یکشنبه ۲۱/مهر/۱۳۸۷ - ۱۲/اکتبر/۲۰۰۸
در کتاب «یادنامهی بیرونی» به مناسبت هزارهی ابوریحان بیرونی، دانشمند بزرگ ایرانی، مقالهای هست به نام «یادداشتهای شخصی و تاریخی در کتاب الصیدنهء بیرونی» به قلم نذیر احمد. در زیر چیکدهای از آن را میآورم.
کتاب الصیدنه یکی از کتابهای بسیار مهم از آثار بیرونی است که او در اواخر زندگانی خود نگاشته و در مقدمهاش آورده که در هنگام نگارش آن بیش از هشتاد سال داشته است. کتاب الصیدنه به اندازهای مهم است که اگر ابوریحان کتاب دیگری نداشت تنها به اعتبار همین کتاب میتوان او را از دانشوران درجه اول دورهی اسلامی دانست. این کتاب دربارهی پزشکی و داروها است و به زبان عربی نوشته شده است اما ابوریحان نام برخی داروها و گیاهان دارویی را به زبانهای عربی و لاتین و یونانی و هندی و سندی و سگزی [=سیستانی] و زابلی و سغدی و دیگر زبانها آورده است و به سفرهایش نیز اشاره کرده است. نسخهی اصل این کتاب در شهر بروسای ترکیه است اما در زمان سلطان شمسالدین ایلتتمش پادشاه دهلی (۶۰۷ تا ۶۳۳ ق) شخصی به نام ابوبکر بن علی بن عثمان کاسانی آن را از عربی به پارسی برگردانده است.
- بیرونی در جوانی خود به ری و گرگان رسید و به قابوس پسر وشمگیر زیاری پیوست و کتاب آثار الباقیه را برای او نوشت. سپس به خوارزم برگشت و پس از آن همراه محمود غزنوی به غزنین رفت.
- دربارهی اقامت در غزنین نمونه: طرخون را در موضعی تخم ندیدم جز در غزنین.
- وی چندی در زابلستان بوده: جز در زابلستان در موضعی دیگر نبات بردی را تخم ندیدم و در زابلستان تخم به مقدار دانهء پلپل و پودنه.
- در کابل: رایتُ منه ذهبیا بکابل
- در کرمان: از کرمانیان دربارهی زیره پرسیدم. ایشان چنین خبر دادند که زیره به نزدیک ما از کوهها و بیابانها میآرند. از اهل کرمان شنیدم که هر کبکی که در کرمان بکشیم او را یک زَهره بُوَد مگر آن را که از کوههای «قفص» میآورند که هریک دو زهره دارد و هیج خطا نکردی.
- سفر به بُست در نزدیک هیرمند: از بعضی از مشایخ بست به من چنان رسید که هیج شهری و موضعی نارنگ بسیار نشود الا بیتوقف آن موضع خراب شود...
- سفر به زنجان و ابهر: فلما صرت الی الجبل رایت کثرا فی جبال ابهر و زنجان و منه یسمی الزیلعی [=پس زمانی که به کوه بودم در ابهر و زنجان در جبال=ماد=غرب ایران بسیاری از آن را دیدم...]
- سفر به بصره: انواع خرمای بصره را شمار کردم سی نوع بسیار بود
- سفر به شام: یکی از مشایخ شام مرا چنین هبر کرد که «رند» درخت غار را گویند.
- سفر به یمن: طایفهای که در زمین شحر در یمن بودند چنان خبر دادند که ...
- سفرهای او به هند دیگر نیاز به معرفی ندارد و کتاب «تحقیق هند» گواهی است. اما در هند در کشمیر بیشتر مانده. به سند و مولتان نیز رفته است.
- دربارهی کشف چای نیز داستانی آورده است و آن را میشناخته است.
Sunday, October 12, 2008
سفرهای ابوریحان بیرونی
نوشتهی
شهربراز |
ساعت:
3:34 PM |
پيوند دایمی
2 نظر داده شده |
نظردهی
دستهبندی تاریخ میانی , كتاب
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
2 نظر:
سلام علیکم
بزرگان سابق ما
و بزرگان فعلی ما
داخل در یک
«جریان»
نیستند
یعنی داخل یک جریان اجتماعی ی علمی
یک جریان اجتماعی ی عقلی
ما الان چند میلیون دانشجو و هزاران دکتر و فوق لیسانس و لیسانس داریم
چرا باید از دوران ابوعلی و ابوریحان تعریف کنیم؟
نکته چیست؟
مگر الان این میلیونها دانشج و فارغ التحصیل
اینها جریان علمی ایجاد نکرده اند
خب
من گمان می کنم نه جمعیت دانشجوی فعلی
و نه تک تک ابوریحان ها و ابوعلی های سابق ما
جریان علمی مثل اروپای رنسانس نیستند
حتا اگر احیاناً ثابت شود و بپذیریم و قانع شویم دوران ابوعلی و ابوریحان درخشنده بوده و جریان بوده
آیا از دوران درخشش برهه ای ی یونان باستان هم مهمتر و مؤثرتر بوده؟
البته سوء تفاهم نشود
من مخالف توجه به جزئیات کشفیات و کتابها و رساله های ابوریحان نیستم
هرگز
***
با احترام
سیدعباس سیدمحمدی
http://seyyedmohammadi.blogfa.com/
درود بر شما
همان طور که اشاره کردید مشکل نبودن «جریان» و جنبش علمی است.
به گمان من در سدههای آغازین جریان و جنبش علمی وجود داشت که حاصل آن ابن سینا و خوارزمی و بیرونی و رازی و ... بودند. اما با به قدرت رسیدن کسانی چون محمود غزنوی و دیگرانی که چون او جزماندیش بودند و نیز به خاطر نداشتن پشتوانه از بین رفت.
باز به نظر من همان دورهی سدههای آغازین از دوران یونان خیلی مهمتر بود. زیرا دانشوران سرزمینهای اسلامی با استفاده از دانش هندی و ایرانی و ... بسیار بر داشتههای یونانیان افزودند و مایههای نوزایش (رنسانس) را فراهم کردند. تعصب مسیحی باعث شده بود که اروپاییان بسیاری از دانشهای یونان را فراموش کنند. البته همین بلا بعدها سر سرزمینهای اسلامی آمد.
امروز نیز ما نیاز به پرورش اندیشهی علمی و عقلی و خردورز و برپایی جنبش علمی داریم و نیاز داریم دانش را در همه زمینهها به کار بگیریم.
متاسفانه بسیاری از «میلیونها» دانشجوی ما بیشتر دانش را میجَوند تا آن را بجوُیند.
شهربراز
Post a Comment