یکشنبه ۱۷/شهریور/۱۳۸۷ - ۷/سپتامبر/۲۰۰۸
امروز مقالهای را به پارسی برگرداندم که متن سخنرانی پرفسور جفری لوییس (Geoffrey Lewis) در موسسهی مطالعههای ترکی سوئد در شهر استانبول به تاریخ فوریه ۲۰۰۲ م/بهمن ۱۳۸۰ خ بود. عنوان این سخنرانی «اصلاح زبان ترکی: کامیابی فاجعهآمیز» است و پرفسور لوییس در آن به اصلاح زبان ترکی در ترکیه میپردازد.
پرفسور لوییس از بنیانگذاران مطالعههای ترکشناسی در دانشگاه آکسفورد بود. وی نویسندهی بهترین خودآموز زبان ترکی استانبولی (به انگلیسی) است. وی هم چنین در زمینهی اصلاح زبان ترکی کتابی نوشته است به نام «اصلاح زبان ترکی: کامیابی فاجعهآمیز» و در این سخنرانی به برخی نکتههای این کتاب اشاره کرده است که میتواند برای ما ایرانیان نیز سودمند باشد. برای آگاهی بیشتر به پایان ترجمهی پارسی این سخنرانی در تارنمای آذرگشنسپ نگاه کنید که نشانی آن در پایان این نوشته آمده است.
پرفسور لوییس در این سخنرانی هم چنین به چند نکته اشاره میکند که برای پاسخ به همهترکانگاران (pan-Turkist) نیز سودمند است. یکی دربارهی خاستگاه اصلی ترکان و تاریخ آنان است:
ترکان مردمی دامدار بودند و در جایی میزیستند که امروزه مغولستان بیرونی گفته میشود. در سدهی هشتم م/دوم خ آنان از همسایگان مغول خود در نبرد بر سر چراگاهها شکست خورده و میهن خود را ترک کردند و شروع کردند به مهاجرت به سوی جنوب و غرب. در آغاز سدهی یازدهم م/پنجم خ بیشتر آنان به خاور میانه رسیده بودند، مسلمان شدند و باسوادهایشان الفبای عربی-پارسی را به کار گرفتند. زبانشان از نظر واژههای لازم برای زندگی کوچنشینی پربار بود اما از نظر مفهومهای فلسفی، یزدانشناسی و هنری کمبود داشت. برای این مفهومها دست به دامان عربی و پارسی شدند.
دیگری دربارهی ریشهشناسیهای ذوقی آتاترک و اطرافیانش:
برای درک جریان اصلاح، باید بدانید که زبان یکی از دو سرگرمی آتاترک بود و سرگرمی دیگر تاریخ بود. اشتیاق وی برای ریشهشناسی بیشتر ذوقی بود تا علمی. در میان پیشنهادهای ابتکاریش شیوهی ریشهگیری asker به معنای سرباز بود - که در واقع از exercitus لاتین و از راه عربی به ترکی آمده بود. وی میگفت این واژه از aşık به معنای سود و er به معنای مرد آمده است یعنی مردی که برای کشورش سرمایه است. موردهای دیگر، که شاید بیانصافانه بدو نسبت داده شده، ریشهشناسی ترکی دو نامجای امریکایی است: نیاگارا از ریشهی Ne yaygara! به معنای «چه هیاهویی!» و دیگری آمازون نیز از Ama uzun! (امّا اوزون!) به معنای «اما دراز است!» شوربختی است که اگرچه وی هیچ چیز را از بحث خوب دوستتر نمیداشت اما هیچ یک از نزدیکانش هرگز بدو نگفت: «پاشا! این بازی بسیار سرگرمکنندهای پس از شام است. اما نباید آن را جدی بگیریم. مگر نه؟» بلکه برعکس آنان نیز همین بازی را ادامه دادند. رییس «انجمن زبان» - که آتاترک به سال ۱۹۳۲ م/۱۳۱۱ خ بنا نهاد - بسیار پیش از دوران درستی سیاسی، اعلام کرد ریشهی واژهی غربی academy (فرهنگستان) ترکی است یعنی ak adami (آک/آق آدمی) به معنای آدم سپید.
