Monday, November 30, 2015

پان‌ترکان و کورش و توهم ملکه توموریس

دوشنبه ٩/آذر/١٣٩۴ - ٣٠/نوامبر/٢٠١۵

پیشتر و در جاهای دیگر به داستان‌های پان‌ترکان و شخصیتی تاریخی به نام «شهبانو توموریس» (Tomyris) که امروزه با تلفظ انگلیسی تومیریس خوانده می‌شود پرداخته‌ام و ایران‌دوستان دیگر نیز پرداخته‌اند. اما امروز باز به متن مشابهی از پان‌ترکان برخوردم.

در اینجا نخست متن پر غلط پان‌ترکان را می‌گذارم و از خوانندگان برای پخش کردن چنین یاوه‌ای پوزش می‌خواهم.

توهمی به نام کوروش
بنای پا ساﺭگاد مقبره کوﺭﻭش نیست.

قبر کوﺭﻭﺵ که گفته می شود دﺭ پاساﺭگاد ﺍست، افسانه ای بیش نمی تواند باشد. زیرا ﺁنچه که ﺍمرﻭﺯ به قبر کوﺭﻭﺵ مشهوﺭ ﺍست در کتاب های تاریخی حمدالله مستوفی، ابن بطوطه و دیگر سیاحان و مورخان قرﻭﻥ گذشته ﻭ دﺭ میاﻥ مردﻡ محلی به "مقبره مادر سلیمان" مشهور بوده که در دوران پهلوی اول به دلایلی آن را به نام «مقبره کورش» به مردم معرفی کردند.

پاسارگاد به چندین دلیل نمی‌تواند مقبره کوروش باشد که به سه مورد از آنها اشاره می‌شود:

١- کورش در جنگ با ماساژت ها، یعنی با ترک های ماقبل میلاد مسیحی به دست ملکه تومروس بانویی که رهبری و پادشاهی ترک ها (ماساژت ها) را به عهده داشته کشته می شود. محل کشته شدن کوروش طبق روایت هرودوت مورخ مشهور یونانی، شمال رودخانه آراکس (آراز) همان رود ارس بوده است. ولی پیرنیا مورخ ایرانی دوران پهلوی بر هرودوت ایراد گرفته و محل کشته شدن وی را به شمال رود ارس، بلکه شمال رود جیحون می داند. اما نقطه قابل تعمل (!) این است که هردودت صد سال بعد از کوروش می زیسته اما پیرنیا دو هزار و پانصد سال بعد از کوروش می زیسته. پس خیلی منطقی است که گفته هرودوت بیشتر نزدیک به واقعیت است.

با توجه به نوشته های تاریخی هرودوت و پیرنیا و تاکتیک های جنگی قرون گذشته و حتی کنونی اصولا در جنگ فرمانده کل قوا در پشت و منتها الیه لشکر و مسئول فرمان حمله و تنظیمات قوا است. وقتی در جنگی فرمانده کل قوا (کوروش) کشته می شود، یعنی شکست کامل لشکر مهاجم و نابودی کامل قوای مهاجم که نتیجه اش جز از بین رفتن روحیه مقاومت سربازانی که احتمالا از جنگ جان سالم به در برده اند و پا به فرار گذاشتند یا کسانی که کشته نشده اند نیست. دﺭ موقعیتی که کوﺭﻭﺵ کشته می شود ﻭ سرﺵ ﺍﺯ ﺗنش جدا می شود ﻭ به دست ملکه آذربایجان ﺗومرﻭﺱ می ﺍﻓتد، کدﺍﻡ سرباﺯ ﺯندﻩ ماندﻩ ﻭ ﺭﻭﺣیه باﺧته پاﺭﺱ ﻭ با کدﺍﻡ جرات می تواند جسد بدﻭﻥ سر کوﺭﻭﺵ ﺭﺍ ﺍﺯ میاﻥ سرباﺯﺍﻥ فاتح تومروس پیدﺍ کند ﻭ کشاﻥ کشاﻥ ﺍﺯ میاﻥ ﺁنها خارج کند ﻭ تا پاساﺭگاد شیرﺍﺯ ببرد!!؟

۲- ﺍگر کوﺭﻭﺵ دﺭ شماﻝ ﺍﺭﺱ کشته شدﻩ باشد فاصله این مکان تا پاسارگاد به بیش از ١۵٠٠ کیلومتر و اگر در شمال رود جیحون کشته شده باشد به بیش از ﺍﺯ ۲۰۰۰ کیلومتر می رسد. فرض کنیم سرباز پارس با روش و ترفند خاصی که بر کسی روشن نیست جسد کوروش را از میان لشکر پیروز تورکان ماساژت بیرون آورده باشد که در آن زمان این فاصله ١۵٠٠ تا ٢٠٠٠ کیلومتر را همراه با جسد با چه وسیله و سرعتی تا پاسارگاد طی کرده که سربازان پیروز ماساژت نتوانستند وی را تعقیب کنند و سرباز پارس با خیال راحت جسد کوروش را تا پاسارگاد برده و در طول این مدت جسد هم متلاشی نشده است.

به طور متوسط هر انسان با پای پیاده و یا با اسب و الاغ در حالت نرمال در یک ساعت می تواند ۶ کیلومتر راه طی کند و اگر فرض کنیم سرباز پارس روزی ١٠ ساعت راه طی کرده باشد و اگر جنگ در شمال رود ارس اتفاق افتاده باشد حداقل مدت ٢۵ روز و اگر جنگ در شمال رود جیحون اتفاق افتاده باشد حد اقل ٣٣ روز طول می کشیده که این سرباز بدون استراحت جسد را به پاسارگاد ببرد که در این مدت جسد باید کاملا متلاشی می شده است.

٣- کوروش دین زرتشتی داشت و در آیین زرتشت، اجساد مردگان را دفن نمی کردند. (زرتشتیان تا چندی پیش مردگان خود را دفن نمی کردند. الان از روش مدرن برای توجیه مسئله استفاده می شود) و اجساد مردگان را بر بالای تپه ها می گذاشتند تا طعمه پرندگان گوشت خوار و درندگان شوند. (تپه ای در غرب شهر یزد در گذشته مختص مردگان زرتشتیها بوده است) چرا که معتقد بودند جسم مرده نجس است و با دفن شدن، خاک پاک را هم نجس می کند.

