Tuesday, May 26, 2015

درباره‌ی قلیان و نام‌های آن

سه‌شنبه ۵/خرداد/١٣٩۴ – ٢۶/می/٢٠١۵

آنچه امروزه به صورت «قلیان» با قاف نوشته می‌شود در اصل «غَلَیان» است که به معنای «جوشیدن و غلغل کردن» است و به خاطر صدای آن چنین نامیده شده است.



غلیان بخش‌های مختلفی دارد که عبارت اند از:

- سر غلیان یا حقه: بخش بالایی آن که آتش و ذغال و تنباکو بر روی آن گذاشته می‌شود. سر غلیان را مانند سر چپق از گل مخصوص در کوره‌پزی‌های قم آماده می‌کردند. بهترین تنباکوی ایران را از کشتزارهای نزدیک شیراز می‌آوردند

- میانه: قسمتی از قلیان که میان مخزن آب و جایگاه تنباکو و آتش قرار دارد و آن چوبی است میان تهی که بر آن برای تزیین به عمل خراطی برجستگی‌ها و فرورفتگی‌های مدور باشد. بهترین میانه‌های غلیان در نطنز از چوب گلابی و گردو ساخته می‌شد.

- میلاب: در بن میانه نایی است به نام میلاب (میل آب) که درون آن آب جای گیرد و آن ظرف از سفال یا از بلور و یا شیشه و یا چینی است.

- شیشه یا کوزه: ظرفی پرآب که میانه‌ی قلیان را بر آن استوار کنند

- نی/نای غلیان: بهترین نی پیچ که گاه طول آن تا چهار متر می‌رسید از دست کار استادان اصفهانی بود. بیشتر کسان باسلیقه یک سر نی پیچ فلزی همراه داشتند و به نی غلیان یا نی پیچ می‌زدند تا دهانشان به نی غلیان دیگران آلوده نشود. بادگیر آن از مس و نقره و حلبی و گاهی از طلای جواهرنشان تهیه می‌شد.

متن زیر نوشته‌ی شادروان احمد کسروی در «تاریخچه‌ی چپق و غلیان» است که آن را از فرهنگ دهخدا در درآیه‌ی «غلیان» می‌آورم:

احتمال قوی می‌رود که غلیان را ایرانیان پدید آورده باشند و نخست غلیان در ایران ساخته شده باشد، زیرا بی گفت‌وگو است که اروپاییان آن را نمی‌داشته‌اند و نمی‌شناخته‌اند و از این رو است که تاورنیه و دیگران ناچار بوده‌اند برای شناسانیدن، در سفرنامه‌های خود یکایک تکه‌های آن را با چگونگی پر کردن و کشیدن آن بستایند.

شصت و هفتاد سال پس از آن زمان، در پادشاهی شاه سلطان حسین، محمدرضا بیگ نامی به فرستادگی از سوی آن پادشاه به دربار لویی چهاردهم پادشاه فرانسه رفته، و هنوز تا آن هنگام اروپاییان غلیان را نشناخته بوده‌اند و از غلیان‌کشی محمدرضا بیگ در شگفت می‌شده‌اند و به تماشا می‌ایستاده‌اند.

همچنین بی گفت‌وگو است که عثمانیان آن را نساخته‌اند، زیرا تاورنیه (1605 - 1689 م.) در سفرهای خود از خاک عثمانی گذشته و به ایران آمده، غلیان را در گفت‌وگو از ایران و ایرانیان یاد می‌کند و هیچگاه نمی‌گوید آن را در عثمانی نیز دیده بوده است.

از اینها پیدا است که این افزار شگفت دودکشی میوه‌ی هوش و اندیشه‌ی ایرانیان بوده است که باید گفت هنری نشان داده‌اند و همچون عثمانیان و انگلیسیان در تاریخچه‌ی دودکشی جایی برای خود بازکرده‌اند و آنچه این را استوارتر می‌کند این است که نام‌های تکه‌های آن از سر غلیان و میانه و میلاب و نی و شیشه از زبان فارسی گرفته شده است ولی جای گفت‌وگو است که خود غلیان چه واژه‌ای است و از چه زبانی گرفته شده؟ آیا از «غلی » عربی به معنی جوشیدن است؟ اگر چنین است باز جای بحث است که چرا از خود فارسی نامی برای آن برگزیده نشده است ؟ (امروز غالباً با قاف می‌نویسند).