در تارنوشت همهترکانگاری خواندم که اویغورها آن قدر تمدن پیشرفتهای داشتند که نام آنان از دیرباز در زبان ترکی مترادف تمدن شده است! این هم توضیح پرفسور لوییس دربارهی چگونگی مترادف شدن اویغور و تمدن در زبان ترکی:
واژهی قدیمی برای تمدن در ترکی عثمانی medeniyet (مدنیت) بود. این واژه از عربی مشتق شده هرچند فرد ترکی آن را در سدهی نوزدهم م/سیزدهم خ مشتق کرده و عربها نیز آن را از ترکان قرض گرفتند. جایگزینی که برای آن پیدا کردند uygarlık بود که ساختهای دیمی بر پایهی نام «اویغور» بود، نام قومی که در سدههای دهم تا دوازدهم م/چهارم تا ششم خ در ترکستان شرقی تمدن پیشرفتهای بنا کردند. بنابراین ادعای ترکی ناب بودن آن کمتر از medeniyet است که هنوز میان مردم پابرجا مانده است.
متن کامل ترجمهی پارسی این سخنرانی را میتوانید در این نشانی در تارنمای آذرگشنسپ بخوانید.
پینوشت:
- نشانی ترجمهی کامل در تارنمای آذرگشنسپ را دوباره اینجا مینویسم:
http://www.azargoshnasp.net/recent_history/pan_turkist_philosophy/turkish_lang_reform.html
- نشانی اصل مقاله به زبان انگلیسی، زندگینامهی پرفسور لوییس، نشانی کتاب پرفسور لوییس در کتابفروشی آمازون و .... در پایان ترجمه در نشانی بالا آمده است.
- توضیح چندباره: در این سخنرانی و ترجمهی آن اصلا و هرگز و به هیچ وجه (تاکید بیشتر از این؟) قصد سخنران و مترجم مقایسه بین زبانهای ترکی و پارسی نیست! تنها ارزیابی حرکتی زبانی در ترکیه است. خواهش میکنم دقت داشته باشید.
17 نظر:
ه کوری چشم شوینیس فارس حسود
خبرگزاری توران
دانشمندان امریکا و ژاپن و ارزپا بر گسترش زبان تورکی و یادگیری ان توسز مردم کشورشان تاکید کردند وگفتند این زبان کاملترین انهاست و زبان مردم سومور میباشد که به ازری تکلم میکردند
و گفتند مردم ازربایجان بلاخص مرند مردم سومر هستند که خود را سومر میدانند
مردم تورک این منطغه سومر هستند که 70000000 سال قبل تمدن داشتند
این دانشمندان زبان انگلیسی و اروپایی را ناکار امد دانستند و گفتند برای یادگیری فرهنگ و علم باید تورکی یاد بگیریم که زبان عیلمی رادار و اینده است
زاپن گفت زبان کهن ترکی خود را به استانبول و تورکی ازربایجانی تغیر میدهد
همچنین ایعلام شد زبان فارسی زبان توروریستهاست که بیشتر از 30 سال قیدمت
ندارد و باید نابود شونداز هزاران پروفسور و نوابیغ تورک از جمله هیت و فیض اللهی
التیماس شد که به امریکیا و اروپا رفته و تورکی یاد دهند
الوم السون فارس
یاشاسین بیوک ازربایجان
سلام علیکم
ضمن تقدیر از جناب عالی بابت ترجمه ی مقاله.
ببخشید مگر در زمان ما و زمانهای سابق اصولاً فارسی و ترکی با هم جنگ داشته اند
که شما احیاناً می خواهی ترکی را بزنی زمین؟
شما از این جنبه هم به موضوع نگاه کن که ترکها و لرها و دیگر غیر فارسی زبانها در ایران نوعاً در تنگنا هستند. درد دل رضا براهنی را بخوان. مرد دنیادیده. آری.
لطفاً
http://siamak66.blogfa.com/post-11.aspx
را ببین. البته اصلش در وبسایت شهروند است ولی فیلتر است. همین بلگفا هم الان برایم فیلتر است.
***
باید تاکید کنم من ترک نیستم
!!
***
قربانت
***
سیدعباس سیدمحمدی
سلام بر شما.
ممنون از نظرتان.
باید تاکید کنم که اصلا منظور من جنگ بین ترکی و فارسی نیست. این دو زبان بسیار با هم تبادل فرهنگی داشتهاند. من گفتم این مقاله میتواند برای ما نیز سودمند باشد.
