Friday, October 24, 2008

کاندیداتوری؟

آدینه ۳/آبان/۱۳۸۷ - ۲۴/اکتبر/۲۰۰۸

وقت انتخابات که می‌شود در کنار واژه‌ی اشتباه «کاندید» واژه‌ی عجیب‌تر (و به نظر من بی‌معنای) «کاندیداتوری» ورد زبان‌ها می‌شود.

نخست این که بهتر است از برابرهای پارسی «نامزد» و «نامزدی» استفاده کنیم که همه آن را می‌فهمند و در کاربرد آن اشتباهی نمی‌کنند.

اما کاندید (candid) به معنای روراست و ساده‌دل و صاف و صادق است و با کاندیدا (در فرانسه: candidat و در انگلیسی: candidate) به معنای «داوطلب و کسی که خواهان مقامی است یا کسی و چیزی که برای کاری در نظر گرفته شده» بسیار متفاوت است.

کاندیدا از ریشه‌ی لاتین candidatus یا candidus می‌آید به معنای سپیدپوش و علت نیز آن است که در روم باستان کسانی که خواهان مقامی بودند و مثلا می‌خواستند وارد مجلس سنا شوند، لباس سپیدی بر تن می‌کردند. (Senate به معنای مِهان و بزرگان با senior مرتبط است. در زمان اشکانیان ایران نیز مجلس مشابهی داشت که به نام مجلس «مِهستان» خوانده می‌شد و دقیقا همین معنا را دارد یعنی جایی که مِهان و بزرگان جمع می‌شوند.)

در زبان فرانسه و انگلیسی (به ویژه انگلیسی بریتانیا) اسم مصدر candidate می‌شود candidature (در انگلیسی امریکایی بیشتر candidacy استفاده می‌شود.) اما برای پارسی‌زبانان این واژه‌ی «کاندیداتور» نشانی از اسم مصدر ندارد. برای همین خودشان یک «یای مصدری» به پایان آن چسبانده‌اند و واژه‌ی عجیب «کاندیداتوری» را به معنای «کاندیدا شدن یا کاندیدا شدگی» ساخته‌اند.

پی‌نوشت:
همان طور که ندای گرامی در بخش نظرها نوشته، «کاندید» یا ساده‌دل نام کتابی از ولتر (Voltaire) نیز هست که در آن به ساده‌دلی و خوش‌بینی برخی کسان می‌پردازد. این کتاب ولتر را می‌توانید در این نشانی بخوانید.

2 نظر:

Anonymous said...

درود شهربراز عزیز

یکی از شاهکارهای ادبیات، کتاب ولتر به نام کاندید است که درباره آدمی بی‌نهایت ساده است.

اما نکته جالب آن که اکنون در مواردی که نامزد هم به کار رفته، واژه کاندید بیشتر شنیده می شود؛ مثل (کاندید کردن برای ازدواج که البته منظور در نظر داشتن برای نامزدی است!)

ندا

Anonymous said...

albate vajeh ye " candidate" az " candid" va anham az rischeh ye "candle" gerefteh scode ast.

be negar e man vamvajehha ye peinahadeh( bonyadi ca oftade) vali ascofteh ra mitavan ba bazsaxti dar parsi anha ra parsist ( persianize).

coz e noxost e " candid" ra mitavan az " kan" be cham e " asl. manba', noxte ye tamarkoz" danest va coz e dovvom ra be haman cham e " did/didan" gereft, bar in paye minesc( ma'ni) e yekom e an mitavanad " tamarkoz. focus" bascad va chame dovome an " kasi ya chizist ke baraye kare vijehiy darnegaristeh scode ast.

kandidan .= to focus on someone or something specific
kandid ...= kasi ke bar u focus scodeh
kandayesc = amale kandid kardan