Monday, October 13, 2008

معنای نام تبریز

دوشنبه ۲۲/مهر/۱۳۸۷ - ۱۳/اکتبر/۲۰۰۸

در فرهنگ دهخدا درآیه‌ی تبریز درباره‌ی نام این شهر ایرانی چنین می‌گوید:

نام باستانی تبریز به پارسی «تورز» (Tavrez) تلفظ می‌شده است (Hibschmann). برخی تبریز را در زبان فارسی به معنای «تب ریز» و «تب پنهان‌کن» ترجمه کرده‌اند. احتمال می‌رود این نامگذاری یعنی «پنهان کنندهء تف و گرما» با جنبش‌های آتشفشانی کوه سهند مربوط باشد.

نام این شهر تنها در «مُعجم البُلدان» یاقوت حِمَوی (جلد ۱ ص ۸۲۲) به شکل تِبریز (Tebriz) آمده است. و یاقوت در این تسمیه به ابوزکریای تبریزی (شاگرد ابوالعلاء مصری ۴۴۹ - ۳۶۳ ه.ق.) استناد می‌کند که به یک لهجهء محلی ایرانی صحبت می‌کرد (ن.ک: السمعانی . کتاب الانساب، مجموعهء گیب، مادهء التنوخی). اما سید احمد کسروی تبریزی در «آذری یا زبان باستان آذربایگان» (چاپ تهران، ۱۳۰۴ ه.ش. ص ۱۱) می‌نویسد: یگانه تلفظ کنونی تبریز به فتح تاء می‌باشد و در خود تبریز بر وفق لهجهء ترکی آذری به طور مقلوب یعنی تربیز تلفظ می‌شود.

نوشته‌های ارمنی نیز تلفظ به فتح اول را تائید می‌کنند یعنی تَبریز. «فاوست» بیزانسی (در قرن چهارم م.) آن را «تَورژ» (Thavrezh) و «تَورش» (Thavresh) نوشته است. «آسولیک» (در قرن یازدهم م) «تَورژ» (Thavrezh) نوشته است. «واردان» (در قرن چهاردهم م.) «تَورژ» (Thavrezh) و «دَورژ» (Davrezh) ذکر کرده است. منبع‌های ارمنی تائید می‌کند که نام شهر در قرن پنجم (بلکه چهارم) میلادی «تورژ» (Thavrezh) بود. خط ارمنی خصوصیات لهجهء پهلوی شمالی را نشان می‌دهد «تَپ = تَو» (tap به taw) و به خصوص «رژ» (rezh) بدل از «رچ» (rec) [=ریختن] و به نظر می‌رسد که بایستی این تسمیه بسیار قدیمی یعنی قبل از دورهء ساسانی و شاید قبل از اشکانی باشد.

اولیا چلبی [از شخصیت‌های دوران عثمانی] در سفرنامه‌ی خود تبریز را به ترکی «ستمه دوکوجو» (سیتمه یا صیتمه Sitma به ترکی یعنی تب، و دوکوجو Dukici ریزنده را گویند) ترجمه کرده است.

ریشه‌شناسی عامی و رایجی نیز هست که می‌گوید وقتی زبیده، زن هارون الرشید، بدین شهر رسید تب داشت و چون در این شهر بهبود یافت نام آن را «تبریز» گذاشتند یعنی جایی که تب زبیده ریخت. اما بر پایه‌ی نوشته‌های تاریخی زبیده هرگز به تبریز نرفت. و این ریشه‌شناسی نیز به احتمال زیاد اشتباه است. زیرا در زبان پارسی قدیم برای تب فعل شکستن به کار می‌رفت نه ریختن. برای نمونه در نوشته‌های عبید زاکانی هست که شخصی به ملاقات بیماری رفت و پرسید چه گونه‌ای؟ گفت تبم شکسته است اما هنوز گردنم درد می‌کند. گفت ان شاء الله آن هم به زودی بشکند!

سعید نفیسی با ذکر این نکته که شکل نخستین تبریز به صورت تاب و یا تف بوده، اشاره کرده است که این نام با فوران‎های آتشفشانی سهند ارتباط داشته است.

هم چنین دلیل دیگری برای نام تبریز، چشمه‌های آب گرم نزدیک این شهر گفته شده است. در سفرنامه‌ی مارکو پولو نیز دیدم که نام این شهر به شکل تَوریس (Tavris) آمده است.