در ضمن حرف من با «همهترکانگاران» یا همان پانترکیستها ست نه با ترکزبانان و قصد زمین زدن زبان ترکی را ندارم! این مقاله در جواب کسانی است که از اصلاح زبان در ترکیه دفاع میکنند.
منظورتان از تنگنا را نمیدانم که چیست. اما دربارهی دکتر رضا براهنی نیز با وجود کارهای ادبیشان ایشان نیز چند وقتی به دام همهترکانگاران افتاده و حرفهای بیپایه زیاد میزند.
شهربراز
در ضمن، دربارهی آن حرفهای بیپایهی رضا براهنی به این مطلب که دو سال پیش نوشتم نیز نگاه کنید:
http://shahrbaraz.blogspot.com/2006/07/blog-post_20.html
شهربراز
سلام من یک آذری هستم اما اول یک ایرانی هستم بعد یک آذری...من جزو الیت ها حساب نمیشم و در واقع اکثریت محسوب میشم چون طبق امار یونسکو چیزی در حدود 30 میلیون نفر آذری در ایران زندگی میکنن...در مورد مقاله هم تشکر میکنم به خاطر ترجمه ی این مقاله فقط اگه میشه منبعش رو هم بنویسید تا متن اصلیش رو هم ببینیم ممنون
علی گرامی.
ممنون از پیامت.
۱) به نظر من بهتر است دربارهی اقلیت و اکثریت بحث نکنیم. چون فایدهای ندارد. همان طور که خودتان گفتید ما همه ایرانی هستیم. (در ضمن یونسکو سازمانی فرهنگی است نه مسئول آمارگیری).
۲) دربارهی اصل مقاله نیز در پایین ترجمهی کامل، نشانی اصل مقاله و اطلاعات بیشتر دربارهی نویسندهی آن یعنی پرفسور جفری لوییس آمده است. به نشانی داده شده در تارنمای آذرگشنسپ نگاه کنید.
http://www.azargoshnasp.net/recent_history/pan_turkist_philosophy/turkish_lang_reform.html
شهربراز
متاسفانه آدرسی که دادین دچار اشکال هست و من نتونستم برم و مرجع این اراجیفتون رو ببینم اما باید خدمتتان عرض شود که این نوشته ها واقعا من رو خندوند و من از این بابت از شما تشکر می کنم و چند نکته به ذهنم رسید که باید عرض کنم :
در مورد اراجیف تاریخی که ایشون گفتن نمیخوام بحث کنم چون این روزها هر خری برای خودش شده تاریخ دان و گفته های ایشون به کرات در بحثهای مشابه و کلوبهایی که در آن ضدترک زیاد هست جواب داده شده.
اما این که گفتم این پروفسور شما معرکه هست بر میگرده به نظرات زبانشناسی ایشون.
ایشون بهتر بود قبل از بلغور کردن این خزعبلات، چند ماهی رو در ترکیه یا در آذربایجان زندگی می کردند و بعدا می فهمیدن که کلماتی که اشاره کردن که مردم ترک از اون استفاده می کنن اصلا بکار نمیره و ما واژگان صد درصد ترکی داریم که ازشون استفاده می کنیم و نیازی نیست که خودشونو جر بدن و برای ما ابتدا تولید کلمه کرده و بعد بگن که از اون استفاده می کنیم.
جملاتی مثل bundan ötür یا buna göre که کاملا ریشه ترکی داشته و هم در ترکیه و هم در آذربایجان بجای " به خاطر آن که " مورد استفاده قرار می گیرند چرا باید با جمله bu sebepten بیان شوند و نیز معادلهای کلماتی مثل هدیه و ... که کاملا به اشتباه بیان شده است.
نکته دیگری که نویسنده سخت در اشتباه بوده است نحوه استخراج ریشه برای بسیاری از کلمات ترکی بوده به طوری کاملا در جهت تحریف ریشه کلمه و ربط دادن آن به کلمات و ریشه های عربی است.
