چهارشنبه ۱/آبان/۱۳۸۷ - ۲۲/اکتبر/۲۰۰۸
دربارهی زبان مردم آذربایجان سخن زیاد گفته شده است و معروفترین آنها کتابی است که زندهیاد سید احمد کسروی تبریزی به سال ۱۳۰۴ خ/ ۱۹۲۵ م نوشت به نام «آذری یا زبان باستان مردم آذربایگان». این کتاب را میتوانید در این نشانی به دست آورید. (قالب: پی.دی.اف اندازه: ۱ مگابایت) در دیباچه چنین آمده است:
این کتاب همچون استخوان درشتی در گلوی کسانی که میخواهند آذربایجان را بیسروصدا ببلعند گیر کرده آنان را خفه میکند. این کتاب دستههای خیانتپیشه را سخت از جا به در برده و آنان را بر این داشته که در پیرامون نویسندهاش به سخنان بیجایی برخیزند و دست به هوچیگری بزنند.
زبان آذری (و نه ترکی آذری) از گروه زبانهای ایرانی بوده و در اصطلاح ادبی نیز بدان پهلوی یا فهلوی گفته میشده و شعرهایی که بدین زبان در ادبیات ثبت شده به نام «فهلویات» شناخته میشوند. معروفترین فهلویات دوبیتیهای باباطاهر همدانی است. (دربارهی پهلوی ن.ک. «پهلوی و فِیلی»)
وجود آثار ادبی شاعران و نویسندگانی چون قطران تبریزی، همام تبریزی، خاقانی شروانی، شیخ محمود شبستری و مهمتر از همه کشف «سفینهی تبریز» که اثری است از سدهی هشتم خ/چهاردهم م به نظم و نثر و نوشتهها و گفتههایی از مردم و دانشوران و شخصیتهای تبریز به زبان پهلوی نیز در آن ثبت است دلیل کافی است برای رد نظریهی کسانی که معتقدند آذربایجان از قدیم ترکزبان بوده است. فراوانی شاعران پارسیگوی به خصوص در آن زمان که مانند امروز امکان فروش کتاب در بیرون و دور از محل زندگی نویسندگان و شاعران نبوده دلیلی است بر این که باید مردم محلی نیز همزبان شاعر و نویسنده بوده باشند. برای مثال همام تبریزی، که همدورهی سعدی شیرازی (سدهی هفتم خ/سیزدهم م) بوده، غزلی دارد که در پایان به شهرت سعدی اشاره میکند و با این بیت تمام میشود:
همام را سخنان دلفریب و شیرین است ----- ولی چه سود که بیچاره نیست شیرازی
حتا با توجه به سفرنامههای اروپاییان در زمان قاجار نیز متوجه میشویم که تا دویست سال پیش نیز زبان ترکی این قدر رایج نبوده است و زبان اصلی مردم زبان پارسی بوده است و بدان گفتگو میکردند. در زیر چند نمونه از متن سفرنامههای اروپایی را میآورم:
جورج فولر سیاستمدار و جهانگرد باذوق انگلیسی (۱۸۳۱ تا ۱۸۳۶ م/ ۱۲۱۰ تا ۱۲۱۵ خ) خاطرهها و مشاهدههای خود را به تفصیل نگاشته. از گفت و شنود تبریزیان، لغات و جملات را در گزارشهاى خود ثبت کرده: «صاحب آمده است - خوش آمدید - بخشش - خبردار - صبر کن - ماست - گزانگبین - بالاخانه - قنات». وى نوشته است: تبریز چندین بار به تصرف ترکان [عثمانی؟] درآمده است. ادامه و استمرار زبان آنان، دارد ترکى را یکى از لهجههاى رایج روز مىسازد. (ص ۲۶۸)
جیمز بیلى فریزر. چندین سفرنامهی معتبر نوشته است اما تنها سفرنامهی معروف به «سفر زمستانى» وى به فارسى ترجمه شده است. دکتر منوچهر امیرى، در مقدمهی مترجم، نوشته: فریزر مانند تمام جهانگردان آن دوران، غالب کلمهها را به صورتى که از مردم عادى و عامى مىشنیده است مینوشته است ... با دو سرباز ایرانی که از سر خدمت به خانههاى خود بازگشته بودند، به گفت و شنود مىپردازد. آنان از لشکرکشىهاى عباس میرزا سخن مىرانند. گفتههاى یکى از سربازان را فریزر در کتابش ثبت کرده است. الفاظى که سرباز دهاتى بر زبان رانده، با خط ایتالیک به شرح ذیل مشخص شده است: سراپرده، به سر مبارک شما، صبر کن و ...
بارون فیودور کورف، دیپلمات روسى از ورود خود به تبریز و آشنایى با اعضاى سفارت انگلستان، سخن مىراند و مینویسد افسران انگلیسی تقریباً تمامشان کم و بیش به فارسى دست و پا شکستهاى سخن مىگفتند.» (ص ۱۱۱) برخى از سربازان در همان حال آمادهباش بودند ... افسرى انگلیسى در کنار ایستاده بود و به زبان فارسى به ایشان فرمان مىداد. همین که بانگ شیپور شامگاه برخاست، وى با صداى بلند فریاد کشید «به راست، راست» ... (ص ۱۶۵)
نه تنها در آذربایجان بلکه در آران و شروان (که از سال ۱۹۲۸ م/۱۳۰۷ خ به نام دزدی و جعلی جمهوری آذربایجان شناخته میشود) نیز زبان رسمی و ادبی زبان پارسی بوده است:
رابرت منیال که در سال ۱۸۲۸ م/ ۱۲۰۷ خورشیدی از گنجه دیدن کرده است، مىنویسد: «شهر گنجه پنج هزار نفر جمعیت دارد و تمامی آنان مسلمان و از پیروان شیعه هستند. زبانی که در اینجا تکلم مىکنند لهجهی ترکى است اما مردم به فارسى مىنویسند و مىخوانند.»
نکتهی جالب دیگر دربارهی اصطلاح ترک است. هُراشیو ساوتگیت، در ۱۸۳۶ م/ ۱۲۱۵ خورشیدى از راه ترکیه به سلماس وارد شده و سپس به ارومیه رفته است. وی پیش از ورود به ایران دربارهی ترکان عثمانی چنین میگوید: «... خیلى از مسلمانان، بین «عثمانلى» و «ترک» فرق و امتیاز قایل هستند. گرچه عثمانیان از لحاظ نژاد و زبان ترک هستند، ولی اصطلاح «ترک» در بین آنان به مفهوم زشت و ننگین، منظور نظر بوده و به طایفههای وحشى اطراف دریاى کاسپین (مازندران) و مردمانی از این قبیل اطلاق مىشود که در شرق ترکیه زندگى مىکنند.
خاستگاه:
- نقل قولهای مسافران اروپایی از مقالهی «ملاحظاتی دربارهی زبان محاورهی آذربایجان» از تارنمای «طرح نو» که خود کوتاه شدهای است از کتاب «مطالعاتى دربارهى تاریخ، زبان و فرهنگ آذربایجان» نوشتهى فیروز منصورى.
0 نظر:
Post a Comment