شنبه ۱/دی/۱۳۸۶ - ۲۲/دسامبر/۲۰۰۷
ایرانیان پیش از اسلام چهار جشن سالانهی بزرگ داشتند:
۱) هموگان (اعتدال) بهاری (spring equinox): در آغاز فروردین که جشن نوروز است
۲) جشن تیرگان در آغاز تابستان برابر طولانیترین روز سال
۳) جشن مهرگان در آغاز پاییز که موسم برداشت خرمن بود
۴) جشن دیگان در آغاز زمستان برابر طولانیترین شب سال (winter solstice)
یکی از خدایان بزرگ آریایی «میترا» (Mithra) نام داشت. میترا خدای پیمانها و عشق بود و نماد آن خورشید بود. نام میترا به تدریج به صورت «مهر» درآمد. از این رو در زبان پارسی هنوز مهر به معنای خورشید و نیز محبت و عشق است.
فردوسی توسی گوید:
خداوند کیوان و گردان سپهر --------- فروزندهی ماه و ناهید و مهر
«فرانک» بُدش نام و فرخنده بود ---------- به مهر «فریدون» دل آگنده بود
پس از پیدایش زرتشت و در پی اصلاحات دینی وی که «اهورا مزدا» را خدای یگانه ساخت، مهر از مرتبهی خدایی فروکاسته شد اما همچنان نگهبان پیمانها و عشق بود. یکی از کتابهای اوستا «مهر یَشت» یا ستایش مهر نام دارد.
از آنجا که شب اول دی ماه (برابر ۲۱ دسامبر در تقویم ترسایی) طولانیترین شب سال است و از آن روز به بعد روزها طولانی میشوند ایرانیان معتقد بودند که این شب شب زایش مهر است. زایش در زبان سریانی «یلدا» گفته میشود که با «میلاد» در زبان عربی همریشه است. «دی» نیز به معنای خدا است و با دیو همریشه است. در واقع دیو در زبانهای هندوایرانی به معنای خدا بود. در زبانهای هندی و در مذهب هندو «دیو» یا «دیوا» به معنای خدای خوب است و «اسورا» به معنای خدای بد. اما در زمان زرتشت، ایرانیان خدای خوب را «اسورا» یا «اهورا» خواندند و خدای بد را «دیو». در شاهنامه نیز وقتی صحبت از جنگ با دیوان میشود در واقع جنگ با پیروان خدایان دیگر منظور است. دیو با «تئو» (thoe) در لاتین و «زئوس» (Zeus) در یونانی نیز هممعناست. هم چنین در فرانسه Dieu (خدا) و در زبان انگلیسی diva (به معنای الاهه) و divine (الاهی، آسمانی) از همین ریشهاند. در اسپانیایی نیز Adios به معنای «در پناه خدا» است.
در زمان اشکانیان دوباره «کیش مهر» یا مهرپرستی در ایران رایج شد به طوری که نام چند تن از شاهان اشکانی «مهرداد» بود.
در پرستشگاههای مهر در پیشاپیش معبد نمادی از مهر قرار داشت از این رو به آن «مهرابه» به معنای جایگاه مهر میگفتند (مانند گرمابه=جای گرم، سردابه یا سرداب=جای سرد و گورابه=سنگ گور). این نام در معماری مسجدهای مسلمانان به صورت «محراب» درآمد و برای آن تفسیری ساختند به معنای «جایگاه حرب یا جنگ با شیطان».
رومیان به خاطر تماسهایشان با ایرانیان (به ویژه از راه جنگهایشان در زمان اشکانیان و پیش از تولد عیسای مسیح)، با مهرپرستی آشنا شدند و بدان گرویدند. آنان نیز مهر را «خورشید شکستناپذیر» (Solus Invictus = Invincible Sun) میخواندند و شب میلادش را در ۲۱ دسامبر جشن میگرفتند. مهرپرستی تا انگلستان نیز پیش رفت به طوری که در سال ۱۹۵۴ م./۱۳۳۳ خ. باقیماندهی یکی از میتراکدهها در لندن یافت شد که آن را با نام «معبد میتراس» میشناسند. (ن.ک. ویکیپیدیا)
پس از آن که کنستانتین، امپراتور روم، در سال ۳۱۳ م. به مسیحیت گروید به خاطر آن که خودش و بسیاری از سربازانش مهرپرست بودند بسیاری از رسوم بغانی (pagan) را برجا نگه داشت از جمله جشن زایش مهر را که در ۲۱ دسامبر بود به شب تولد عیسای مسیح تغییر کاربرد دادند! زیرا پیش از آن تاریخ دقیق تولد عیسای مسیح دانسته نبود.
