Wednesday, April 02, 2008

جدایی طلبان

چهارشنبه ۱۴/فروردین/۱۳۸۷ - ۲/اپریل/۲۰۰۸

چند روز پیش در سفری کاری به انگلستان در یکی از خیابان‌های شهر لندن در نزدیکی مجلس این کشور، جمع ۱۰-۱۲ نفره‌ای توجه‌ام را به خود جلب کرد. جدایی طلبانی که خواستار «استقلال» بلوچستان بودند و به این که «کشور» بلوچستان به زور به پاکستان ضمیمه شده اعتراض داشتند.

پس از صحبت با برخی از دوستان گرامی، که خواننده‌ی این وبلاگ نیز هستند، متوجه شدم که سازمانی وجود دارد به نام «سازمان ملت‌ها و قوم‌های بدون نماینده» (Unrepresented Nations and Peoples Organization=UNPO). توجه داشته باشید که آن یو.ان ابتدای این نام هیچ ربطی به سازمان ملل ندارد و شاید بیشتر گول‌زنک باشد.

هدف این سازمان فعالیت برای کشور شدن و کسب «استقلال» این ملت‌ها است تا آنها هم در جهان برای خودشان «نماینده» داشته باشند. جالب آن که در فهرست این «کشورها» نام استان‌های بلوچستان ایران (به علاوه‌ی بلوچستان در پاکستان)، کردستان ایران، و خوزستان ایران نیز جای گرفته‌اند!

یک مشت مزدور جدایی‌طلب که در سر هوای «رییس جمهور شدن» و «شخص اول مملکت» شدن دارند با حمایت کشورهای خارجی برای خودشان دستک و دنبک راه انداخته‌اند که: بعله، ما برای خودمان کشوری هستیم اما ما را به زور به دولت مرکزی ایران ضمیمه کرده‌اند. با بی‌شرمی تمام در صفحه‌ی مربوط به خوزستان چنین نوشته شده است:

الاحوازی (موسوم به عربستان یا خوزستان!): در بخش جنوب غربی ایران قرار دارد و از سمت غرب با عراق و خلیج (که گاهی خلیج عربی و گاه خلیج فارس خوانده می‌شود) و آبراه شط العرب هم مرز است، از سمت جنوب با استان دهستان، و از سمت شرق با کوه‌های لرستان و کردستان.

زبان: مردم الاحواز به عربی صحبت می‌کنند که زبان ۹۰٪ مردم پیش از ضمیمه شدن آن به حکومت مرکزی در زمان رضا شاه به سال ۱۹۲۵ م/۱۳۰۴ خ است. پس از آن که رضا شاه مرکزگرایی را برقرار کرد فارسی به عنوان زبان رسمی پذیرفته شد.

اقتصاد: به گفته‌ی حکومت ایران، الاحواز از نظر درآمد ناخالص ملی سومین استان ایران است.

می‌بینید که با چه بی‌شرمی استان خوزستان را - که از زمان عیلامیان و مادها و هخامنشیان بخشی از خاک ایران بوده - به عنوان «الاحواز یا عربستان» معرفی کرده و بدون آمار رسمی و پذیرفته شده زبان ۹۰٪ مردم آن را عربی عنوان کرده است و حضور زبان فارسی در آنجا را به خاطر فشار حکومت مرکزی رضا شاه دانسته است. وجود لرها در شهرهای شوش و شوشتر و دزفول و اندیمشک و مسجد سلیمان و ایذه و ... و دیگر ایرانیان غیرعرب زبان در این ناحیه را به هیچ گرفته است.

تازه به طور موذیانه می‌گوید پیش از «ضمیمه شدن» این استان به ایران در زمان رضا شاه، زبان ۹۰٪ مردم آن عربی بود. اما نمی‌گوید که اکنون چند درسد آنان به عربی صحبت می‌کنند.

دیگر این که در زمان رضا شاه، شیخ خزعل که دست نشانده‌ی بریتانیا بود برای خودش در خوزستان اعلام استقلال کرده بود وگرنه خوزستان همواره بخشی از ایران بوده است. در همان زمان شیخ خزعل نیز مردم منطقه، از جمله لرهای آن حوالی، از غارت‌ها و تجاوزها و شبیخون‌های وی به جان آمده بودند. (این را از بزرگان خانواده‌ی خودم شنیده‌ام که این غارت‌ها را به چشم دیده و به یاد داشتند و رضا شاه را تنها به خاطر کوتاه کردن دست شیخ خزعل از جان و مال مردم دعا می‌کردند).

همچنین جعل کرده که «الاحواز» (و نه استان خوزستان ایران) سومین استان ایران از نظر درآمد ناخالص ملی است.

متاسفانه مردم ما از این گونه فعالیت‌های ضدایرانی بی‌خبرند و هیچ گونه واکنشی بدان نشان نمی‌دهند.

3 نظر:

Anonymous said...

اولا این واقعیتی است که تو و هم ايدة تو باید قبول كنيد براي اينكه تاريخ هميشه حقايق را كشف ميكند. ثانيا جنابعالي نمي داني كساني كه در شهرهاي ما امدند بعنوان مهاجر بحساب مي ايند و يك روزي با لگد بيرون مي روند وبهتر است شما بريد انجا واز اين سيل ترسناك كه شما از ان مي ترسي جلوگیری کنيد.
زندباد حق وحقيقت

Anonymous said...

خنده ام می گیرد.
این آقا نوشته غیر عرب ها مهاجر هستند.
ماهشهری ها ی اصیل (معشوری) ها فارسی حرف می زند..با لهجه ی خودشان...هندیجانیها هم مثل ماهشهری ها صحبت می کنند.رامهرمز(رومزی) ها هم که خیر سرشان رامهرمزی هستند لری صحبت می کنند
در بهبهان عرب نداریم
در اندیمشک عرب نداریم
در مسجد سلیمان عرب نداریم
در ایذه عرب نداریم
در باغ ملک عرب نداریم
در لالی عرب نداریم
در شوشتر(بجز مهاجرین) عرب نداریم...شوشتری ها که شوشتری حرف می زنند
در دزفول عرب نداریم...دزفولی حرف می زنند
هفتگلی ها ترک قشقایی و عرب و لر هستند
امیدیه و آغاجری لر هستند و طوایف عرب شریفات و بیت حمید و بیت راشد هم پیش آنها هستند


این استان خوزستان است

در ضمن شیخ خزعل دست نشانده ی قاجار بود که لقب اعتماد السلطنه داشت."""در دوران قاجار اخمد کسروی در عدلیه اهواز کار می کرد""""

بعد از قاجار شیخ خزعل که از دوره ی قاجار امیر خوزستان شناخته شده بود با رضاخان کنار نیامد تا اینکه با لگد و اردنگی در منطقه ی هندیجان خفت خورد....همین

Anonymous said...

این سازمان دولت ها و قوم های بدون نماینده طبق معمول دست نشانده ی کشورهایی مانند انگلستان است که می خواهند با تکه تکه کردن ایران موجب ضعیف شدن آن بشوند آن ها خیلی وقت است که این هدف را دارند با عثمانی ها هم همین کار را کردند هرچه قدر ما مانند عقب مانده ها به فکر این کارهای بیهوده باشیم به نفع آنهاست برادران خوزستانی اجداد ما قرن ها دوشادوش هم جنگیدند و برای این مزوبوم جان خود را فدا کردند درست نیست که ما برسر هیچ و پوچ تمامی این کارها را نادیده بگیریم