Tuesday, May 27, 2008

فردوسی و «عجم»

سه‌شنبه ۷/خرداد/۱۳۸۷ - ۲۷/می/۲۰۰۷

بیت مشهوری از شاهنامه‌ی فردوسی هست که می‌گوید:

بسی رنج بردم در این سال سی ---------- عجم زنده کردم بدین پارسی

آقای منوچهر جمالی در مقاله‌ای با عنوان «عجم چیست؟» در پایگاه «اخبار روز» به تاریخ آدينه ۲۷/اردیبهشت/۱۳۸۷ برابر ۱۶/می/۲۰۰۸ پس از دادن معناهای گوناگون واژه‌ی عجم در زبان عربی نوشته‌اند که:

عرب، پیش از پیدایش اسلام، با دیدی دیگری به ایرانیان می‌نگریسته‌اند و ایرانیان را ارجمند می‌شمرده‌اند، و نام «عجم=اجم»، بیان بزرگواری ایرانیان و پیوند عرب با چنین ایرانی بوده است.

اما دکتر جلیل دوستخواه در پاسخی در شماره ۳۷ هفته‌نامه‌ی «ایران‌شناخت» به تاریخ آدینه ۳/خرداد/۱۳۸۷ برابر ۲۳/می/۲۰۰۸ در بند ۲۹ که در «اخبار روز» نیز منتشر شده می‌نویسد:
در پژوهشی با استناد به سرچشمه‌ی ِ سرچشمه‌ها، شاهنامه‌ی فردوسی و رویْ‌کرد به کهن‌ترین دستْ‌نوشت‌های این حماسه و کاوش ِ بسامد ِ واژه‌ها در آن، به روشنی نشان داد که واژه‌ی ِ «عجم» از کاربُردهای استاد ِ توس در متن ِ اصلی‌ی ِ منظومه‌ی او نیست و کسی پس از شاعر، بیت ِ بسیار مشهورشده‌ی ِ
بسی رنج بردم درین سال سی / عجم زنده کردم بدین پارسی
را از روی ِ بیت ِ
من این نامه فرّخ گرفتم به فال / بسی رنج بردم به بسیار سال
– که سروده‌ی ِ راستین شاعرست – ساخته و بر شاهنامه افزوده‌است.
آقای منوچهر جمالی ... به سراغ ِ خاستگاه‌ها و فرهنگ‌های عربی و فارسی رفته و با پیشْ‌ کشیدن ِ معنی‌های کمْ‌کاربرد ِ – و به گفته‌ی عرب‌ها، شاذ ّ ِ – "عجم"، کوشیده‌است تا معنی‌ی ِ معروف آن، گنگ/لال را در سایه بگذارد و چنین وانماید که خواست ِ عرب‌ها از کاربُرد ِ آن درباره‌ی ِ ایرانیان و دیگرْ قوم های ِ جُزْعرب، کوچکْ‌شماری و خوارْانگاری و ریشخند نبوده‌است.

آیا این روایت ِ فیروزآبادی ، صاحب ِ قاموس که وقتی با چیرگی‌اش در زبان ِ عربی، خود را عرب وانمود و با دختری از قبیله‌ای عرب – که از دادن ِ دختر به جُزْعرب، اکراه داشتند – پیمان زناشویی بست، در همان نخستین شب ِ همْ‌خانگی با دختر، هنگامی که به جای اُطْفُئ السِّراج (چراغ را خاموش کن به تعبیر ِ عرب‌ها) گفت اُقتُلی السِّراج (چراغ را بکش / تعبیر فارسی‌ی قدیم)، دختر او را تَرک‌گفت و فریادزنان که: «هذا عجمیٌٌّ!»، به سوی قبیله‌ی خویش دوید، به اندازه‌ی کافی، گویای ِ نفرت ِ عرب‌ها از «عجم» نیست؟

0 نظر: