دوشنبه ۱۵/مهر/۱۳۸۷ - ۶/اکتبر/۲۰۰۸
به تازگی بخت آن را داشتم که با پروفسور ریچارد نلسون فرای، ایرانشناس بزرگ امریکایی و استاد بازنشستهی دانشگاه هاروارد، هم صحبت شوم و در سخنرانی ایشان با عنوان «تمدن ایران در گذر زمان» شرکت داشته باشم.
پروفسور ریچارد نلسون فرای سخنرانی خود را با این جمله شروع کرد که آدم در سن من دو چیز دارد: (به پارسی) خاطرات و نصیحت. وی گفت شما ایرانیان بیشتر این چیزهایی را که میخواهم بگویم میدانید. روی من با غیرایرانیان است. [البته من مطمئن نیستم که بیشتر ایرانیان برخی از صحبتهای او را میدانستند. شهربراز]. سپس چند نکته را بیان کرد:
۱- وی گفت: ایرانی که من میگویم تنها کشور ایران امروزی نیست. بلکه ایران بزرگ است که شامل ایران و افغانستان و تاجیکستان و ازبکستان و عراق و قفقاز و ... میشود.
۲- از برخی ایرانیان گله کرد که چرا به جای Persian میگویید Farsi؟ مگر شما میگویید که من به Deustchland رفتم و در آنجا به زبان Deutsch صحبت کردم؟ ضمن این که این واژهی Farsi حس و صدای خوبی هم در زبان انگلیسی ندارد.
۳- دربارهی مقالهی نشریهی اشپیگل آلمان در مورد کوروش بزرگ صحبت کرد و گفت این مقاله میگوید مردم پای کوروش را میبوسیدند. خب که چی؟ آن زمان رسم بوده است و این چیز غیرعادی نیست. اما نکته در این است که دشمنان ایرانیان، دشمنانشان، دشمنانشان، دشمنانشان [۳-۴ مرتبه تاکید از خود استاد] یعنی یونانیانی مانند اسکیلیس و هرودوت و زنفون و دیگران از کوروش تعریف کردهاند نه خود ایرانیان. همهی نوشتههای تاریخی از کوروش به عنوان مهربان و خوشرفتار یاد کردهاند.
۴- عربان از این نکته سوءاستفاده میکنند که بسیاری از دانشوران ایرانی کتابهایشان را به عربی نوشتهاند و میگویند همهی این دانشوران عرب بودهاند. ابن سینا، خوارزمی، فارابی، رازی و همه. من در این حرفی ندارم که زبان عربی زبان قدرتمند و توانایی است مانند لاتین. اما این حرف عربان انگار بگوییم هر کسی که به لاتین کتاب نوشته است ایتالیایی بوده است در آلمان، در فرانسه، در انگلستان.
۵- ایرانیان بیشترین نقش را در تمدن مسلمانان داشتند. بیشتر کارها را ایرانیان انجام دادند. ایرانیان دین اسلام را از دین عربی به دین جهانی تبدیل کردند. این را من نمیگویم. این را یک عرب تونسی به نام ابن خلدون گفته است. در زمان امویان کسی پیش حجاج این یوسف آمد و گفت من میخواهم مسلمان شوم. گفتند این دین عربی است. تو عرب نیستی. باید بیایی مولی یا مشتری (client) یک عرب بشوی تا بتوانی مسلمان شوی.
۶- آیا دیدهاید ایرانیان برای شاهانشان و فاتحانشان مجسمه بسازند؟ نه. در ایران مردم مجسمهی سعدی و حافظ و خیام و عطار را میسازند نه مانند دیگران از ناپلئون و مانند آن. ایرانیان به فرهنگ اهمیت میدهند نه به قدرت.
۷- با نشان دادن چند نقشهی باستانی و کهن تاکید کرد که نام این خلیج «خلیج پارس» است نه خلیج عربی.
۸- ایرانیان همواره تلاش کردهاند دین و قدرت را از هم جدا نگه دارند. ایرانیان هخامنشی نخستین حکومتی بودند که قانونشان به نام «داد» از دین جدا بود [به پارسی:] غیردینی بود! نخستین قانون گیتیانه (secular) را هخامنشیان ساختند. حمورابی قانونش دینی بود. سپس استاد بخشی از کتاب عزرا (Ezra) را نشان داد که قانون حکومتی را به خدا وصل کرده بود. ایرانیان پس از اسلام نیز چنین کردند. مانند نصیحتالملوک خواجه نظامالملک و دیگر کتابهای اندرز. در زمان صفویان تنها شاه اسماعیل رهبر دینی و سیاسی بود و پس از وی ایرانیان دوباره این دو را از هم جدا کردند. به نظر من این عادت ترکیب دین و قدرت «رگهی سامی» (Semitic streak) است.
از شنیدن این حرفها خیلی خوشحال شدم زیرا دربارهی برخی از آنها خودم پیشتر هم در این تارنوشت مطلب نوشته بودم و هم با دیگران بحث کرده بودم. مانند اشتباه بودن استفاده از Farsi در زبانهای انگلیسی یا فرانسه. یا دزدیده شدن دانشوران ایران به خاطر این که به زبان عربی کتاب نوشتهاند.
به زودی بیشتر دربارهی این سخنرانی خواهم نوشت.
نوشتهی پیشین دربارهی پرفسور فرای.
Monday, October 06, 2008
تمدن ایران در گذر زمان
نوشتهی
شهربراز |
ساعت:
10:06 PM |
پيوند دایمی
0 نظر داده شده |
نظردهی
دستهبندی تاريخ باستان , فرهنگ
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
0 نظر:
Post a Comment