پنجشنبه ٢۶/بهمن/١٣٨۶ - ١۵/فوریه/٢٠٠٧
یکی از اصطلاحها (یا بیشتر، اتهامها)ی رایج در غرب امروز سامیستیزی (Anti-Semitism) است و منظور از آن دشمنی و نظر بد داشتن نسبت به یهودیان است. اما طبق تعریف، سامیان علاوه بر یهودیان شامل سومریان، اکدیان، کلدانیان، آشوریان، سریانیها، آرامیها، و تازیان (عربها) نیز هستند. به خاطر این که بیشتر گروههای نخست از میان رفته یا در گروههای دیگر حل شدهاند و تازیان نیز تا همین سدهی اخیر در اروپا حضور چندانی نداشتند، در زبانهای غربی از جمله انگلیسی، سامی (Semite) در واقع مترادف با یهودی بوده است.
این اشتباه یا غلط رایج در انگلیسی نمونهی دیگری دارد و آن استفاده از اصطلاح آسیایی (Asian) تنها برای ساکنان شرق آسیا (بیشتر چینیها و کرهایها و ...) است. حال آن که ساکنان قارهی آسیا از لبنان تا ژاپن همه آسیایی هستند. بسیاری از ساکنان امریکای شمالی هستند که گمان میکنند خاورمیانه یک واحد جغرافیایی است مانند قارهی اروپا و آفریقا و ... وقتی به آنها میگویم که من آسیایی هستم میگویند اما تو که ایرانی هستی و ایران در خاورمیانه است نه آسیا! اینان حتا هندیان را نیز آسیایی نمیدانند!
برگردم به موضوع اصلی. به نظر چارلز داروین، نژاد پایهی علمی ندارد بلکه یکی از دستهبندیهای رایج انسانی است. البته نظریههای دیگری نیز در این مورد وجود دارد. نژاد، حتا در صورت داشتن پایهی علمی، هیچ گاه نمیتواند و نباید پایهی برتری یا پستی کسی باشد. زیرا همهی ما انسان هستیم و ارزش هر کسی به کارهایی است که انجام میدهد و اثرهایی که به جا میگذارد و نیز تاثیرهایی که بر زندگی دیگران دارد، از هر نژاد که باشد. اهانت و توهین به هر کسی زشت و ناپسند و غیراخلاقی است. و باید به اعتقادات دیگران احترام گذاشت.
شاید بهتر باشد به جای «نژاد» سامی از «قوم» سامی استفاده کنیم که درستتر است.
گذشته از این بحث اخلاقی، میخواهم بگویم اعتقاد به نژاد یا قومی به نام «سامی» برمیگردد به باورهای یهودیان و داستان توفان نوح که بعدها در میان مسیحیان و مسلمانان نیز رایج شد. طبق این داستان:
نوح نسل دهم از حضرت آدم و از پیامبران خدا بود. نوح سه پسر داشت به نامهای سام، حام و یافث (Japheth). وقتی نوح ۶۰٠ ساله بود خدا همهی مردم زمین را به خاطر نافرمانی از او بر اثر توفانی نابود کرد. و انسانهای بعدی همه از نسل این پسران نوح هستند. در ادامهی داستان میخوانیم که نوح ٣۵٠ سال بعد از توفان زنده ماند و در ٩۵٠ سالگی درگذشت.
نوح کشاورزی میکرد و تاکستانی داشت. روزی از شراب تاکستان خود نوشیده و افتاده بود و آلتش پیدا شده بود. حام این را دید و برادرانش را خبر کرد. برادران پدر را پوشاندند. وقتی نوح بیدار شد و فهمید چه خبر شده کنعان (پسر حام) را نفرین کرد که تا ابد برده باشند و از یهوه خواست که سام و یافث را برکت دهد.
ابراهیم و از پشت او اسحاق (نیای یهودیان) و اسماعیل (نیای تازیان) از نسل سام بودند.
(خلاصه از کتاب مقدس - سِفر پیدایش)
طبق این داستان، سیاهان افریقا از نسل حام هستند و شاید بنابراین تا ابد باید بردگان باشند!
اما در قران و روایت اسلامی،
همان طور که میدانیم به قول مولانای بلخی، «نوح نهصد سال دعوت مینمود/دم به دم انکار قومش میفزود». سپس خسته شد و از خدا خواست قومش را هلاک کند. خدا هم به او دستور داد یک کشتی بسازد. بعد توفان آمد. در این روایت کنعان در واقع پسر چهارم نوح است که به پدرش ایمان نداشت و با کافران دوست بود. به قول سعدی: «پسر نوح با بدان بنشست/خاندان نبوتش گم شد». نوح در زمان توفان به کنعان میگوید پسر جان! توبه کن و با ما سوار کشتی شو تا نجات پیدا کنی. پسر هم میگوید نه. من با دوستانم به بالای کوه میروم تا نجات پیدا کنیم. اما توفان همه جا را میگیرد و این پسر سرکش هم هلاک میشود. همهی مردم روی زمین نابود شدند و نوح ماند و سه پسرش حام، سام و یافث و چند تن دیگر که به او ایمان آورده بودند. نوح ۶٠ سال بعد از توفان از دنیا میرود. (خلاصه از قران - سورهی نوح)
اما در این روایت نیز مردم دنیا از همین سه پسر نوح هستند. از جمله ابراهیم که نیای بزرگ اعراب است از نسل سام است.
داستان توفان نوح با جزییاتی که در کتابهای دینی نقل شده بیشتر شبیه داستانهای کودکان است. انگار یک نفر امروز ادعا کند از نسل «سپید برفی» و یا «سیندرلا» است و اگر کسی به او توهین کند به تمام فرزندان سپید برفی توهین کرده است.
حتا امروز ثابت شده که توفان نوح به این شدت و تفصیل وجود نداشته بلکه زمانی در میانرودان (بینالنهرین) سیلی یا توفانی رخ داده و خاطرهی آن به این صورت ثبت شده است. برای نمونه نگاه کنید به این گزارش به تاریخ سال ٢٠٠۴ میلادی / ١٣٨٣ خورشیدی در سایت انگلیسی بی.بی.سی در مورد توفان نوح.
برنارد لوییس، تاریخدان مشهور یهودی-تبار بریتانیایی ساکن امریکا، نیز کتابی دارد با نام «سامیان و سامیستیزان» که ریشهها، انگیزهها و شکلهای این پدیده را بررسی کرده است.
0 نظر:
Post a Comment