهای تازه را پيدا كند.

همین اينان كه در صحبت كردن به زبانی كه به خيال خودشان پارسی است، مثل نقل و نبات انگلیسی می‏پرانند وقتی می‏خواهند با يك غیرايرانی انگلیسی صحبت كنند به پارسی فكر می‏كنند و كلمه به كلمه به انگلیسی ترجمه می‏كنند. مثلا:
are you agree? به جای do you agree? (آيا موافق‏ايد؟)
it is not belong to me به جای it does not belong to me (اين مال من نيست. متعلق به من نیست)
can I ask a question from/of you به جای can I ask you a question (می‏توانم يك سئوالی ازتان بكنم)
I am angry of you به جای I am angry with you (از دست شما عصبانی ام)

اينان برای درست صحبت كردن و گرفتن لهجه‌ی مناسب انگلیسی هیچ تلاشی هم نمی‏كنند. حتا در انگلیسی هم نام زبان خود را به جای Persian می‏گويند Farsi! (درباره‌ی موضوع نام زبان ما اين مقاله‏ی جالب از دكتر كامران تلطف نيز خواندنی است: نام زبان ما به انگلیسی چيست؟)

من به اين ايرانيان نام ”شترمرغ ِ زبانی“ را داده‏ام. زيرا نه پارسی را درست صحبت می‏كنند و نه انگلیسی را.

متاسفانه اين بی‏سوادی در ايران نيز در حال همه‏گير شدن است.

اين هم يك نمونه‏ی تمام عيار از اين گونه صحبت كردن‏ها كه در يك راديوی ايرانی لس آنجلسی شنيده شده و در وبلاگ يك ايرانی ساكن كاليفرنيا خواندم:

«به نظر من اگر شما توی های اسکول ستادی کرديد و گريداتون تاپ بودن و حالا می خوايد برای کانتينيوئينگ اجوکيشن به يکی از يونيوريستی های کليفرنيا بريد، نبايد توئيشن و مانی ايشيوز باعث اين بشه که شما ديس اپوينتد بشيد. پدر و مادرا که سپند ا لات آو مانی آن تينگز دت آر نات نسه سری، بايد اين جا هم کانسيدر کنند که اين يک يونيک آپرچونيتی هستش که يک لايف تايم با شما خواهد بود و کرير شما را شيپ می ده، پس مانی کانسدريشن ها رو فورگت کنيد و اپلای کنيد برای اون يونيورسيتی که فکر می کنيد هز د بست ميجر اند پروگرم فر يو».
(راديو 2۴ ساعته ايرانی لس آنجلس، ساعت 7:30 بعد از ظهر روز 3 اکتبر 200۶)

3 نظر:

rooja said...

با درود | شگفتا !!! از فرزندان فردوسی و رودکی و نیما که چه می گویند و چگونه می گویند؟

فرهنگی‌ - تاریخی‌ - صنعتی said...

جانا سخن از زبان ما میگوئی.
خب من چه بگویم؟ همه را شما گفتید.
مدتها فکر میکردم که اشتباه از من است. من بیخود بدبین شدم. ولی اکنون که نوشتار شما را میخوانم چیزی برایم باقی نمیماند بجز چشمی و صد نم جانی و صد آه
موفق و پیروز باشید.
فرهنگی تاریخی صنعتی

milad said...

کجایی ببینی که این شیوه تو تهران هم رایج شده...البته بین جوانان کمی مدرن تر!در کل این یک نوع بی هویتیه در اثر نیاموختن درست فرهنگ وزبان پر مایه ی ما در مدارس... البته این مشکل رو فرانسه رفته های زمان قاجار و بسیاری از عرب زده های دوره ی مغول داشته اند.به امید روزی که این گونه راحت قالب تهی نکنیم.