حال اگر بر فرض محال این جسد به پاسارگاد هم آورده شده باشد، جسد کوروش طبق آیین زرتشت نمی توانست دفن شود و مقبره ای هم برایش ساخته نمی شد. لذا بنای پاسارگاد به هیچوجه نمی تواند مقبره کوروش باشد و اگر مقبره ی مادر سلیمان هم نباشد مکان مقدسی برای مسلمانان محل بوده که به «مقبره مادر سلیمان» مشهور شده است.

در ضمن اگر برای کوروش مقبره ساخته اند، چرا برای داریوش نساخته اند؟

هرودوت در دفتر ١ بند ٢١۴ می‌گوید از جندین روایت درباره‌ی مرگ کورش بزرگ که من شنیده‌ایم داستان کشته شدن در جنگ با ماساگت‌ها به فرماندهی شهبانو توموریس به نظر من معتبرترین آمد. یعنی این تنها روایت ممکن برای چه گونگی مرگ کورش نیست. گزنفون در کتاب «کورش‌نامه» می‌گوید که کورش در پایتخت خود درگذشته است و سخنی از کشته شدن در نبرد ندارد.

گویا توموریس در اصل تهم-رئیشه () بوده و به نوشته‌ی فردیناند یوستی شاید این نام با نام «تهمینه» ربط داشته باشد. تومیروس نام شهبانوی قوم ایرانی و سکایی «ماساگت» (Massagetae) بوده است. خود نام «ماساگت» هم در اصل «مه سکا» یا «ماز-سکا» به معنای «سکاهای بزرگ» بوده است.

در زمان کورش یعنی ۵۶٠ سال پیش از میلاد، ماساگت‌ها هیچ ربطی به قوم آلتایی ترک نداشتند که در سده‌های چهارم یا پنج میلادی یعنی هزار سال پس از کورش در آن منطقه از قاره‌ی آسیا پیدا شدند. این که پان‌ترکان ماساگت‌های ایرانی را «تورک»های باستانی می‌دانند یکی از مسخره‌ترین و بزرگ‌ترین دروغ‌های تاریخی و مغلطه‌های آنان است. در این متن هم نخست قوم ماساژت تورک ماقبل میلاد دانسته شده‌اند و سپس تورک آذربایجان خوانده شده‌اند. حال آن که حضور ترکان (قوم خزر) در شمال رود ارس (و نه آذربایجان) به سده‌های پس از میلاد می‌رسد.

ماساگت‌ها مانند دیگر سکاها در نزدیک آمودریا می‌زیستند، خود هرودوت در دفتر ١ بند ٢٠۴ یعنی ده بند پیش از داستان کشته شدن کوروش به دست ماساگت‌ها، نوشته است که دریای کاسپین در غرب سرزمین ماساگت‌ها است. بنابراین جنگ نمی‌توانسته در شمال ارود ارس امروزی رخ داده باشد.

نویسنده‌ی این متن بیخبر و ناآگاه از بحث‌های مهم تاریخی، برای خود خیلی راحت همه چیز را حل کرده است. برای نمونه، هنوز دین واقعی کورش به درستی دانسته نیست. دین کورش زرتشتی نبوده است، بلکه گونه‌ای مزداپرستی و حتا شاید مهرپرستی بوده است. بنابراین همه‌ی داستان‌های غلط دیگر مربوط به زرتشتیان یاد شده در بالا نیز بیجا خواهند بود.

ادعای سرعت 6 کیلومتر در ساعت برای اسب هم نشان دیگری از سواد و آگاهی نویسنده است.

همچنین کورش و داریوش (و نیز دیگر شاهان ایرانی) خود مستقیم در جنگ شرکت می‌کرده‌اند. اما کسی که بی هیچ دلیلی ماساگت‌های سکایی و قوم‌هایی ایرانی را «تورکان ماقبل مسیح» می‌خواند نیازی به دانستن این گونه چیزها ندارد.

وقتی کسی این قدر خبر ندارد که داریوش در پارسه (پرسپولیس یا تخت جمشید) دفن شده است و آرامگاهش هم تا امروز برجا است، دیگر چه جایی برای ادعا درباره‌ی تاریخ گذشته می‌تواند داشته باشد؟

تنها پان‌ترکان می‌توانند از داستان زندگی و جنگ‌های کوروش در کتاب هرودوت استفاده کنند تا ثابت کنند که کوروش توهمی بیشتر نبوده است و وجود تاریخی نداشته اشت!!! پان‌ترکان که خود در دنیایی پر از توهم زندگی می‌کنند، واقعیت‌های تاریخ ایران را توهم می‌خوانند اما در عوض در تلاش نومیدانه و مذبوحانه برای هویت‌تراشی برای خودشان، به جای واقع‌بینی و مطالعه‌ی تاریخ واقعی ترکان در منبع‌های معتبر و تاریخی و مستند، در توهم خود، نبرد میان کورش پارسی و تومیروس سکایی را - که هر دو از قوم‌های ایرانی بودند - تبدیل به نبرد سرنوشت‌سازی میان «تورکان» باستان و «پارس»ها کنند و از این به اصطلاح «شکست» سرمست شوند و عنان اختیار از کف بدهند و یاوه‌سرایی کنند. حال آن که پس از مرگ کورش، شاهنشاهی هخامنشی نزدیک 250 سال دیگر ادامه یافت و با اقتدار بر بخش‌های بزرگی از دنیای متمدن و پیشرفته‌ی دوران باستان از جمله بابِل و مصر و شمال هند و .... فرمانروایی کرد. قوم ایرانی سکایی ماساگت و دیگر سکاها نیز در دوران داریوش بزرگ بخشی از شاهنشاهی هخامنشیان شدند و در ارتش‌ها و نبردهای هخامنشیان جایگاه و نقش بزرگی داشتند.

