Wednesday, February 27, 2008

جشن پوریم - ۱

چهارشنبه ۸/اسفند/۱۳۸۶ - ۲۷/فوریه/۲۰۰۸

یکی از کتاب‌های عهد عتیق در کتاب مقدس یهودیان و مسیحیان (Bible) کتاب «استر» (Esther) نام دارد. استر (اختر، استاره، یا ستاره) نام دختر یهودی بود که همسر خشیارشا شد.

داستان از این قرار بود که روزی خشیارشا در جشنی به شهبانو «وَشتی» دستور داد که به حضور برسد اما او سرپیچی می‌کند. خشیارشا از قاضیان می‌پرسد چه باید کرد؟ می‌گویند اگر شهبانو از فرمان شاه سرپیچی کند پس از این همه‌ی زنان از مردان سرپیچی می‌کنند. بنابراین خشیارشا وشتی را طلاق می‌دهد تا دیگر زنان هم عبرت بگیرند. بعد اعلام می‌کنند هر کس دختر زیبایی سراغ دارد برای شاه بیاورد. مردی یهود به نام «مُردخای» دخترعمویش را که نام اصلی‌اش «هدسه» (Hadessa) بود به نام اختر یا استر به شاه معرفی می‌کند و می‌گوید هرگز به کسی نگو که یهود هستی. خشیارشا او را به عنوان شهبانو (ملکه) برمی‌گزیند. مردخای نیز طی جریانی از توطئه‌ای برای قتل شاه آگاه می‌شود و به شاه خبر می‌دهد و بدین ترتیب هر دو در دربار مقام مهمی پیدا می‌کنند.

خشیارشا وزیری داشت به نام هامان که بعد از شاه قدرتمندترین مرد بود. همه باید جلوی او زانو می‌زدند اما مردخای چون یهود بود جلوی او زانو نزد. از این رو هامان دستور داد تمام یهودیان را در سراسر شاهنشاهی ایران بکشند. برای این کار قرعه کشیدند و روز سیزدهم آدار (برابر اول فروردین یا ۲۱ مارچ) تعیین شد. مردخای دست به دامان استر می‌شود. خشیارشا یاد خدمت مردخای می‌افتد و دستور می‌دهد از او قدردانی شود. استر هم خشیارشا را به شام دعوت می‌کند و از او می‌خواهد هامان را بکشد چون هامان قصد نابودی قوم او را دارد. خشیارشا هم قبول می‌کند و هامان را خلع کرده و مردخای را به جای او می‌نشاند.

آن روز بیست و سوم ماه سوم یعنی ماه سیوان بود. منشی‌های دربار فوری احضار شدند و فرمانی را که مردخای صادر کرد نوشتند. این فرمان خطاب به یهودیان، حاکمان، مقامات سلطنتی و استانداران ۱۲۷ استان از هند تا حبشه بود و به خط‌ها و زبان‌های رایج مملکت و نیز به خط و زبان یهودیان نوشته شد. مردخای فرمان را به نام خشیارشا نوشت و با انگشتر مخصوص پادشاه مهر کرد ...

این فرمان پادشاه به یهودیان تمام شهرها اجازه می‌داد که برای دفاع از خود و خانواده‌هایشان متحد شوند و تمام بدخواهان خود را از هر قومی که باشند بکشند و دارایی آنها را به غنیمت بگیرند ...

روز سیزدهم آدار، یعنی روزی که قرار بود فرمان پادشاه به مرحله‌ی اجرا درآید، فرارسید. ... در سراسر مملکت، یهودیان در شهرهای خود جمع شدند تا به کسانی که قصد آزارشان را داشتند حمله کنند... بدین ترتیب یهودیان به دشمنان خود حمله کردند و آنها را از دم شمشیر گذرانده کشتند. اما یهودیان اموال دشمنان را غارت نکردند.. آنها در شهر شوش که پایتخت بود ۵۰۰ نفر را کشتند. ... استر گفت: پادشاها اگر صلاح بدانید به یهودیان پایتخت اجازه دهید کاری را که امروز کرده‌اند فردا هم ادامه دهند. پادشاه با این درخواست استر هم موافقت کرد... پس روز بعد باز یهودیان پایتخت جمع شدند و ۳۰۰ نفر دیگر را کشتند ولی به مال کسی دست‌درازی نکردند. بقیه‌ی یهودیان در سایر استان‌ها نیز جمع شدند و از خود دفاع کردند. آنها ۷۵ هزار نفر از دشمنان خود را کشتند و از شر آنها رهایی یافتند. ولی اموالشان را غارت نکردند. این کار در روز سیزدهم ماه آدار انجام گرفت و آنها روز بعد یعنی چهاردهم آدار پیروزی خود را با شادی فراوان جشن گرفتند. اما یهودیان شوش روز پانزدهم را جشن گرفتند زیرا در روز سیزدهم و چهاردهم دشمنان خود را می‌کشتند.

