Friday, October 03, 2008

هومن مجد

آدینه ۱۲/مهر/۱۳۸۷ - ۳/اکتبر/۲۰۰۸

هومن مجد، زاده‌ی سال ۱۳۳۵ خ/۱۹۵۶ م در تهران پدرش سیاست‌کار (دیپلمات) بود و مادرش دختر آیت‌الله مجدالعلما است. وی از سن نوجوانی به غرب رفته و در آنجا بزرگ شده و درس خوانده و امروز نیز در شهر نیویورک زندگی می‌کند و برای روزنامه‌ها و نشریه‌های مختلف امریکایی مانند نیویورکر، نیویورک تایمز، «کیو»، و «سالن» می‌نویسد. وی هم چنین زمانی در کار تولید موسیقی فعال بوده و در سمت معاون اجرایی شرکت «آیلند رکوردز» با گروه‌های معروفی چون گروه‌های ایرلندی یو-۲ (U2) و کرنبریز (The Cranberries) کار کرده است. وی مترجم محمد خاتمی و محمود احمدی‌نژاد در سفرهای‌شان به نیویورک بوده است. نشانی تارنوشت (وبلاگ) وی چنین است:

http://www.huffingtonpost.com/hooman-majd

آقای مجد به تازگی کتابی نوشته است به نام «آیت‌الله نظری مخالف دارد: تناقض‌نمای ایران نوین»



نام: The Ayatollah Begs to Differ: The Paradox of Modern Iran
نویسنده: هومن مجد
زبان: انگلیسی
سال انتشار: سپتامبر ۲۰۰۸ م/ شهریور ۱۳۸۷ خ
صفحه: ۲۸۸
ناشر: Doubleday

نویسنده تلاش دارد تصویر واقعی‌تری از ایران به جامعه‌ی جهانی و به ویژه امریکاییان بدهد. شاید به نظر خواننده‌ی امریکایی که شبانه‌روز زیر تبلیغات جهت‌دار رسانه‌ها است و از ایران تنها مسئله‌ی انرژی هسته‌ای و حذف اسراییل را می‌شنود این کتاب جالب است زیرا جان استوارت (Jon Sturart)، مجری برنامه‌ی‌ «نمایش روزانه» برنامه‌ی معروف تلویزیونی امریکا که دربردارنده‌ی بررسی رخدادهای روز و طنز سیاسی است، این هفته هومن مجد را به برنامه‌ی خود دعوت کرد و با وی گپ زد. صحبت‌های جان استوارت نیز خیلی جالب بود.

هومن مجد حرف‌های درست (و به ویژه جالبی برای امریکاییان) می‌زند و از حکومت و نظام ایران نیز انتقاد می‌کند. من تمام کتاب را نخوانده‌ام اما به نظر من هومن مجد دست کم در مقدمه‌ی این کتاب که نوشته‌ی خودش است نه نقل حرف‌های سران حکومتی، یا بسیار ساده‌لوح است یا معیارهای‌اش مشکل دارد. (ضمن این که به جای Persian می‌نویسد و می‌گوید Farsi!)

برای مثال در پیشگفتار چنین می‌خوانیم (نقل به مضمون):

داستان‌های ایرانی با این جمله شروع می‌شود «یکی بود، یکی نبود» که حاوی تناقض‌نما است. همه‌ی ایرانیان از کودکی با این تناقض‌نما بزرگ می‌شوند. بعد هم «غیر از خدا هیچ کس نبود» که این نشانه‌ی باور خداپرستی و ترجمه‌ی پارسی «لااله الا الله» در اسلام است. پس از این نیز می‌گوییم: «زیر گنبد کبود» و این کبودی نشانه‌ی ستم و ظلم رایج در جهان است به ویژه از نظر شیعیان که همواره زیر ستم بودند و دنیا برایشان کبود بوده است.

سپس نویسنده به نقل خاطره‌ای شخصی می‌پردازد تا موقعیت ایران را در جهان نشان دهد. وی می‌گوید (باز نقل به مضمون)
زمانی که من در کودکی به غرب آمدم وقتی که بچه‌های کلاس از نام عجیب و غریب من تعجب می‌کردند و از من می‌پرسند اهل کجایی می‌گفتم ایران. کسی نمی‌دانست ایران کجاست. هیچ شناختی از ایران نداشتند. کشور من در ۲۰۰ سال گذشته زیر استعمار قدرت‌های بزرگ مانند انگلستان و امریکا قرار داشت و کشوری بود جهان سومی که خیلی چیزهایش وارداتی بود. اما پس از انقلاب اسلامی امروزه ایران به قدری معروف و مهم شده است که همیشه در خبرها حضور دارد و همه می‌دانند کجاست. ایران امروز در معادله‌های سیاسی جهان نقش بزرگی بازی می‌کند. امروزه امریکا به فکر چاره افتاده است که قدرت و نفوذ ایران را مهار کند. ایرانیان با موشک‌هایی با آخرین فناوری که خودشان می‌سازند به قدری قدرتمند شده‌اند که امریکا که ابرقدرت جهان است به فکر ایجاد سپر نگهبان در اروپا افتاده است تا خود و متحدانش را از ایران حفاظت کند.