Friday, November 13, 2015

واژه‌شناسی: کاپشن و کاپوچینو و سویی شرت!؟

آدینه ٢٢/آبان/١٣٩۴ - ١٣/نوامبر/٢٠١۵

واژه‌ی «کاپشن» در پارسی (که معمولا kāpšan و گاهی هم kāpušan تلفظ می‌شود) از روسی kapyushon (به خط روسی: капюшон) آمده که خودش از capuchin (تلفظ: کاپوشَن) در فرانسه‌ای آمده و آن هم از cappuccine (کاپّوچینه) در ایتالیایی آمده است. خود cappuccine که جمع cappuccino است به معنای «کلاهدار» است و نام فرقه‌ای از راهبان کاتولیک است که در حدود سال ١۵٢٠ م. / ٩٢۶ ق. / ٨٩٩ خ. بنیانگذاری شد. نام این فرقه را در انگلیسی به صورت Capuchin می‌نویسند.


راهب کاپوچینو

همان گونه که راهبان کاپوچینو تنها موهای دور سرشان را نگه می‌داشتند، چون نوعی قهوه‌ی هم دورش قهوه‌ای رنگ بود و وسطش کف و سپید، نام آن را قهوه‌ی کاپوچینو () گذاشته‌اند.


قهوه‌ی کاپوچینو

در زبان روسی منظور از کاپوشن، بالاپوشی کلاهداری است که راهبان کاپوچینو داشتند و همان است که امروزه در انگلیسی گفتاری hoodie و در انگلیسی رسمی hooded sweater می‌گویند.


آنچه ما امروزه در پارسی کاپشن می‌نامیم در انگلیسی jacket و در فرانسه‌ای manteau می‌گویند.

البته امروزه در پارسی، واژه‌های ژاکت و مانتو معناهای دیگری گرفته‌اند. به نظر می‌رسد این روزها حتا ژاکت هم با sweatshirt جایگزین شده است البته برخی ایرانیان نمی‌دانم به چه دلیلی آن را به جای «سوئت‌شرت» «سویی شرت» می‌گویند!!!



البته، از نظر مفهومی jacket انگلیسی = manteau فرانسه‌ای = روپوش پارسی. و به نظر من این هم به خاطر همان نظر عجیب غریبی است که برخی ایرانیان همواره در توجیه وام‌گیری بی دلیل واژگان بیگانه مطرح می‌کنند، یعنی: «نه، manteau با روپوش فرق دارد!»

Sunday, November 01, 2015

پاسخ به پرسش‌هایی درباره‌ی کورش

یک‌شنبه ١٠/آبان/١٣٩۴ - ١/نوامبر/٢٠١۵

در راستای نزدیک شدن «روز جهانی کورش» (که در جستاری دیگری بدان پرداخته‌ام) برخی از دشمنان تاریخ ایران، یا کسانی که در نگاهشان میان تاریخ ایران پیش از اسلام و پس از اسلام تضاد و تناقض وجود دارد و نمی‌توانند این دو را با هم و در کنار هم بخوانند، به خیال خودشان درباره‌ی شخصیت تاریخی کورش «شبهه‌افکنی» می‌کنند.

یکی از این گونه «شبهه‌افکنی»ها را در این جستار مطرح می‌کنم و پاسخ‌هایی کوتاه بدان می‌دهم:

ﭼﻨﺪ ﺳﺆﺍﻝ ﻣﻬﻢ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﻛﻮﺭﻭﺵ

ﻫﺮ ﮐﺲ ﺍﺯ ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﻣﯿﺘﻮﻧﻪ ﺧﻮﺩﺵ ﯾﺎ ﺑﺴﺘﮕﺎﻧﺶ ﺟﻮﺍﺏ ﺑﺪﻧﺪ، ﻣﻤﻨﻮﻥ ﻣﻴﺸﻴﻢ
پاسخ: اگر قصد پرسشگر واقعا دانستن باشد، در زیر پاسخ های کوتاهی می دهم. اگر هم بیشتر قصدش انکار و تکذیب باشد، هر کسی آزاد است به هر چیز که دوست دارد باور داشته باشد و به چیزهایی که دوست ندارد باور نداشته باشد.

1- ﭼﺮﺍ ﺗﺎﺭﯾﺦ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺭﻭ ﺑﺎﯾﺪ ﺍﺯ ﯾﻮﻧﺎﻥ ﺗﺮﺟﻤﻪ کنند؟
پاسخ: تاریخ ایران را از یونان ترجمه نکرده اند. تاریخ ایران باستان را تا پیش از سده ی بیستم، تاریخدانان اروپایی بیشتر از روی نوشته های یونانی و لاتین می نوشتند. از سده‌ی بیستم میلادی به بعد، از منبع های مصری (هیروگلیف) و ارمنی و سُریانی هم استفاده شد. پس از کشف گِلنبشته ها و سنگ‌نبشته‌های عیلامی و اکدی در پایتخت هخامنشیان و بازخوانی آنها به دست دانشمندان امریکایی و ایرانی، امروزه آگاهی خیلی بیشتری نسبت به هخامنشیان داریم و خیلی از ادعاهای یونانیان درباره ی تاریخ ایران باطل شده است. برای آگاهی بیشتر نگاه کنید به مجموعه ی کتاب های «کارگاه تاریخ هخامنشیان» که شادروان مرتضا ثاقب فر ترجمه کرده است.

2- ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺍﻧﻘﻼﺏ ﯾﺎ ﺣﺘﯽ ﻗﺒﻞ ﺗﺮ ﭼﺮﺍ ﻣﻨﺒﻌﯽ ﺭﺍﺟﻊ ﺑﻪ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﻧﯿﺴﺖ؟؟؟
پاسخ: در کتاب تاریخ حمزه ی اصفهانی تاریخ نگار مسلمان سده ی سوم هجری و در کتاب «آثار الباقیه» نوشته ی ابوریحان بیرونی دانشمند بزرگ ایرانی که چهارصد سال پس از اسلام و نزدیک هزار سال پیش از انقلاب و زمان پهلوی می زیسته فهرست کامل شاهان هخامنشی آمده است. از جمله کورش و داریوش و خشیارشا و اردشیر و ....

