دوشنبه ۹/اردیبهشت/۱۳۸۷ - ۲۸/اپریل/۲۰۰۸
در تحفة العراقین خاقانی شروانی بیت زیر را خواندم:
در مجلس خاصگان گه شور ------------ ابیات من است اصابع الحور
دکتر یحیا قریب در توضیح «اصابع الحور» (انگشتان حوری) نوشتهاند «انگشت عروس». با مراجعه به فرهنگ دهخدا میبینیم:
انگشت عروسان: قسمی حلوا که آن را انگشت عروس هم گویند (برهان قاطع). قسمی از حلوا که از شکر سازند به قدر انمله [=انگشت] و آگین آن مغز پستهی کوفته باشد. پارسیان آن را انگشت عروسان خوانند و به ترکی «گِلین بارماقی» و به عربی «اصابع الحور» گویند (از انجمن آرا).
جالب این که نوعی بیسکویت یا شیرینی نیز که در زبان انگلیسی به آن ladyfinger میگویند (به معنای انگشت بانو) به این توضیح بسیار نزدیک است. شاید این شیرینی اروپایی از شرق تاثیر گرفته باشد. گویا انگشت بانو را نخستین بار در ایتالیا در سدهی پانزدهم م/نهم خ ساختند و بعد به باقی جاها رفته است.
- اصطلاح دیگری که در شعر خاقانی و نظامی گنجوی هست و در انگلیسی نیز به همان صورت وجود دارد، «از سر دست» یا سردستی است به معنای بیدقت. (در انگلیسی: off-hand)
نارنجی و ناری از سر دست --------- بر چهرهی من نقابها بست (خاقانی)
سخن تا چند گویی از سر دست ---------- همانا هم تو مستی هم سخن مست (نظامی)
Monday, April 28, 2008
انگشت عروسان
نوشتهی
شهربراز |
ساعت:
10:47 PM |
پيوند دایمی
0 نظر داده شده |
نظردهی
دستهبندی ریشهشناسی , زبان
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
0 نظر:
Post a Comment