با این حال ضمن عدم انکار اینکه در ترکی نیز به خاطر موقعیت جغرافیایی و تعامل فرهنگی با همسایگان عرب کلمات عربی وارد این زبان شده اند روی سخن من با آورنده این مطلب و طرح این سوال است که آیا تا بحال به این فکر کرده اید که چند درصد از زبان پارسی ببخشید فارسی، چون پارسی که می گم یاد یه چیز دیگه می افتم، و کلمات بکار رفته در آن ریشه عربی دارند؟ واقعا رو رو برم!
آقای ناشناس
نوشتهی شما نشاندهندهی سطح ادب و سواد شماست.
نخست این که در این نوشته هرگز هدف مقایسهی زبان پارسی و ترکی نبود. تنها بحث زبانشناسی بوده است.
دوم: هیچ زبانی به خودی خود بر دیگری برتری ندارد. بلکه برتری زبان پارسی به خاطر ادبیات غنی و شناخته شدهی آن است نه به این که زبان صدردصد خالصی باشد و از هیچ زبان دیگری در آن واژهای نباشد.
آقای با ادب، اولین اصل ادب، رعایت احترام به زبان و گویش انسانهای دیگر است و متاسفانه شخص مترجم و گذارنده این مطلب در این وبلاگ مقاله ای را در اینجا قرار داده که نه بصورت نقد بلکه از روی غرض و متاسفانه با کم آگاهیهای فراوان به زبان ترکی که زبان من و عده کثیری می باشد توپیده و نیز برای ما تاریخ سازی نموده است بنابراین شما انتظار نداشته باشید در مقابل کم حرمتی شما ما ازتون تشکر کنیم.
نکته دیگه اینکه جناب باسواد شما بهتر بود یک آدرس اینترنتی از این پروفسور و دانشگاهی که در آن تدریس می کنند و نیز مقاله شون که در کجا چاپ شده رو اینجا می ذاشتین تا ما بهتر در مورد ایشون و مقالشون دید پیدا کنیم. هر چند من به شخصه زیاد گشتم و نتونستم پیدا کنم
در ضمن من هم متوجه هستم که قصد مقاله مقایسه دو زبان فارسی و ترکی نیست اما نویسنده می خواهد با اشاره کردن جاهلانه به اینکه کلمات بکار رفته در زبان ترکی ریشه فارسی دارند سعی بر رجحان دادن این زبان بر ترکی داشته باشد
به امید روزی که برتری خودمان را در قدرت واقعیمان ببینیم نه در توهین کردن و ضعیف نشان دادن دیگران
آقای ناشناس
خوشحالم که به اصل احترام و ادب برگشتید.
۱) اگر نوشته را با دقت میخوانید میدید که سخنران این مطلب پرفسور جفری لوییس است که استاد دانشگاه آکسفورد و بنیانگذار بخش مطالعات ترکشناسی این دانشگاه بوده است. و تخصصاش آموزش زبانهای ترکی بوده است. و بیشتر نقد است تا غرض. وی اصلاحهای زبان ترکی را موفق دانسته اما اشکالهای آن را نیز برشمرده است.
۲) اگر باز نوشته را با دقت میخوانید میدیدید که در پایان آن، نشانی متن کامل ترجمه آمده است. برای راحتی کار شما، نشانی را واضحتر و مستقیم هم در این نوشته گذاشتم. اگر به صفحهی ترجمهی کامل در تارنمای آذرگشنسپ میرفتید میدیدید که اصل مقاله را موسسهی مطالعات ترکی سوئد منتشر کرده است و پرفسور لوییس در سال ۱۳۸۶ درگذشته است و اطلاعات بیشتری هم آنجا بود.
۳) به فرض هم که برخی واژههای ترکی ریشهی پارسی داشته باشد. خب که چی؟ این چه چیزی را ثابت میکند؟ هر زبانی از زبانهای دیگر واژه قرض میکند. این که گناهی نیست یا دلیل برتری نمیشود.
۴) دربارهی هدف مقاله نیز به نظر من برداشت شما اشتباه است. اصلا نه پرفسور لوییس که سخنران بوده و نه من که آن را ترجمه کردم هدفی برای مقایسهی ترکی و برتری دادن به پارسی داشتهایم. تنها ارزیابی حرکتی بوده که اگر بادقت انجام نشود میتواند نتیجهی منفی به بار بیاورد. همین.
