پنجشنبه ۹/خرداد/۱۳۸۷ - ۲۹/می/۲۰۰۸
اگرچه بر اساس نوشتههای پیشااسلامی و پسااسلامی کشور ما همواره ایران نامیده میشده (در زمان ساسانیان «اِرانشهر» Eranshahr = کشور آریایی)، اما به دلیل این که نخستین بار مردم پارس شاهنشاهی بزرگ هخامنشی را پدید آوردند، در زبان یونانی و پس از آنان در میان رومیان و اروپاییان، کشور ما Persia (پارس) خوانده شد. تازیان یا عربان نیز کشور ما را مملکت فارس یا فرس میخواندند مانند نامهی [منسوب به] پیامبر اسلام به خسرو پرویز که در آن وی را «کسرا، عظیم الفُرس/الفارس» (خسرو، بزرگ ایرانیان/ایران) خطاب کرده است.
پیشتر در نمونههای از شعر شاعران بزرگ پسااسلامی نیز نشان دادم که همواره کشور ما ایران خوانده میشده است و مردم نیز خود را ایرانی میدانستند مانند
رودكی سمرقندی (سدهی ۳ و ۴ خ):
شادی بوجعفر احمد بن محمد ------------ آن مَه آزادگان و مَفخَر ايران
سنایی غزنوی (سدهی ۵ خ):
تا در ايران خواجه بايد، خواجه «ايران شاه» باد ----------- حكم او چون آسمان بر اهل ايران، شاه باد!
ناصر خسرو قباديانی (سدهی ۵):
برون كرده است از ايران ديو، دين را --------- ز بیدينی چنين ويران شد ايران
منوچهری دامغانی (سدهی ۵):
زود شود چون بهشت، گيتی ِ ويران ------------ بگذرد اين روزگار سختی از ايران
نظامی گنجوی (سدهی ۶):
همه عالم تن است و ایران دل ----------- نیست گوینده زین قیاس خجل
خاقانی شروانی (سدهی ۶):
چون غلام تو است خاقانی، تو نيز ------------ جز غلام خسرو ايران مشو
دل که از درگاه تو محروم شد، محروموار --------- رفت و راه آستان صدر ایران برگرفت
انوری ابیوردی (سدهی ۶) پس از حملهی ترکان غُز به ایران و در شرح ویرانگریهای آنان:
خبرت هست که از هرچه در او چیزی بود ----------- در همه ایران امروز نماندست اثر
عبيد زاكانی (سدهی ٨):
ز بامداد ازل تا به انقراض ازل ---------- زمام ملک به فرمان شاه ایران کرد
اما در سال ۱۳۱۴ خ/۱۹۳۵ م. دولت وقت ایران به توصیهی روشنفکران و به فرمان رضا شاه پهلوی از کشورهای خارجی خواست که پس از این در نوشتههای میانکشوری (بینالمللی) نام کشور ما را همان ایران بنویسند نه پرشیا با این استدلال که نام اصلی کشور ما از زمان باستان ایران بوده و هست و فارس تنها یک استان ما است. شاید این درخواست اشتباه بود زیرا همان طور که کشور مصر در زبان میانکشوری Egypt خوانده میشود و یونان در زبان خودشان الاس Hellas، شاید لازم نبود نام کشور ما تغییر کند.
متاسفانه چون این نامگردانی در میان جنگهای جهانی روی داد بسیاری گمان میکنند که ایران کشوری جدید است و همان طور که امپراتوریهای پروس/اتریش و عثمانی از بین رفت و کشورهایی مانند ترکیه و دیگران به وجود آمدند امپراتوری پرشیا نیز از بین رفته و ایران یکی از بازماندگان آن است.
اکنون دشمنان ایران به این توهم دامنه میزنند که تا پیش از جنگ جهانی و حکومت پهلویها کشوری به نام ایران وجود نداشته است و ایران ساختهی خاورشناسان است.
یکی که گویا اطلاعاتش بیشتر از رسانههای گروهی بود تا از مطالعه، در گفت وگویی اینترنتی از من پرسید: آیا شما گروه قومی به نام Persians [منظورش پارسی بود] دارید که حاکم کشورند و باقی غیرپارسی هستند؟ گفتم نه. از نظر فنی و در زبان انگلیسی Iranian و Persian مترادف و به یک معنا (ایرانی) هستند و طبقهی حاکم نیز از قومهای مختلف اند. و جریان تغییر نام ایران در سال ۱۳۱۴ خ/۱۹۳۵ م را برایش گفتم.
هم چنین یکی از دوستانم در آلمان تعریف میکرد که دختری آلمانی از او پرسیده تو Perser (ایرانی) هستی یا Iraner (ایرانی)؟ دوست من هم گفته: Iraner. او نیز در توضیح گفته اگر میگفتی Perser میفهمیدم نژادپرستی و دیگر قومهای ساکن ایران را نادیده میگیری!؟!
در کتابی به نام «برنامهی ایران» (Iran Agenda) نیز خواندم که Not all Iranians are Persian (همهی ایرانیان ایرانی نیستند!). در واقع اینان دانسته یا نادانسته سعی میکنند اصطلاح Persian را به صورت ظاهری و تحت اللفظی به «فارس» ترجمه کنند در صورتی که هرگز چنین معنایی برای این اصطلاح وجود نداشته است. در لغتنامهها و فرهنگهای معروف و معتبری مانند آکسفورد و وبستر و «میراث امریکایی» (American Heritage Dictionary) همواره برای Persian نوشته شده است: A native or inhabitant of Persia or Iran (بومی یا ساکن ایران) یعنی ایرانی بدون قید نام هیچ گونه گروه قومی.