3- ﭼﺮﺍ ﺑﺎﯾﺪ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﺭﻭ ﺍﻧﮕﻠﯿﺲ ﻫﺎ ﺑﺴﺎﺯﻥ ﻭ ﺑﻪ ﻣﺎ ﺑﺪﻥ؟؟؟
پاسخ: کورش را انگلیسی ها نساختند. کورش شخصیت تاریخی واقعی بوده است که در صدها سند و اثر تاریخی از او نام برده شده و در کتاب های تاریخ از کارهایش یاد شده است. کورش را انگلیسی ها نساختند و به ما بدهند. کورش شاه ایران بوده است. در دوران معاصر مردم دوباره کورش را بازشناختند. در این راه نوشتارهای پژوهشگران اروپایی و امریکایی و ایرانی یاری دهنده بوده است.

4- ﭼﺮﺍ ﺭﻭﺯ ﺟﻬﺎﻧﯽ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﺩﺭ ﻫﯿﭻ ﯾﮏ ﺍﺯ ﺗﻘﻮﯾﻢ ﻫﺎﯼ ﺳﺎﺯﻣﺎﻥ ﻣﻠﻞ ﺛﺒﺖ ﻧﺸﺪﻩ ﻭ ﻣﺮﺩﻡ ﺟﻬﺎﻥ ﺭﻭﺯ ﺟﻬﺎﻧﯽ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﺭﺍ ﻧﻤﯿﺸﻨﺎﺳﻦ
پاسخ: چیزی به نام «روز جهانی کورش» وجود ندارد و در هیچ تقویمی هم ثبت نشده است. این روز تنها پیشنهاد «کمیته ی نجات پاسارگاد» است.

۵- ﺯﺭﺗﺸﺘﯿﺎﻥ ﻃﺒﻖ ﺁﺩﺍﺏ ﻭ ﺍﻋﺘﻘﺎﺩﺍﺗﺸﺎﻥ ﻣﺮﺩﮔﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺳﻮﺯﺍﻧﺪﻩ ﺍﻧﺪ ﺍﮔﺮ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﺯﺭﺗﺸﺘﯽ ﺍﺳﺖ، ﻃﺒﯿﻌﺘﺎ ﺟﺴﺪﺵ ﺭﺍ ﺳﻮﺯﺍﻧﺪﻩ ﺍﻧﺪ ﭘﺲ ﺁﺭﺍﻣﮕﺎﻩ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﺍﺯ ﮐﺠﺎ ﭘﯿﺪﺍﺷﺪﻩ؟
پاسخ: نخست آن که زرتشتیان مردگان خود را نمی سوزانند. بلکه رسم آن بوده است که جسد را بر بالای کوه می گذاشتند تا پرندگان گوشتش را بخورند و بعد استخوان های مرده را در جعبه ای به نام «اُستودان» (استخوان دان) می گذاشتند و دفن می کردند.

دوم آن که کورش (و دیگر شاهان هخامنشی از جمله داریوش و خشیارشا و اردشیر) زرتشتی نبودند بلکه مزداپرست بودند که لزوما با دین زرتشتی یکسان نیست.

آرامگاه کورش از همان دوران برقرار بوده است و در دوران پس از اسلام هم شناخته شده بوده و از جمله در زمان آل مظفر (زمان حافظ) بر دور آن مسجد و مسافرخانه ای بوده است.

۶- ﺍﮔﺮ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﯾﮑﺘﺎﭘﺮﺳﺖ ﺑﻮﺩ ﭼﺮﺍ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﺩﺭ ﻣﻨﺸﻮﺭ ﺣﻘﻮﻕ ﺑﺸﺮ ﮐﻪ ﻫﻤﻪ ﻣﻨﺴﻮﺏ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻣﯿﺪﻭﻧﻦ ﺑﺎﺭﻫﺎ ﻭ ﺑﺎﺭﻫﺎ " ﻣﺮﺩﻭﮎ" ﺑﺖ ﺑﺰﺭﮒ ﺑﺎﺑﻞ ﺭﻭ ﺳﺘﺎﯾﺶ ﮐﺮﺩﻩ ﻭ ﻣﯿﮕﻮﯾﺪ ﺑﺎ ﯾﺎﺭﯼ ﺍﻭ ﺑﺎﺑﻞ ﺭﺍ ﻓﺘﺢ ﮐﺮﺩﻩ ؟
پاسخ: کسی منشور کورش را «منسوب» به کورش نمی داند. بلکه واقعا به فرمان کورش نوشته شده است. دیدگاه هخامنشیان به ویژه کورش و داریوش درباره ی دین با باورهای تعصب آمیز امروزی و حتا همان دوران باستان تفاوت داشته است و به دین مردم زیردست خود احترام می گذاشتند و حتا خدایانشان را ستایش می کردند تا در میان مردم زیر فرمان خود صلح و آرامش برقرار کنند. آنان خود را موظف به گسترش یا تحمیل دین خود و یا تغییر دین دیگران و بی احترام به باورهای دیگران نمی دانستند.

٧- ﭼﺮﺍ ﺩﺭ ﺗﺎﺭﯾﺦ ﻭ ﺍﺩﺑﯿﺎﺕ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﻧﺎﻣﯽ ﺍﺯ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﻧﯿﺴﺖ. ﺳﻌﺪﯼ ﺣﺎﻓﻆ ﻭ ﺩﯾﮕﺮ ﺷﻌﺮﺍ ﻧﺎﻣﯽ ﺍﺯ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﮐﺒﯿﺮ ﻧﺒﺮﺩﻥ؟ ﻣﮕﺮ ﺷﺨﺼﯿﺘﯽ ﻗﺎﺑﻞ ﺳﺘﺎﯾﺶ ﻭ ﺑﺰﺭﮔﯽ ﻧﺒﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ؟!
پاسخ: سعدی و حافظ و شاعران ایران تاریخ نگار نبوده اند و قصد تاریخ نگاری نداشته اند که از همه ی شاهان تاریخ ایران نام ببرند. آیا سعدی و حافظ از همه ی شاهان ایران نام برده اند؟ آیا در دیوان سعدی و حافظ از چهارده معصوم به صراحت نام برده شده است؟ آیا می توان با این استدلال گفت خدای نکرده چهارده معصوم – که شخصیت های بزرگ و قابل ستایش و احترام برای همه ی ایرانیان بوده اند – در تاریخ وجود نداشته اند؟؟


