Saturday, January 12, 2008

پسوند «گان»

شنبه ۲۲/دی/۱۳۸۶ - ۱۲/ژانویه/۲۰۰۸

یکی از پسوندهای پارسی «گان» است که صفت نسبی می‌سازد و در واژه‌های زیر دیده می‌شود:

رایگان: مرکب از رای (=راه) + گان. هر چیز که در راه یابند. هر چیز بیمایه و بی‌زحمت. مفت و بدون خریداری. هر چیز که بی رنج و محنت بدست آید. مفت و آسان.

شایگان: مرکب از شای (= شاه) + گان. شاهانه مانند: گنج شایگان. سزاوار و لایق و درخور. شایسته و شایان. فرد ممتاز.

پادگان: مرکب از پاد یا پای (از پاییدن) + گان

بایگان: شکل دیگری از پایگان به معنای محل نگه‌داری. نگه‌دارنده

بازرگان: در اصل بازارگان: صفت نسبی بازار.

پنجگان: پنج پنج. نام سلاحی جنگی در زمان ساسانیان که پنج تیر را هم‌زمان شلیک می‌کرده است.

تیرگان: مانند مهرگان، دیگان، فروردین‌گان و .... نام جشن‌های ایرانی هر ماه

دِهگان: بزرگ ده. امروزه به صورت دهقان درآمده و گاهی به کشاورز گفته می‌شود.

خدایگان: صفت نسبی خدای. خدایی. گماشته‌ی خدا بر خلق (=شاه)

چوگان: در اصل چوب + گان.

گروگان: صفت گرو. آن که یا آن چه به گرو گرفته شده باشد

0 نظر: