دوشنبه ۱۰/دی/۱۳۸۶ - ۳۱/دسامبر/۲۰۰۷
بیشتر ما اصطلاح «سوراخ دعا را گم کردهای» را شنیدهایم. به گمانم ریشهی آن داستانی از مثنوی معنوی مولانا جلالالدین بلخی باشد.
این داستان در دفتر چهارم آمده است که در آن شخصی در زمان استنجا (شستن خود در دستشویی) میگفت: «اللهم ارحنی رائحة الجنه» یعنی خدایا بوی بهشت را به من برسان. به جای این که بگوید: «اللهم اجعلنی من التوابین و اجعلنی من المتطهرین» یعنی خدایا مرا از بازگشتکنندگان و پاکان قرار ده. دعای اول دعای استنشاق است یعنی زمانی که در آبدستان (وضو) بینی خود را میشویند.
شخصی به وقت استنجا میگفت «اللهم ارحنی رائحة الجنه» به جای آنک «اللهم اجعلنی من التوابین و اجعلنی من المتطهرین» کی ورد استنجاست و ورد استنجا را به وقت استنشاق میگفت. عزیزی بشنید و این را طاقت نداشت:
آن یکی در وقت استنجا بگفت -------------- که مرا با بوی جنت دار جفت
گفت شخصی خوب ورد آوردهای --------------- لیک سوراخ دعا گم کردهای
این دعا چون ورد بینی بود، چون ------------- ورد بینی را تو آوردی به .ون؟
رایحهی جنت ز بینی یافت حُر ---------------- رایحهی جنت کم آید از دُبُر
از پی سوراخ بینی رست گل ---------------- بو وظیفهی بینی آمد ای عُتل
بوی گل بهر مشام است ای دلیر ------------------ جای آن بو نیست این سوراخ زیر
کی از این جا بوی خُلد آید ترا ---------------- بو ز موضع جو اگر باید ترا
[دُبُر (عربی): پشت. حُر: آزاده. ]
0 نظر:
Post a Comment