همان طور که نمیتوانیم بگوییم کاربرد صفت «عثمانی» (عثمانلو/عثمانلی= منسوب به عثمان پسر ارطغرل) بر تمام چیزها و کسانی که در امپراتوری عثمانی زندگی میکردند تبعیض نژادی و نادیده گرفتن دیگر ساکنان غیرعضو خاندان عثمانلو (مانند عرب، یونانی، آلبانی و بالکانی و ...) بوده است.
امروزه دیگر گروه قومی مشخصی به نام پارس/فارس در ایران نداریم. شاید بتوانیم باشندگان استان فارس را فارسی/فارس بنامیم که البته آنان نیز خود را با شهر خود مینامند مانند شیرازی، فسایی، کازرونی و مانند آن. دیگر کسانی که «فارس» خوانده میشوند یا تهرانی اند یا اصفهانی (اسپاهانی)، یا خراسانی، سمنانی و .. که همه پارسی/فارسی زبانند. برای سادگی، فارسی زبان را «فارس» میگوییم در برابر ترکزبان که آن هم برای سادگی «ترک» گفته میشود. متاسفانه از هممیهنی آذربایجانی شنیدم که به زنی غیرایرانی میگفت: I am Iranian but I am not Persian, I am Turk با همین تصور که Persian یعنی فارس.
برای همین، به نظر من باید بر یکی بودن Iran و Persia (و نیز صفت Iranian و Persian و برابرهای آنها در دیگر زبانها) و روشن کردن این مطلب برای دیگران تاکید کنیم. البته برخی نیز پیشنهاد میکنند برای جلوگیری از سوءتفاهم و سوءاستفادهی ضدایرانیان، بهتر است همواره از Iran و Iranian استفاده کنیم به جز در کاربردهای شناختهشدهای چون نام زبان ملی و سراسری (Persian language)، ادبیات و شعر پارسی (Persian literature)، فرش ایرانی (Persian carpet)، باغ ایرانی (Persian garden) و ...
پینوشت:
یکی از دلیلهای من برای این پیشنهاد آن بود که ما رسانهی نیرومندی و دارای برد زیاد برای گسترش آگاهی در دست نداریم. برخی از ایرانیان خارج از ایران هم گاه آن قدر تنبل اند که حتا نام زبان خودشان را هم میگویند Farsi نه Persian.
Thursday, May 29, 2008
ایران یا پرشیا؟
نوشتهی
شهربراز |
ساعت:
10:36 PM |
پيوند دایمی
6 نظر داده شده |
نظردهی
دستهبندی تاريخ معاصر , ریشهشناسی , زبان , غرولند
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
6 نظر:
باید پندار اشتباه را درست کرد نه اینکه خود دنباله روی آنها شویم. عدم کاربرد پرشیا محرم کردن خودمان از هویت تاریخی این نام است
دوست نادیده ولی ارجمند
اینها همش کار دو گروه نادانان و اهریمنان است. ببینید تا سال ۶۷، ۸ سد هزار ایرانی شیعه و جوان و ... (در جنگ) کشته میشوند اما هنوز با تردید در رسانه ها از ان میگویند. اما یک خبر نگار ترک و یا کرد را بگویند بالای چشمت ابروست در همه جا از واترکا و واکردا به فریادند...این کار اهریمن است. اما بهترین راه مقابله با ایران ستیزان نوشتن سد =100 و کیومرس و تهمورس و ارستو و استوره و توس و.... که از هزاران ... بدتراست. برای آنها البته یا سد البته... تندرست باشید.
رودكی سمرقندی (سدهی ۳ و ۴ خ):
شادی بوجعفر احمد بن محمد ------------ آن مَه آزادگان و مَفخَر ايران
گمان می کنم در این مصرع بیت بسیار قدیمی تر از بقیه "ایران" ببیشتر به معنای اصلی اش یعنی آزادگان و نژادگان به کار رفته باشد تا معنی جدیدش یعنی سرزمین ایران.
کورش گرامی.
فکر نکنم در آن زمان واژهی «ایران» به معنایی که گفتید کاربرد داشته و اصلا کسی معنای آن را میدانسته. بلکه بیشتر به جای همان «ایرانشهر» ساسانیان به کار میرفته. به ویژه که میدانیم سامانیان (که رودکی در دربار آنان بوده) خود را از نسل بهرام چوبین سردار و شاه ساسانی میدانستند. همان طور که فردوسی نیز که همزمان رودکی بوده ایران را به معنای ایرانشهر به کار برده است.
شهربراز
درود بر شما
نمونه هایی از یکی دو قرن ابتدای شکل گیری زبان فارسی دری
در دست است که نشان می دهد واژه ایران هنوز در این دوران علاوه بر معنای سرزمین ایران معنای اصلی خود را (ایرانیان)داشته است من نظراتم را در این زمینه پیشتر در اینجا جمع آوری کرده ام و نمونه هایی را نیز به دست داده ام.
http://danayetoos.blogfa.com/post-18.aspx
شاد باشید
سلام،
خیلی ممنونم ازاطلاعاتی که دادید.من درحال حاضر خارج ازایران هستم وشخصی از من تفاوت بین ایران و پرشین رو سوال کرد که می توانم بااطلاعات خوبی پاسخ بدهم. :)
Post a Comment