۲۱ دسامبر به عنوان شب «تولد مسیح» یا به لاتین کریسمس (Christmas) جشن گرفته میشد تا این که در حدود ۱۵۸۲ م./۹۶۱ خ. (در دوران صفویان) وقتی به دستور «پاپ گریگوری سیزدهم» تقویم مسیحی اصلاح شد و از آن پس تاریخ ۲۱ دسامبر به ۲۵ دسامبر منتقل شد. از آن زمان به بعد دیگر جشن زایش مسیح یا کریسمس در ۲۵ دسامبر برگزار میشود.
سنایی غزنوی، شاعر ایرانی سدهی ششم خ./دوازدهم م. در قصیدهای به ارتباط شب یلدا با عیسا چنین اشاره میکند:
به صاحب دولتی پيوند اگر نامی همیجويی -------- که از یک چاکری عیسا چنین معروف شد یلدا
معبد مهر رو به شرق و جایگاه برآمدن خورشید ساخته میشد و در آن به طوری قرار داشت که همواره نور خورشید در معبد باشد. این رسم نیز در معماری کلیساهای مسیحی رعایت شد. معبد مهر را در لاتین «میتراییوم» (Mithraeum) میخوانند که به معنای میتراکده است. در جلوی میتراکده نمادی از «گاوکشی» (tauroctony) میترا بود که بعدها با عیسای بر چلیپا جایگزین شد.
از جمله رسمهای ایرانیان برای شب زایش مهر، خوردن هندوانه و شب زندهداری بود. هندوانه به خاطر داشتن تخمههای فراوانی نمادی بود از فرزندان زیاد و ادامهی نسل. همچنین رسم آرایش درختی همیشه سبز مانند سرو که نشان پایداری در برابر سرما و زمستان و سختی بود. این رسم نیز در اروپا برگزار میشد. اما پس از قدرت گرفتن کلیسا، این رسم به عنوان رسمی بغانی و یادگاری از زمان بتپرستی اروپاییان ممنوع شد. اما گویا در سدهی شانزدهم م. با پایان نوزایش (رنسانس) و گرایش به دوران پیشامسیحی، درخت کریسمس هم به میدان بازگشت و از آن روز دیگر همچنان باقی مانده است.
برخی معتقدند که حافظ نیز زمانی به دینهای پیشااسلامی گرایش پیدا کرد و در غزلهایش اشارههای فراوانی به ایران پیش از اسلام میبینیم. از جمله این غزل را اشارهای به مهرپرستی میدانند:
ياد باد آن كه نهانت نظری با ما بود ---------- رقم مهر تو بر چهرهی ما پيدا بود
ياد باد آن كه چو چشمت به عتابم میكشت --------- معجز عيسويت در لب شكرخا بود
ياد باد آن كه صبوحی زده در مجلس انس ----------- جز من و يار نبوديم و خدا با ما بود
ياد باد آن كه رخت شمع طرب میافروخت ------------ وين دل سوخته پروانهی ناپروا بود
ياد باد آن كه نگارم چو كمر بربستی ------------ در ركابش مه نو پيك جهان پيما بود
ياد باد آن كه خرابات نشين بودم و مست ---------- آنچه در مسجدم امروز كم است آن جا بود
نوشتهای از دکتر رضا مرادی غیاث آبادی.
برنامهای از خانم نوشین ماهرخی با شرکت دکتر جلیل دوستخواه، دکتر جلال خالقی مطلق، دکتر پرویز رجبی، و دکتر رضا مرادی غیاث آبادی (صوتی. ام.پی.۳)
Saturday, December 22, 2007
شب چله و مهر
نوشتهی
شهربراز |
ساعت:
7:27 PM |
پيوند دایمی
0 نظر داده شده |
نظردهی
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
0 نظر:
Post a Comment