٨- ﭼﺮﺍ ﺣﺘﯽ ﻓﺮﺩﻭﺳﯽ ﮐﻪ ﮐﺘﺎﺑﺶ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﺷﺎﻫﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﻧﺎﻣﯽ ﺍﺯ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﻧﺒﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ؟ ﻓﺮﺩﻭﺳﯽ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺷﺎﻫﺎﻥ ﻭﺣﮑﻮﻣﺘﻬﺎﯾﯽ ﻗﺒﻠﺘﺮ ﺍﺯ ﻫﺨﺎﻣﻨﺸﯿﺎﻥ ﻭ ﺑﻌﺪﺗﺮ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﻧﺎﻡ ﺑﺮﺩﻩ ﯾﻌﻨﯽ ﻧﻤﯽ ﺩﻭﻧﺴﺘﻪ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﭼﻪ ﮐﺴﯿﻪ؟ ﺩﺭﯾﻎ ﺍﺯ ﯾﮏ ﺑﯿﺖ ﺷﻌﺮ!
پاسخ: فردوسی هم تاریخ نگار نبوده است. فردوسی شاهنامه اش را بر پایه ی سندهای نوشتاری (مکتوبی) که داشته است سروده است و خودش پژوهشگر تاریخی نبوده است. هر شاه و شخصیت تاریخی که در سندهایش بوده است در شاهنامه یاد شده است.

فردوسی کورش را به شکل امروزی ما نمی شناخته است. اما همان طور که در بالا گفتم ابوریحان بیرونی که دانشمند و تاریخ نگار و پژوهشگر همزمان فردوسی بوده است در کتاب «آثار الباقیه» فهرست کامل شاهان هخامنشی را همراه با سال های پادشاهی شان آورده است از جمله کورش و داریوش و خشیارشا و اردشیر و دیگران.

٩- ﺍﮔﺮ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﺩﺭ ﺑﯿﻦ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﻫﺎ ﺷﺨﺼﯿﺖ ﻣﻌﺮﻭﻑ ﻭ ﺑﺰﺭﮒ ﻭ ﺑﺎﻋﻈﻤﺘﯽ ﺑﻮﺩﻩ ﭼﺮﺍ ﺩﺭ ﺗﻤﺎﻡ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺷﺨﺼﯽ ﺭﺍ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﻨﯿﺪ ﮐﻪ ﻧﺎﻡ ﭘﺪﺭ ﺑﺰﺭﮒ ﯾﺎ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺍﺟﺪﺍﺩﺵ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﺑﺎﺷﻪ؟
پاسخ: تاریخ هخامنشیان از میانه ی دوران ساسانیان به دلیل هایی که جای بحث آنها در اینجا نیست کم کم از سندهای رسمی بیرون رفت. البته هر کسی که به پارسه (تخت جمشید، پرسپولیس) و پاسارگاد و نقش رستم و بیستون رفته باشد می بیند که همه ی سنگ نبشته های اشکانیان و ساسانیان در کنار سنگ نبشته های هخامنشیان است و آنان خودشان را میراث داران و بازماندگان هخامنشیان می دانستند.

١٠- ﺗﺎ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﻣﺤﻤﺪ ﺭﺿﺎ ﭘﻬﻠﻮﯼ ﺍﺳﻢ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﺷﻨﺎﺧﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﻧﯿﺴﺖ ﻭ ﺷﺨﺼﻴﺖ ﻛﻮﺭﺵ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﺍﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﻳﺮﺍﻧﻴﺎﻥ ﻧﺎﺷﻨﺎﺧﺘﻪ ﺑﻮﺩﻩ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﻧﺎﻡ ﺭﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﭘﺴﺮﺍﻧﺸﻮﻥ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﻧﮑﺮﺩﻥ ﺑﺮﺧﻼﻑ ﺳﺎﯾﺮ ﺍﺳﺎﻣﯽ ﭘﺎﺩﺷﺎﻫﺎﻥ ﭘﺎﺭﺳﯽ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻥ ﺗﻤﺎﻡ ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﻭ ﺑﺴﺘﮕﺎﻧﺘﻮﻥ ﺑﮕﺮﺩﯾﺪ ﻭ ﺷﺨﺼﯽ ﺭﺍ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﻨﯿﺪ ﮐﻪ ﻧﺎﻡ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺍﺟﺪﺍﺩﺵ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﺑﺎﺷﻪ؟
پاسخ: هخامنشیان از پایان دوران قاجار در ایران شناخته شدند و در کتاب هایی که پیش از دوران پهلوی هم نوشته شده اند تاریخ مفصل هخامنشیان آمده است. اگر این پرسشگر خبر ندارد بهتر است سری به کتاب های تاریخی بزند.