بسيار جالب بود. تاكنون اينچنين بررسی دقيقی نديده بودم. اما در بين پيامهای كاربران يكی بنام ناشناس تلاش كرده كه با بیادبی و بیاحترامی اين متن را ناكارامد نشان دهد و حتی به دروغ نوشته بود كه واژهء
bundan ötür
به معنی "به خاطر آن که " است درحاليكه چنين چيزی در متنهای كهن تركی نيست و تازه درست شده است اما
bu sebepten
بسيار كهن است
شاد باشيد
می دونید من از چی دلخورم ؟ از این دلخورم که ایشون بدون مطالعه ی کامل مطلب راجع بش رای صادر کردن. این سخنرانی هدفش ایراد گیری از ترکی عثمانی نیست، بلکه انتقاد از کسانی هست که سعی می کنند واژه های انگلیسی رو وارد زبان ترکی کنند. چنانچه می گوید ((من واقعا از دست ترکانی که به جای ترکی، انگلیسی صحبت میکنند خسته شدهام))
هدف اصلی سخنرانی انتقاد از اصلاح گر ان هست حتی بعضی جاها تقدیر هم کرده.
((بسیاری از نوواژهها به درستی از ریشهها و پسوندهای ترکی ساخته شدند برای مثال altyapı [آلتیاپی] (زیرساخت) که جایگزین وامواژهی فرانسوی enfrastrüktür [در فرانسه: infrastructure ] شده و نیز kazı [کازی] (کاوش) و çağrışım [چاگریشیم] (تداعی ایدهها) که جایگزین وامواژههای عربی hafriyat (حفریات) و tedai (تداعی) شدند.))
ولی سخنران واقعا از ریشه ی کلمات ترکی یا اصلا خبر نداشته و یا به غرض آنها را دروغ معرفی کرده : " من اصالتم مال قاراباغ هست و پدر بزرگ و مادر بزرگم کلمات اصیل زیادی به کار می بردن" سخنران کلمه ی eğitimek رو غیر ترکی معرفی کردن حتی تو تلفظ هم امانت داری نکردن، در حالی که این کلمه از زمانی که من یادم مورد استعمال پدر بزرگم بوده با همون معنی آموزش دادن.
همچنین به جای oluş کلمه uluş رو معرفی کردن. و یا معنی [تاراما درگیسی] رو به اشتباه و بسیار فاحش «فشردهی جستجو» معنی کردن، در حالی که درگی یعنی نوشته و تاراما یعنی مرتب کردن،به خط کردن.
ایشون (سخنران) راجع به نظریه ی کورچیک توضیح داده اند ولی انگار نتوانستند ایراد خاصی بگیرند، چون خودشان حتما های و هوی زبانشناسهای غربی رو شنیدند که ادعا کردند بر خلاف تصورات قدیمی زبا نشناسی این کلمات نیستند که معنای خالص دارند بلکه حروف هستند که خلوص معنی در آنها نهفته هست، نظریه دکتر کورچیک چندین سال پیش پایه در این نظریه دارد. البته زبان فارسی زیاد از این قاعده سهم ندارد.
می دونید من که خیلی کم سواد هستم می تونم خیلی راحت به این پروفوسور ایراد بگیرم، مثلا همین کلمه ای که ایشون معنی کردن:
özgürlük ایشون özرو ناب معنی کردن در حالی که حتی اگر کمی ترکی بدانید می فهمید که معنی آن خود هست و gür یعنی خواست و میل، پس معنی این کلمه می شود به میل خود رفتار کردن. البته gür معانی دیگری هم دارد مانند "کلفت،قدرت"
ممکن است ایشون آزادی رو با رهایی اشتباه گرفتن، مثل خیلی از فارسی زبانها که اینطور می پندارند.
ایشون ım رو پسوند فعل زدا معنی کردن ولی من اینجا bağımsızlık رو مو شکافی می کنم:
bağ یعنی بند، bağım یعنی یسته یودن، یستگی داشتن، bağımsız یعنی بدون وایستگی و bağımsızlık یعنی بدون وابستگی بودن که دقیقا مترادف استقلال می شه
.
alım,yazım, gatım,... اینا چند کلمه ی هموزن bağım هستند که در زبان آذربایجانی هم رواج دارند و کاربر ım در همه با هم برابر است.
