چهارشنبه ۱/اسفند/۱۳۸۶ - ۲۰/فوریه/۲۰۰۸
دربارهی معنای نام شهر تهران در«فرهنگ دهخدا» چنین آمده است:
یاقوت [حموی. درگذشته ۱۲۲۹ م/۶۰۸ خ] در «مُعجَم البُلدان» آورده که: از مردی اهل ری، که محل وثوق و اعتماد بود، شنیدم که طهران دیهی است بزرگ و بنای این دیه تمامی در زیر زمین واقع است و احدی را یارای آن نیست که بدان دیه راه یابد، مگر آن که اهالی آنجا اجازت ورود دهند. مکرر مردم آنجا بر پادشاه وقت شوریدند، و چاره ای ندیدند جز آن که با ساکنین آنجا به مدارات رفتار کنند.
طهران را دوازده محلت است که پیوسته اهالی هر محلت با اهالی محلت دیگر در جنگ و جدال میباشند و مردم محلتی با مردم دیگر محلت معاشرت و رفت وآمد نکنند.
طهران باغ و بوستان پردرخت و جنگل مانند بسیار دارد که همان نیز سبب محفوظ ماندن اهالی از شر اشرار میباشد.
راوی میگفت برزیگران طهران با وصف مناعت و حصانت مسکن و ماوای خویش مانند سایر برزیگران، اراضی را به وسیله گاوهای کاری و آلات و ادوات برزیگری شیار و زراعت نکنند، بلکه به مرور تخمی افشانند و محصولی بردارند، چه از دشمنان خویش بیمناکند و ترسند که گاوهای کاری و ادوات برزیگری دستخوش یغما و تاراج اشرار گردد. (معجم البلدان ج 6 ص 74).
در این کتاب [معجم البُلدان] صراحتا و در «آثارالبلاد» کنایتا وجه تسمیه آن را به این نحو معین کرده است که چون اهل آنجا در وقتی که دشمن برای آنها به هم میرسید در زیر زمین پنهان میشدند، از این جهت به این اسم موسوم شده است که «ته ران» یعنی «زیر زمین» میرفتهاند.
قاضی «عمادالدین ابویحیی زکریا بن محمد بن محمود الانصاری» که در ۶۸۲ ق. وفات کرده کتابی موسوم به «عجائب البلدان» تصنیف نموده، در آن کتاب همین قدر ذکر مینماید که:
طهران قریهای است معظم جزو ایالت ری دارای باغات زیاد و در آن باغات اشجار میوهدار غرس شده و سکنه در خانههای سرداب مانند متوطنند. همین که دشمنی به ایشان حمله آرد بدان خانههای تحتانی پناه جسته و هر قدر محصور بودن آنها امتداد یابد به سبب کثرت آذوقه که از فرط احتیاط ذخیره کردهاند آسودهاند و بیرون آوردن ایشان از آن اماکن غیرمقدور است.
در کتاب «سایهها در بیابان: ایران باستان در جنگ» نوشتهی دکتر کاوه فرخ خواندم که تهران در اصل یکی از پایگاههای نگهبانی آسوریان (در سدهی ۸ پ.م.) بوده و نام آن نیز از ریشهی آرامیک است: «تهاران» به معنای «جایی که بدان بازخواهم گشت» (Tah-A-Ran = the place to which I shall return)
نام تهران در اصل واژهای است تشکیل شده از ته + ران به معنای جای گرم. در برابر شمیران که تشکیل شده از شمی=ژمی=زمی + ران = جای سرد. زم همان است که در زمستان به معنای زمان سرما میبینیم. و نیز در پاییز به معنای نزدیک سرما و زمستان (پاتی-زیا pâti + *z(a)ya)
(با تشکر از بابک و نیز واژهنامهی دکتر حیدری ملایری)
این پسوند ران در نام نیاوران نیز دیده میشود. به گمانم نام سمیران نیز از همین پسوند استفاده میکند.
البته در فرهنگ دهخدا، هم چنین گفته شده که مهران و تهران از روستاهای ری بودند که وقتی مهران ویران شد مردم آن به تهران رفتند. و میدانیم که مهران در واقع نام یکی از خاندانهای اشکانی بود که در ناحیهی ری حکومت میکرد و در زمان ساسانیان نیز به این حکومت ادامه دادند و در زمان ساسانیان سرداران سپاه ایران بیشتر از خاندان مهران بودند و مشهورترین آنان بهرام چوبین بود.
برای شوخی، نوشتهی طنز صادق هدایت در کتاب «توپ مرواری» را نیز میآورم:
هیچ میدانی چرا به طهرون قجر، افشارها طهران میگویند؟ در احادیث آمده که چون شراب این ناحیه به دهن «ابن سعد» گور به گوری خیلی مزه کرد اینجا را طهوران نامید که از «شرابا طهورا» میآید و در اثر کثرت استعمال طهران شد.
به روایتی حضرت «صدیقهی طاهره» به علت افراط در طهارت از این شهر بوده است.
یکی از نوابغ اخیر که جنون پیغمبرچیگری به سرش زده بود و پیوسته مردم را پیامپیچ نموده به ترک بدآموزیها دلالت میکرد تا به این وسیله همه با او همپیمان بشوند و زیر «پرچم» آیینش گردآیند، معتقد بود که معنی طهران گرمستان است.
فرنگیمآبها معتقدند که «ته Orient» است. زیرا جهانگردان اروپایی این شهر را انتهای مشرق زمین و یا «ته ایران» پنداشتهاند....
ولیکن علمای پیشین در این روایت اختلاف کردهاند و در حدیث از «کعب الاحبار» آمده است که طهران در اصل «ته عوران» یعنی شهر «کون لختان» بوده است. زیرا اهالی آن دائم الطهاره بودهاند و از استعمال تنبان سخت پرهیز داشتهاند. به روایت دیگر در اصل «ته ران» بوده است مشتق از «ته» به معنی زیر و «ران» به معنی راننده. یعنی به تحقیق کسانی که به ته میرانند یعنی کونخیزه میکنند. بعد هم این اسم که ابتدا بر اهالی اطلاق میشده است روی این ناحیه ماند.
توضیح آن که در موقع هجوم اعراب، اهالی شهر ری از ترسشان، البته به عنوان اعتراض، کونخیزهکنان به دامنهی کوه البرز، که محل طهران کنونی باشد، پناهنده شدند و دیگر به ری برنگشتند.
[ابن سعد: عمرو ابن سعد ابن ابی وقاص: سردار عربی که در کربلا حسین ابن علی را کشت و به عنوان پاداش حکومت ری را گرفت.
منظور از نوابغ اخیر، احمد کسروی است که معتقد بود شمیران یعنی جای سرد و تهران یعنی جای گرم.
کعب الاحبار: نام عربی یهودی که در زمان عمر مسلمان شد و به دربار معاویه پیوست و بسیار حدیث جعلی نقل کرد.]
0 نظر:
Post a Comment