١١- ﺁﺛﺎﺭ ﺍﻣﭙﺮﺍﻃﻮﺭﯼ ﺭﻭﻡ ﺩﺭ ﺳﺮﺍﺳﺮ ﺍﺭﻭﭘﺎ، ﺩﺭ ﺗﻤﺎﻣﯽ ﺟﺰﺍﯾﺮ ﻣﺪﯾﺘﺮﺍﻧﻪ، ﺩﺭ ﺷﻤﺎﻝ ﺁﻓﺮﯾﻘﺎ، ﺩﺭ ﻣﺼﺮ ﻭ ﺧﺎﻭﺭ ﻣﯿﺎﻧﻪ ﻭ ﺗﺮﮐﯿﻪ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭﻩ ﻭ ﺛﺎﺑﺖ ﻣﯿﮑﻨﻪ ﮐﻪ ﺭﻭﻡ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﺍﻣﭙﺮﺍﻃﻮﺭ ﺑﺮﺗﺮ ﺟﻬﺎﻥ ﺑﻮﺩﻩ. ﺍﻣﺎ ﺁﺛﺎﺭ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﮐﺒﯿﺮ ﮐﻪ ﻃﺮﻓﺪﺍﺭﺍﻧﺶ ﻣﺪﻋﯽﻫﺴﺘﻨﺪ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺁﺳﯿﺎ ﻭ ﺁﻓﺮﯾﻘﺎ ﺯﯾﺮ ﻓﺮﻣﺎﻧﺶ ﺑﻮﺩﻩ ﺩﺭ ﻫﯿﭻ ﺳﺮﺯﻣﯿﻨﯽ ﻭﺟﻮﺩ ﻧﺪﺍﺭﻩ ﺟﺰ ﺗﺨﺖ ﺟﻤﺸﯿﺪ ﺍﯾﺮﺍﻧﻤﻮﻥ ﺣﺘﯽ ﺧﺮﺍﺑﻪ ﺍﯼ،ﺳﺘﻮﻧﯽ،ﭼﯿﺰﯼ ﮐﻪ ﺛﺎﺑﺖ ﮐﻨﻪ ﺍﯾﻦ ﺑﻨﺎ ﻣﺎﻝ ﺩﻭﺭﻩ ﮐﻮﺭﻭﺷﻪ. ﭼﻄﻮﺭ ﻣﯿﺸﻪ ﺷﺨﺼﯿﺘﯽ ﺍﯾﻨﻘﺪﺭﺍﻣﭙﺮﺍﻃﻮﺭﯼﺵ ﺑﺰﺭﮒ ﺑﺎﺷﻪ ﻭﻟﯽ ﺍﺯ ﺗﻤﺪﻧﺶ ﻫﯿﭻ ﺍﺛﺮﯼ ﺩﺭ ﻣﺴﺘﻌﻤﺮﺍﺗﺶ ﻧﺒﺎﺷﻪ؟
پاسخ: آیا این پرسشگر همه ی آثار امپراتوری روم را تک به تک در همه ی جاهای گفته شده دیده است؟ از کجا می داند که در جزیره های مدیترانه امپراتوری روم بوده است؟

هخامنشیان دست کم سی صد سال پیش از امپراتوری روم بودند و ایران در مسیر تهاجم های فراوانی بوده است که آثار امپراتوری روم از آنها در امان بوده است. ضمن آن که توجهی که اروپاییان به حفظ آثار تمدن روم نشان می دادند و می دهند در میان ایرانیان به دلیل هایی دیده نمی شود. حتا همین آثار باقیمانده را هم انکار می کنند و سعی در نابود کردن آن دارند.

از این گذشته، آثار شاهنشاهی هخامنشیان در بیشتر سرزمین های زیر فرمان آنها هست. کافی است به موزه های معتبر و بزرگ جهانی مراجعه کنید و کتاب های مربوط به تاریخ هخامنشیان را بخوانید.

اگر کسی در خانه اش در کنار سماور بنشیند و چای بنوشد معلوم است که هیچ چیز دنیا – به ویژه از دوهزار و پانصد سال پیش را – نمی تواند ببیند.

١٢- ﻧﮑﺘﻪ ﺑﻌﺪﯼ ﺍﯾﻨﻪ ﮐﻪ ﻫﺮﭼﯽ ﺁﺛﺎﺭ ﻓﺎﺭﺳﯽ ﺍﻻﻥ ﺩﺭ ﺑﺎﺯﺍﺭ ﻫﺴﺖ ﺟﺪﯾﺪﻩ ﻭ ﻣﻨﺒﻌﺸﻮﻥ ﺗﺎﺭیخ ﻫﺮﻭﺩﻭﺕ ﻭ ﻧﻘﻞ ﮔﺰﻧﻔﻮﻥ ﻫﺴﺘﺶ ﮐﻪ ﺧﺎﺭﺟﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﮐﺸﻒ ﻣﻨﺸﻮﺭ ﮐﻮﺭﻭﺵ، ﺗﻐﯿﯿﺮ ﻧﺎﻡ ﺁﺭﺍﻣﮕﺎﻩ ﻣﺎﺩﺭ ﺣﻀﺮﺕ ﺳﻠﯿﻤﺎﻥ ‏(ﻉ‏) ﺑﻪ ﺁﺭﺍﻣﮕﺎﻩ ﮐﻮﺭﻭﺵ، ﮐﺸﻒ ﻭ ﺗﺮﺟﻤﻪ ﮐﺘﺎﺑﯽ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﺗﺎﺭﯾﺦ ﻫﺮﻭﺩﻭﺕ همه ﺩﺭ ﯾﮏ ﺯﻣﺎﻥ ﺗﻘﺮﯾﺒﺎ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﻭ ﺗﻮﺳﻂ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺍﻧﮕﻠﯿﺴﯽ ﺗﺒﺎﺭ ﺑﻮﺩﻩ!!! ﭼﻄﻮﺭ ﻣﻘﺒﺮﻩ ﺍﯼ ﮐﻪ ﻗﺮﻧﻬﺎ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﻣﺎﺩﺭ ﺣﻀﺮﺕ ﺳﻠﯿﻤﺎﻥ ﻣﻌﺮﻭﻑ ﺑﻮﺩﻩ ﯾﻬﻮ ﺗﻮﺳﻂ ﮐﺎﺷﻒ ﺍﻧﮕﻠﯿﺴﯽ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﻣﻘﺒﺮﻩ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﺍﻋﻼﻡ ﻣﯿﺸﻪ ؟؟ ﺍﻭﻧﻢ ﺩﺭ ﺩﻭﺭﻩ ﭘﻬﻠﻮﯼ !!!! ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺳﺘﺎﻥ ﺷﻨﺎﺳﺎﯼ ﺑﺎﻫﻮﺵ ﻗﺒﻠﺶ ﮐﺠﺎ ﺑﻮﺩﻥ؟؟؟
پاسخ: این پرسشگر باز کورش را به زمان پهلوی ربط داده است و به خاطر مخالفت با دوران پهلوی همه چیز را زیر سوال برده است. منشور کورش صد سال پیش از انقلاب (سال ١٨٧٩ میلادی) کشف شده است. یعنی دست کم پنجاه سال پیش از آغاز حکومت پهلوی.