راستی معادل استقلال در فارسی چی می شه؟
جالبترین جاش اینجاست که ایشون گفتن terror ریشه ی ترکی دارد.
به ناشناس:
۱- گویا شما متوجه طنز آن قسمت نشدید که آقای لوییس نقل میکند. آنجا که در پایان سخنرانی میگوید «من واقعا از دست کسانی که به جای ترکی انگلیسی صحبت میکنند خسته شدهام.»
نخست این که میگوید این لطیفهی است که بین ترکان رایج است نه نظر نویسنده. دوم این که واژههای ترکی نقل شده اپراسیون و اسپکیولاسیون است که به روشنی فرانسوی هستند نه ترکی. بعد هم میگوید به جای واژههای فرانسه که در ترکی هستند واژههای انگلیسی به کار میبرند.
۲- من ندیدم آقای لوییس کجا گفته terror ریشهی ترکی دارد؟ به گمانم این را نیز اشتباه خواندهاید با برداشت کردهاید.
شهربراز
ظاهرا این پرفسور زبان ترکی خیلی هم در ترکیه مورد نقدیر قرار گرفته است.
http://en.wikipedia.org/wiki/Geoffrey_Lewis_(Turkish_scholar)
به این ترتیب باید در زبان ترکی کارشناس خبرهای باشد. اما نمیدانم خانمها و آقایان منتقد به ایشان که در بالا نظر داده و ظاهرا بخشی از سخنان ایشان را نفهمیده و متن انگلیسی به آن آشکاری را هم نمیبینند، کارشناس هستند یا نه!
در هر صورت درس خوبی برای برخی از سرهنویسان ماست که در این دام نیافتند و اگر میخواهند سره بنویسند به کارشناسان مراجعه نموده و هر واژهی سرهای را در هر جا بکار نبرند.
هومن
مشكل زبان تركی اين است كه شفاهی است
و انواع و اقسام گويشها را دارد. برای همين هر واژهای كه بيايد به آسانی میتواند وارد زبان تركها شود و دست آخر شما میبينيد كه در هيچ كشوری حتی يك متن پيدا نمیكنيد كه سرتاسر آن تركی يا مغولی(زبان اصلی تركی) باشد و مملو از واژههای بيگانه نباشد. درصورتيكه كتيبههای فارسی باستان اصلا واژهء بيگانه ندارند يا بنا به نظر برخی از دانشمندان، در كل كتيبهها يكی دو واژهء بيگانه پيدا شده. اگر میبينيد كه توركها مدام دارند واژهسازی میكنند بخاطر اين است كه واقعا زبان نوشتاری درست و حسابی نداشتهاند(با آنكه هيچ كسی به تركها و مغولها حمله نكرده كه بگيم منابع خود را از دست دادهاند).
مثلا واژهء نهمنه كه اين همه هياهو به راه انداخت و مردم بيگناه را به كوچ و خيابان كشيد، بيش از 20 سال هم قدمت ندارد!!
گرامی، پیوند داده شده عوض شده است: و جدیدا این است:
http://azargoshnasp.net/Pasokhbehanirani/ZabanParsipanTurkistha.htm#_Toc246871887
پیوند پیشین کار نمیکند.
در اصل مقاله هم در اینجاها هم موجود است:
http://www.cromwell-intl.com/turkish/language-reform.html
http://www.turkishlanguage.co.uk/jarring.htm
اولا می خواهم به کسی که اولین نظر را داده پیشنهاد کنم درباره معنی واژه ی شونیست بیشتر تحقیق کند و به ایشان بگویم قدیمی ترین آثاری که از بشر پیدا کرده اند به 4 میلیون سال پیش می رسد نه به 70000000 سال پیش منظور شما دابناصور است دوم اینکه مردم سومر یک نژاد و زبان ایزوله بودند یعنی با هیچ نژادی قرابت ندارند و زبانشان هم هیچ مشابه ی ندارد سوم اینکه آذری های عزیز و غیور به خاطر تهرانی ها به همه ی فارس توهین نکنند من 11 سال در تهران زندگی کرده ام و هم اکنون 6 سال است در شهر ارومیه زندگی می کنم و بهترین دوستم از آن آذری های متعصب است و به شما اعتماد می دهم نزدیک به 70 درصد کسانی که به آذری ها توهین می کنند خودشان آذری هستند
Post a Comment