با خواندن ریشه‌شناسی فرهنگ دهخدا به یاد شهر تفرش افتادم. دکتر محمد حیدری ملایری نیز همین شباهت را یادآوری کردند و پیشنهاد دادند ویژگی‌های جغرافیایی این دو شهر را مقایسه کنم. جالب آن که در نزدیکی شهر تفرش نیز چشمه‌های آب گرم معدنی وجود دارد. بنابراین احتمال زیادی دارد که نام تبریز (بر اساس بالا: تَورژ، تورش، تورز) و تفرش هر دو به معنای جایی باشد که آب گرم (تب / تپ / تَو = تَف یا تفت = گرما) ریزش و جریان دارد.

در این صفحه نیز گفته شده که فردریخ یولیوس هَمر (Friedrich Julius Hammer) نیز در سال ۱۸۴۲ م/۱۲۲۱ خ توضیح داد که نام تبریز به معنای جایی است که چشمه‌های گرم جریان دارد. و مانند شهر تپلیتس (Teplitz) در بوهمیا (Bohemia) است.

در تارنمای شهر تفرش یکی از ریشه‌ی تاریخی نام تفرش نوشته که در اصل گبرش بود به معنای جای گبران و بعد به تفرش تبدیل شده است. این نیز به نظر من بی‌پایه است. زیرا من در پارسی تبدیل «گ» به «ت» را ندیده‌ام. و گبرش نیز به معنای جای گبران نیست. دلیل دیگر برای اشتباه بودن گبرش آن که این نام پس از اسلام در نوشته‌های اسلامی به صورت طبرس (Tabres) درآمده و علامه طبرسی از آنجا است که به اشتباه طبرسی (Tabarsi) نیز گفته می‌شود.

نام جالب و مربوط دیگری که در تارنمای تفرش بدان اشاره شده شهر طبس است. به نوشته‌ی این صفحه، در تاریخ بیهقی آمده است: «طبس و این تبش است به حكم چشمه‌ی آب گرم كه آن جا باشد آن را اين نام نهاده‌اند و طبش می‌نوشته‌اند...»

نام دیگری که به نظرم می‌رسد شهر تفلیس است که تِفلیس خوانده می‌شود اما در دهخدا آمده که تلفظ درست آن تَفلیس است و شکل پارسی آن تبلیس است (در انگلیسی نیز Tbilisi گفته می‌شود). در تفلیس نیز حمام‌های آب گرم معدنی وجود دارد. نام آن در زبان گرجی «تی‌لیس کولاخی» (Thilis Kolakhi) گفته شده که آن هم به معنای شهر آب گرم است.

خاستگاه:
- درآیه‌ی تبریز در فرهنگ دهخدا.

- چشمه‌ی آب گرم معدنی «آب گَرو» [=گرم آب؟] در شهر تفرش

3 نظر:

Anonymous said...

درود
بسیار اطلاعات سودمندی بود. در واقع ریشه ارمنی پارثی/پهلوی است و درست همان معنی ریشه نوین پارسی-دری را میدهد.
پیروز باشید

Anonymous said...

با سلام
نمي دونم اين نظرات رو راجع به اينكه تبريز يعني جايي كه تب ميريزه يا پنهون ميشه رو كدوم بي سوادي رواج داده چون اين طوري اسن تبريز فارسي از آب در مياد اين در حاليه كه قبل از آمدن آريايي ها به اين سرزمين،شهر تبريز با نام قديمش به نام تاوريژ يعن يشهر استوار با قلعه هاي تو در تو و مردمش زندگي مي كردند و پايتخت بزرگ امپراطوري ماننا ها از اقوام مادياناي صومر بوده اند.حالا اين افكار كه ريشه رضاخاني داره تا اقوام رو به جون هم بندازه يه توفيق شيطانيه تا اقوام تسبت به هم به چشم حقارت نگاه كنن. ممنون كه زحمت كشيدي
بابك از تبريز. babakucna@yahoo.com

Mofrad said...

نامهای تارماکیس و تورز هر دو به معنی محل پناهگاههای نیرومند است که این شهر به داشتن آثار آنها معروف است. تار = پناه بردن و دفاع کردن. ماک= مغ، مغاک، غار و تونل، در نام شهر واقع در گودال و مغاک ماکو هم بکار رفته است. ایس= نیرومند. توَ= نیرومند. راز/رز= نهانگاه. واژه ها از فرهنگ لغات اوستایی احسان بهرامی.