مردخای تمام این وقایع را نوشت و برای یهودیان سراسر مملکت پارس، چه دور و چه نزدیک، فرستاد و از آنها خواست تا همه سال روزهای چهاردهم و پانزدهم آدار را به مناسبت نجات یهود از چنگ دشمنان‌شان جشن بگیرند و شادی نمایند.
کتاب استر (Esther) فصل ۸ و ۹

خلاصه از نسخه‌ی پارسی کتاب (نسخه‌ی انگلیسی)

چون این روز با قرعه تعیین شده بود به آن «پوریم» (Purim) می‌گویند که در عبری جمع «پور» به معنای قرعه است. جشن پوریم هنوز نیز هر ساله برگزار می‌شود.

این داستان تنها در این کتاب آمده و تا آنجا که من پرسیده‌ام منبع تاریخی دیگر درباره‌ی آن نداریم.

دیگر آن که نام پادشاه در ترجمه‌های قدیمی (مانند شاه جیمز) به صورت Ahasuerus آمده است و در ترجمه‌ی عربی نیز «احشویروش» آمده است. اما در ترجمه‌های تازه خشیارشا (Xerxes) نوشته می‌شود. شاید اخاسوروس یا احشویروش شکل عبری و عربی خشیارشا باشد. همان طور که نام شوش نیز به صورت شوشان نوشته شده است.

نام وزیر خشیارشا «هامان» نوشته شده که به نظر ایرانی نیست. شاید این نیز شکل عبری «هومان» باشد که در شاهنامه همراه «بارمان» یکی از پهلوانان تورانی است (می‌دانیم که ایرانیان و تورانیان هم‌نژاد و هم زبان بودند. تورانیان شاهنامه از قوم‌های ایرانی هستند نه ترک). این نام امروزه به هر دو شکل «هومن» و «هومان» رایج است.

تنبیه گروهی برای جرم یک نفر، بیشتر ایده‌ی یهودی است تا ایرانی. این که چون مردخای برای هامان زانو نزد تمام یهودیان سراسر ایران باید کشته شوند چندان به دادگستری ایران هخامنشی نمی‌خورد. در قانون داریوش بزرگ که «داته» (همان «داد» امروزی که در دادگاه، دادسرا، دادستان، دادخواست، دادگستری و ... دیده می‌شود) هر کسی به جرم خودش مجازات می‌شد.

به قول حافظ: عیب مِی جمله بگفتی، هنرش نیز بگو:
نکته‌ی دیگری که در کتاب استر می‌خوانیم این که در زمان هخامنشیان تاریخ و وقایع روزانه ثبت و نگه‌داری می‌شدند.
فصل ۶: آن شب پادشاه خوابش نبرد. پس فرمود کتاب «تاریخ پادشاهان» را بیاورند و وقایع سلطنت او را برایش بخوانند....
و نویسنده که معلوم است مدت‌ها پس از زمان خشیارشا زندگی می‌کرد به وجود این کتاب اشاره می‌کند:
فصل ۱۰: قدرت و عظمت کارهای خشایارشا و نیز شرح کامل به قدرت رسیدن مردخای و مقامی که پادشاه به او بخشید در کتاب «تاریخ پادشاهان ماد و پارس» نوشته شده است.
(در ترجمه‌ی شاه جیمز: آیا در کتاب پادشاهان ماد و پارس نوشته نشده است؟)

همچنین اینجا پیوستگی پادشاهی ماد و پارس را نیز می‌بینیم.

پی‌نوشت:
هم چنین نگاه کنید به نوشته‌ی تازه‌تری در همین باره.

1 نظر:

Anonymous said...

سلام بر همگی

گلچینی از تمامی مطالبی نوشته شده پیرامون پوریم در گروه اینترنتی پوریم گردآوری شده است. از عزیزانی که مایل اند اطلاعات کامل تری از این رخداد پیدا کنند دعوت می شود به آدرس این گروه
http://groups.google.com/group/purim?hl=fa
مراجعه کنند.