بنا به شنیده و دیده‌های خود من: یکی این که ایران پیش از انقلاب نیز در جهان مطرح بود و ایرانیان نیز از احترام و اعتبار فراوانی برخوردار بودند. برخلاف امروز که بنا به گزارشی که چندی پیش در میان ایرانیان دست به دست می‌شد و خودمان با رجوع به هر سفارت‌خانه‌ای متوجه می‌شویم، دارندگان گذرنامه‌های ایرانی دارای بیشترین محدودیت سفر در جهان هستند و همه جا نیز برخورد با ما ایرانیان چندان احترام‌آمیز نیست حتا در کشور سوریه که متحد ایران است چندان احترامی نمی‌بینیم.

دیگر این که از نظر اقتصادی نیز لازم نیست ایران امروز را با ایران پیش از انقلاب بررسی کنیم. قدرت خرید ایرانیان و سادگی زندگی با درآمد کم پیش از انقلاب و اعتبار پول ایران را همه می‌دانیم. پیش از انقلاب هر دلار امریکا ۷۰ ریال (۷ تومان) ایران بود اما امروزه هر دلار امریکا نزدیک ۱۰۰۰۰ ریال (۱۰۰۰ تومان) است. پیش از انقلاب با حقوق ۱۰۰۰ تومان در ماه می‌شد زندگی بسیار راحتی داشت اما امروز هزار تومان شاید کرایه‌ی تاکسی یک مسیر هم نشود. چه رسد به خرج ماه. و قیمت‌هایی که هر روز بالا می‌روند. می‌گفتند در زمان شاه کارخانه‌ها از امریکا و اروپا می‌آمد و کار ایران تنها مونتاژ بود. اما امروزه می‌بینیم که دیگر کارخانه‌هایمان بسته و ورشکسته شده و حتا لباس زیر و کفش پایمان هم به صورت جنس‌های بنجل از چین وارد می‌شود. کارخانه‌های ماشین‌سازی محصول‌های کره را مونتاژ می‌کنند که پیش از انقلاب کشوری بود از ایران عقب‌مانده‌تر. امسال نیز که در تامین برق و گاز و گرمایش و سرمایش مردم دسته گل دیگری به آب داده شد.

به نظر من این که ایران به صورت کشوری درآمده که به گمان امریکا و متحدانش تهدید امنیتی باشد اصلا نشانه‌ی پیشرفت و قدرت ما نیست. نه این که نظر امریکا و متحدانش برایم مهم باشد. نه. هرگز. اتفاقا من هم دل خوشی از سیاست‌های امریکا (به ویژه جمهوری‌خواهان آن) ندارم. ولی باید به عقل خودمان رجوع کنیم. فرانسه و ژاپن نیز دل خوشی از امریکا ندارند اما با سیاست و اقتصاد خود این را نشان داده‌اند.

نکته‌ی دیگری که وی اشاره می‌کند عقده‌ی کوچک‌بینی (inferiority complex) شیعیان و باورشان به این است که حق‌شان خورده شده است. و نیز عقده‌ی بزرگ‌بینی (superiority complex) که ایرانیان به خاطر تمدن هزاران ساله‌شان دارند.

البته وی به مناسبت انتشار کتابش در «بنیاد امریکای نو» در جلسه‌ی پرسش و پاسخ شرکت کرده و این فیلم این نشست یک ساعت و نیمه در یوتوب هست به نشانی زیر. وی در این فیلم در مجموع دیدار واقع‌بینانه‌تری دارد و درباره‌ی بسیاری از واقعیت‌های جامعه‌ی امروز ایران به ویژه مشکل‌های اقتصادی و رفتارهای عجیب احمدی‌نژاد توضیح بیشتری می‌دهد:

http://www.youtube.com/watch?v=qRvs2jtuUrU

پی‌نوشت:
این هم نشانی گفتگوی جان استوارت با هومن مجد به مدت ۶ دقیقه.

2 نظر:

majid said...

سلام.اول اینکه فارسی همون معرب پارسیه که توی ایران هم کاربرد دارد اما پرشین یک واژه انگلیسی است که کاربردش در زبان ایران زیاد نیست.اما پارسی را پاس میداریم و به آن افتخار می کنیم.این آقای هومن همون مترجم خاتمی در دیدار با سوروس نیست؟اخیرا کتاب خاطراتش را چاپ کرده.شما اطلاع بیشتری ندارید؟

shahrbaraz said...

مجید گرامی
درباره ی فارسی و پارسی گمان می کنم متوجه منظور من نشده اید.
من گفته ام در زبان انگلیسی نباید بگوییم
Farsi
بلکه باید بگوییم
Persian
زیرا در زبان انگلیسی به زبان ما می گویند
Persian.
به پیوندهایی که در نوار کناری آمده هم نگاه کنید.

سپاس
شهربراز