پنجشنبه ۵/اردیبهشت/۱۳۸۷ - ۲۴/اپریل/۲۰۰۸
امروز مطلبی به دستم رسید دربارهی حضور ریشهدار ایرانیان و ایرانیتباران در چین.
ایران از زمانهای دور با کشور چین رابطههای نظامی و تجاری و فرهنگی داشته است. به نوشتهی دکتر ریچارد فولتز، در زمان اشکانیان ایرانیان دین بودایی را به چین بردند. هم چنین پس از آن دین مسیحیت را به چین بردند و مدتها در چین دین مسیحیت به نام «دین ایرانی» خوانده میشد.
به ویژه آن که پس از ورود اسلام به ایران و فتح ایران به دست نیروهای اسلام، یزدگرد سوم آخرین پادشاه ساسانی به سمت خاور عقب مینشیند و از آنجا که دخترش نیز زن امپراتور چین بود از چین برای مقابله با مسلمانان و برگرداندن شاهنشاهی خود کمک میخواهد اما موفق نمیشود و در مرو به دست آسیابانی کشته میشود. پسر یزدگرد به نام پیروز نیز با مسلمانان میجنگند اما کاری از پیش نمیبرد. مردی چینی به نام فرانک ونگ دربارهی سرگذشت «پیروز» و پسرش «نرسه» و بازماندگان آنان در چین مطلبی خواندنی دارد. پیروز و نرسه در ارتش «سلسلهی تانگ» (Tang Dynasty) در مقام سرداری (ژنرال) سپاه خدمت کردند. پیروز وصیت میکند که او را در بلندیهای پامیر و به سوی ایران خاک کنند.
به نوشتهی پایگاه «فرهنگ چین» سه شاعر معروف دوران سلسلهی تانگ به نامهای لی شنگ (Li Shang)، لی شون (Li Xun) و لی شون شیان (Li Shunxian) هر سه از ایرانیان مهاجر به چین بودند.
ارتباط ایران و ایرانیان چین همواره برقرار بود به طوری که پس از اسلام آوردن ایرانیان سرزمین اصلی، ایرانیان چین نیز مسلمان شدند. باید به یاد داشت که کشوری به نام افغانستان از سدهی هژدهم/نوزدهم میلادی و به دست استعمار بریتانیا ایجاد شد تا مانع دسترس روسها به هند شود که آن زمان مستعمرهی بریتانیا بود. و دست کم از زمان اشکانیان تا میانهی زمان قاجار ایران همسایهی چین بود.
سعدی و ایرانیان چین
در باب پنجم گلستان سعدی حکایتی هست بدین صورت:
سالی محمد خوارزمشاه - رحمة الله علیه - با ختا برای مصلحتی صلح اختیار کرد به جامع کاشغر درآمدم. پسری دیدم نحوی به غایت اعتدال و نهایت جمال .... «مقدمه نحو زمخشری» در دست داشت و همیخواند: ضَرَب زیدُ عمرواً و کان المتعدی عمرواً. گفتم ای پسر، خوارزم و ختا صلح کردند و زید و عمرو را هم چنان خصومت باقی است. بخندید و مولدم پرسید. گفتم خاک شیراز. گفت از سخنان سعدی چه داری. [سعدی شعری عربی میخواند]. لختی به اندیشه فرو رفت و گفت: غالب اشعار او در این زمین به زبان پارسی است. اگر بگویی به فهم نزدیکتر باشد .... [سعدی ترجمهی همان شعر را به پارسی میگوید]... بامدادان که عزم سفر مصمم شد گفته بودندش که فلان سعدی است. دوان آمد و تلطف کرد و تاسف خورد که چندین مدت چرا نگفتی منم.
میبینیم که در زمان سعدی نیز هم چنان ایرانیان در چین حضور داشتند و مشتاق اخبار ایران بودند و پسر کاشغری به سعدی میگوید سخنی به پارسی بگو که به فهم نزدیکتر باشد. و این نیز نشان از رواج زبان پارسی در کاشغر و غرب چین دارد.
امروز نیز ایرانیتباران ساکن پامیر (که به زبانهای سغدی و یغنابی Yaghnobi سخن میگویند) هم چنان با ایرانیان ساکن تاجیکستان در ارتباط هستند. امروز ساکنان شهر کاشغر در غرب چین و در نزدیکی مرز افغانستان امروزی ترکیبی از ایرانیان و ترکان ایغور هستند و در زبان ایغوری ترکیبها و اصطلاحهای پارسی فراوانی دیده میشود و زبان ادبی آنان بسیار از زبان پارسی تاثیر گرفته است.
0 نظر:
Post a Comment