باری غلیان از آغازهای دودکشی در ایران شناخته می‌بوده و به کار می‌رفته است زیرا تاورنیه که در زمان‌های شاه صفی و پسرش شاه عباس دوم و نواده‌اش شاه سلیمان به ایران سفرها کرده، بارها از این افزار دودکشی یاد کرده است و از سخنان او چنین برمی‌آید که غلیان در میانه‌ی زمان شاه صفی و پسرش شاه عباس ساخته شده، و از این رو به گفته‌ی او شاه صفی چپق، ولی شاه عباس غلیان می‌کشیده است.

به هر حال از پیدایش غلیان نتیجه‌ای هم پیدا شده است و آن این که برای غلیان گونه‌ی دیگری از توتون برگزیده‌اند و آن را از روی همان نام اروپایی گیاه تنباکو نامیده‌اند.

با پیدایش غلیان دودکشان در ایران به دو دسته گردیده‌اند: غلیان‌کشان و چپق‌کشان. درباریان بیشتر غلیان را پذیرفته‌اند و ملایان بیشترشان چپق را برگزیده‌اند.

اعیانها در خانه‌ی خود آبدارخانه داشتند تا هرگاه غلیان خواستند داده شود. در میهمانی‌ها نیز بایستی نوکر غلیان به دست گیرد و همراه آقا برود. برای سفر نیز اندیشه به کار برده، قبل و منقل پدید آوردند که در میان راه پیاپی به روی اسب نیز غلیان کشند و نی‌های دراز مارپیچی برای همین بوده است.
گویا نام پارسی غلیان در اصل «نارگیلی» بوده است زیرا در آغاز کوزه‌ی آن را از نارگیل می‌ساخته‌اند. از همین رو در زبان عربی بدان «نارجیله» و در زبان فرانسه‌ای به آن نارگیله می‌گویند.

در زبان انگلیسی، امروزه چند نام برای غلیان به کار می‌رود:

- hooka که همان حقه است و از راه زبان اردو/هندی به زبان انگلیسی وارد شده است.این واژه بیشتر در انگلستان و بریتانیا به کار می‌رود.

- shisha که همان شیشه است و از راه زبان ترکی وارد زبان انگلیسی شده است. در کشورهای عربی مانند مصر به غلیان شیشه می‌گویند. این واژه بیشتر در امریکای شمالی به کار می‌رود.

بر پایه‌ی درآیه‌ی مربوط به غلیان در ویکی‌پدیا این ابزار در کشورهای دیگر چنین خوانده می‌شود:

- در کشورهای فلسطین، لبنان، سوریه، اردن: نارجیله
- در ترکیه و جمهوری آذربایجان و ازبکستان: آرگیله یا آرگیلی
- در آلبانیا (آلبانی): لوله یا لولاوا (lula یا lulava)
- در کرواسی، صربستان، بوسنی و هرزگوین، مقدونیه و بلغارستان: ناگیلی (na[r]gile (на[р]гиле)
- در اسپانیا: نارگیله Narguile
- در کشورهای شمال افریقا از جمله مصر و سودان و مغرب (مراکش) و الجزایر و تونس: شیشه
- در کشورهای عربی جنوب خلیج فارس یعنی کویت، بحرین، قطر، عمان، امارات عربی، یمن و عربستان سعودی: شیشه

البته گفته می‌شود که پزشکی هندی به نام «عرفان شیخ» در دربار اکبرشاه گورگانی () غلیان را اختراع کرده است ولی اهلی شیرازی (درگذشته 1535 م.) در شعرهای خود به غلیان اشاره کرده است. اما گویا در واقع، پزشکی ایرانی به نام حکیم ابوالفتح گیلانی به هندوستان مهاجرت کرد و پس از آن که مصرف تنباکو در هندوستان باعث پدید آمدن مشکل‌های تنفسی و تندرستی شد، وی برای کاستن از زیان‌های دود تنباکو این دستگاه را برای پالایش و تصفیه‌ی دود تنباکو اختراع کرده است.