آیا به فرض هر چیزی که همزمان با حکومت پهلوی بوده است دروغ است؟ اگر مثلا در زمان پهلوی واکسن فلج به بچه ها می زدند که فلج نشوند، دروغ بوده است؟ اگر امام زاده ای در زمان پهلوی کشف می شد باز هم دروغ بود؟ چرا مخالفت با حکومت پهلوی باید هر چیز مربوط به آن دوران را زیر سوال ببرد؟؟

اگر قرار باشد شک کنیم می توانیم به همه چیز شک کنیم!! مثلا به همین ادعای بیان شده در این پرسش. چه سندی بر این ادعا وجود دارد که این جایگاه واقعا آرمگاه «مادر حضرت سلیمان» بوده است؟ چرا شکل این آرامگاه با دیگر آرامگاه های دینی فرق دارد؟ نام مادر حضرت سلیمان چه بوده است؟ در چه سالی به دنیا آمده بود؟ در چه سالی درگذشته بود؟ در چه سالی به ایران آمده است؟ چرا به ایران آمده است؟ حضرت سلیمان خودش در چه سالی زندگی می کرده است؟ در چه سالی به ایران آمده است؟ چرا مادرش را در ایران دفن کرده است؟ خود حضرت سلیمان در کجا به خاک سپرده شده است؟ چرا در حدیث ها هیچ نشانی از آرامگاه مادر سلیمان نیست؟ چرا حدیثی یا روایتی از پیامبر و امامان معصوم درباره ی این آرامگاه نیست؟ چرا مسلمانان این آرامگاه را زیارت نمی کردند؟ چرا پیروان دیگر دینهای ابراهیمی به این آرامگاه نمی آمدند و زیارت نمی کردند؟

١٣- ﺳﻮﺍﻝ ﺩﯾﮕﻪ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻃﺒﻖ ﺍﻟﻮﺍﺡ ﻫﺨﺎﻣﻨﺸﯽ، ﺍﻭﻧﻬﺎ ﺑﻪ ﻫﺮ ﮐﺎﺭﮔﺮ ﻭ ﺑﺮﺩﻩ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﺍﯼ ﺟﻮ ﻣﯿﺪﺍﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﮐﻪ ﺍﺯ ﮔﺮﺳﻨﮕﯽ ﻧﻤﯿﺮﺩ ﻭ ﻣﯿﺰﺍﻥ ﺁﻥ ١۵ ﮐﯿﻠﻮ ﺩﺭ ﻣﺎﻩ ﻫﺴﺖ ﯾﻌﻨﯽ ﺭﻭﺯﯼ ﻧﯿﻢ ﮐﯿﻠﻮ . ﻟﻮﺣﻪﻫﺎﯼ ﻫﺨﺎﻣﻨﺸﯽ ﻧﺸﺎﻥ ﻣﯽﺩﻫﺪ ﮐﻪ ﺩﺳﺘﻤﺰﺩ ﯾﮏ ﺑﺮﺩﻩ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺑﺎ ﺩﺳﺘﻤﺰﺩ ﯾﮏ ﺯﻥ ﯾﻌﻨﯽ ﻣﻌﺎﺩﻝ ﺑﺎ ۱۰ ﮐﯿﻠﻮ ﺟﻮ ﺩﺭ ﻣﺎﻩ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ . ﺩﺭ ﻧﺘﯿﺠﻪ ﻣﯽﺗﻮﺍﻥ ﮔﻔﺖ ﮐﻪ ﺣﻘﻮﻕ ﺯﻧﺎﻥ ﻫﺨﺎﻣﻨﺸﯽ ﺑﺎ ﺣﻘﻮﻕ ﺑﺮﺩﮔﺎﻥ ﺑﺮﺍﺑﺮﯼ ﻣﯽﮐﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ . ﺯﻧﺪﮔﯽ ﯾﮏ ﮐﺎﺭﮔﺮ ﺳﺎﺩﻩ ﺩﺭ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺑﺎﺳﺘﺎﻥ ﯾﮏ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﭘﺮﺭﻧﺞ ﻭ ﻧﯿﺎﺯ ﺑﻮﺩﻩ ﭘﺲ ﭼﻄﻮﺭ ﺗﺎﺭﯾﺦ ﺭﻭ ﺗﺤﺮﯾﻒ ﻣﯿﮑﻨﻦ ﻭ ﻃﺮﻓﺪﺍﺭﺍﻥ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﺍﺩﻋﺎ ﻣﯿﮑﻨﻦ ﺍﻭﻥ ﺑﻪ ﻫﺮﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺑﻪ ﺗﻌﺪﺍﺩ ﺍﻓﺮﺍﺩﺵ ﮔﻨﺪﻡ ﻣﯿﺪﺍﺩﻩ ﺗﺎ ﺣﺪﯼ ﮐﻪ ﻫﻤﻪ ﺩﺍﺭﺍ ﻭ ﺳﯿﺮ ﺑﻮﺩﻥ؟؟؟؟
پاسخ: بهتر است این ادعا با سند و با میزان دقیق گفته شود. «کارگر ساده» مفهوم امروزی است. لوحه های هخامنشی مربوط به کسانی است که برای دولت کار می کردند و از دولت دستمزد می گرفته اند و این دستمزد تنها شامل جو نبوده است. برای اطلاعات و آگاهی بیشتر در این باره بهتر است به کتاب های معتبر تاریخی نگاه کنید.

١۴- ﺍﯾﻦ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﻫﺎﯼ ﻋﺪﺍﻟﺖ ﮔﺮﺍﻧﻪ ﺭﺍﺟﻊ ﺑﻪ ﮐﺎﺭﮔﺮﺍﻥ ﻭ ﺯﻧﻬﺎ ﻭ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﺟﻤﻼﺕ ﺭﻭ ﺍﺯ ﮐﺠﺎ ﻭ ﮐﺪﻭﻡ ﻣﻨﺒﻊ ﺗﺎﺭﯾﺨﯽ ﺗﺮﺟﻤﻪ ﻣﯿﮑﻨﻦ؟؟ ﭼﺮﺍ ﻓﻘﻂ ﺗﺮﺟﻤﻪ ﻓﺎﺭﺳﯿﺸﻮﻥ ﺩﺳﺖ ﻣﺎ ﻣﯿﺮﺳﻪ ﺗﻮ ﻭﺍﺗﺴﺎﭖ؟؟؟ ﻟﻄﻒ ﮐﻨﻦ منبع ﭘﺎﺭﺳﯽ ﯾﺎ ﻋﺒﺮﯼ ﯾﻮﻧﺎﻧﯽ ﺷﻢ ﺫﮐﺮ ﮐﻨﻦ ﻣﺎ ﺑﺮﯾﻢ ﺑﺒﯿﻨﻢ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﮐﯽ ﺑﻮﺩﻩ!
پاسخ: هر چیزی که در اینترنت می بینید و می خوانید لزوما درست نیست. شما اگر واقعا می خواهید تاریخ بخوانید بهتر است به کتاب های تاریخی معتبر و مستند مراجعه کنید نه به واتس-اپ و اینترنت.

