چهارشنبه ۲۴/بهمن/۱۳۸۶ - ۱۳/فوریه/۲۰۰۸
داشتم فکر میکردم که نام خویشان و عضوهای خانواده در پارسی چیست. زیرا عمو و عمه و خاله هر سه از ریشهی عربیاند و دایی نیز ترکی است. برای همین سری به فرهنگ دهخدا زدم و واژههای زیر را یافتم:
عمو (پارسی از عم عربی): اَفدَر/اودر (پهلوی). کاکا (به ویژه در افغانستان)
دایی (ترکی): خالو (از خال عربی)، کاکو، مَربَرار (برادر مادر)
خاله (عربی): کاکی، مَرخا (خواهر مادر)
کاکا: بردار بزرگ
کاکو: (در شمال به ویژه مازندران) دایی. کاکویه (مانند بابویه = بابا)
(کاک: مرد)
باجناغ (ترکی): هم زلف، هم دامان، هم داماد، هم ریش (به ویژه در اصفهان)
داماد: دامات (پهلوی: زاماتر zamatar)
خَشو = خوشدامن = خوشتامن: مادر زن. مادر شوهر
همچنین به نسبتهای زیر برخوردم:
- پدراندر/پدندر: ناپدری (پدر ناتنی)
- مادراندر/مادندر: نامادری (مادر ناتنی)
- پسراندر/پسندر: ناپسری (پسر ناتنی)
- دختراندر/دختندر: نادختری (دختر ناتنی)
- برادراندر/براراندر: نابرادری (برادر ناتنی)
- خواهراندر/خواراندر: ناخواهری (خواهر ناتنی)
اصطلاح «خشو» (به معنای مادرشوهر) هنوز در افغانستان به کار میرود و به تازگی مجموعهای (سریالی) هندی را به پارسی دوبله (ترجمه) کرده بودند به نام «زمانی خشو هم عروس بود» که گویا خیلی هم پرطرفدار بوده است.
پینوشت:
دکتر حیدری ملایری، لطف کرده و بستگان زیر را نیز یادآور شدند:
جاری=یاری: زن برادرشوهر.
خُسوره: پدر زن، پدر شوهر (در زبانهای دیگر «مادر زن» و «مادرشوهر» نیز معنا میدهد)
که هر دو مانند دیگر واژههای پارسی بالا از ریشهی هندواروپایی اند.
ایشان برابرهای این دو واژه در دیگر زبانهای هندواروپایی را نیز چنین نوشتهاند:
جاری:
سانسکریت: -yâtar
یونانی: enater
فریجی: ianater
ارمنی: ner, nêr, niri
لیتوانی: jente
روسی: jatry
خسوره:
اوستایی: -xvasura
سانسکریت: -s'vas'rua
یونانی: hekura
لاتین: socrus
ارمنی: skesur
بالاژرمن کهن: swigar
با سپاس از ایشان.
Wednesday, February 13, 2008
نام بستگان در زبان پارسی
نوشتهی
شهربراز |
ساعت:
8:19 AM |
پيوند دایمی
0 نظر داده شده |
نظردهی
دستهبندی ریشهشناسی , زبان
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
0 نظر:
Post a Comment