چه ربطی به زبان عبری و یونانی دارد؟ در ضمن مگر پرسشگر سواد خوندن متن عبری و یونانی را هم دارد که سراغ متن اصلی می گردد؟ او که در نوشتن پرسش های فارسی هم جمله بندی ها و املایش درست نیست!

١۵- اصلا چرا هروقت اسمی از کوروش برده میشه پشت سرش اونو دقیقا در مقابل اسلام قرار میدن؟!!! اینهمه مطلبی که در مورد کوروش ساخته میشه؛ به نظر میرسه که در ابتدا میخواد یک شخص ایرانی رو از هویت و گذشته خودش اگاه کنه ولی در اصل یه جوری طراحی میشه که ابتدا رگ غیرت ایرانی رو به جوش بیاره و بعد بدون اینکه هیچ ربطی به اعتقاد یک مسلمون داشته باشه میاد اونا رو در مقابل هم قرار میده؛ یعنی به عبارت دیگه این مدل متون کاملا موزیانه باور خواننده رو به نحوی طراحی و برنامه ریزی میکنه که شخص خواننده ایرانی حتما باید یکی از این دو رو انتخاب کنه
١... یا مسلمون باشه و ضد هویت و فرهنگش
٢..یا اینکه اعتقادشو بزاره کنار و بچسبه به تاریخ و هویتش
پاسخ: جالب است که تمام این پرسشها هم به همین منظور طراحی و پرسیده شده اند. یعنی کورش را در مقابل اسلام قرار دهند. یعنی کسی را که هزار و سی صد سال پیش از اسلام بوده است در برابر اسلام و مخالف اسلام قرار می دهند!!! نویسنده ی این پرسشها هم به خیال خود به طرز موذیانه ای خواسته است خواننده به این باور برسد که کورش وجود نداشته است. یعنی به باورش یا باید کورش را پذیرفت یا اسلام را. به باورش کورش را «دشمنان اسلام» ساخته اند. یعنی به باور او اگر مسلمان باشید نمی توانید به کورش باور داشته باشید و اگر به کورش باور داشته باشید نمی توانید مسلمان باشید. یعنی همان حرفی که کورش پرستان می زنند. در صورتی که کورش و اسلام هیچ ربطی به هم ندارند. دو موضوع جداگانه اند.

١۶- در هر صورت کاری به شخص کوروش نداریم
پاسخ: جالب است که هر چه دلش خواسته به کورش گفته است و تمام تاریخ را انکار و نفی کرده است. بعد در پایان گفته است به شخص کورش نداریم!!!!!!

١٧- ولی ادم باید شک کنه که این همه مطالب قشنگ قشنگ که در مورد کوروش و اونهم بیشتر توی اینترنت و برنامه های گروهی ساخته و پرداخته میشه؛ چرا تا قبل از این جایی شنیده نشده بوده؟؟؟ چرا هیچ منبع و ماخذی نداره؟؟ چرا دقیقا در اخرش در تقابل با اعتقادات مسلمونها قرار میگیره؟؟ (( ایا کاسه ای زیر نیم کاسه نیست؟)
پاسخ: گفتیم که اینترنت و برنامه های ماهواره ای و واتس-اپ و ... منبع مطالعه ی تاریخ ***نیستند***. چه تاریخ اسلام چه تاریخ ایران.

همان طور که نمی توان به هر خبر و حدیث و روایت که در اینترنت و واتس-اپ پخش می شود اعتماد کرد و یا به هر مسئله ی ریاضی یا فیزیکی و ادعاهای پزشکی و خاصیت درمانی گیاهان و میوه ها و ... که در اینترنت هست اعتماد کرد به هر چیزی که در اینترنت درباره ی کورش و هخامنشیان پخش می شود نباید اعتماد کرد.

هر چیزی برای خودش راهی دارد و جایی دارد. اگر می خواهید تاریخ بخوانید باید کتاب های تاریخی معتبر و مستند بخوانید. اگر به داستان و افسانه علاقه دارید باید کتاب های افسانه بخوانید. اگر به حدیث و قران علاقه دارید باید به خود قران و کتاب های حدیث مراجعه کنید. در «کیهان بچه ها» نباید دنبال تفسیر قران بگردید.

متاسفانه در شبکه های اجتماعی فارسی زبان متن های بی سند و مدرک و جمله های زیبا به هر کسی نسبت داده می شوند از شعرهای بی سروته به مولانا و حافظ و سعدی و سهراب سپهری و سیمین بهبهانی، یا جمله هایی به دکتر علی شریعتی و صادق هدایت و احمد شاملو و ....

اما اینها دلیل نمی شود که ما به وجود این شخصیت ها شک کنیم و بگوییم کاسه ای زیر نیم کاسه است.

در برخی نسخه های این پرسشها در پایان از والتر هینز و کتاب "داریوش و ایرانیان" یاد شده است و شاید برای برخی این اشتباه پیش بیاید که اینها پرسش های والتر هینز است.

اما چنین نیست. والتر هینز استاد ایران شناسی دانشگاه آلمان بود و کتاب "داریوش و ایرانیان" جزو کتاب های معتبر در تاریخ هخامنشیان است.

شاید منظور آن بوده که پرسش مربوط به دستمزد زنان و بردگان بر پایه ی این کتاب است.

درباره ی دستمزد زنان، همین که حقوق زنان به رسمیت شناخته می شده و دستمزد آنان پرداخت می شد، در دنیای باستان خود اقدام بزرگ و پیشرفته ای بوده است!

خداوند همه ی ما را به راه راست هدایت کند و در دنیا و آخرت در پناه خود بگیرد. و ارزش دانش را در میان ما بیشتر کند و دل ما را به مطالعه متمایل کند. آمین