Sunday, September 21, 2008

درباره‌ی شهریار و روز ملی شعر

یک‌شنبه ۳۱/شهریور/۱۳۸۷ - ۲۱/سپتامبر/۲۰۰۸

در این که محمدحسین بهجت تبریزی (زاده: ۱۲۸۵ خ/۱۹۰۶ م- درگذشت: ۲۷ شهریور ۱۳۶۷ خ/۱۸ سپتامبر ۱۹۸۸ م) مشهور به شهریار از شاعران بزرگ معاصر ایران است حرفی نیست. وی شاعر ایران‌دوستی بود که به زبان ملی (پارسی) و محلی (ترکی آذری) شعر می‌سرود و طرفداران فراوانی داشت و شعر «حیدربابایه سلام» (سلام حیدربابا!) وی به زبان ترکی آذری بسیار زیبا و دلنشین است.

برای نمونه در پاسخ به تجزیه‌طلبان و همه‌ترک‌انگاران (pan-Turkist) شهریار چنین می‌گوید:


اختلاف لهجه ملیت نزاید بهر کس --------- ملتی با یک زبان کمتر به یاد آرد زمان
گر بدین منطق ترا گفتند ایرانی نه‌ای -------- صبح را خواندند شام و آسمان را ریسمان
........
این قصیدت را که جوش خون ایرانیت است -------- گوهرافشان خواستم در پای ايران جوان

شهريارا! تا بود از آب، آتش را گزند --------- باد خاک پاک ایران جوان مهد امان

یا درباره‌ی فردوسی چنین می‌گوید:

توفنده از او حمیّت و احساسات -------- دانندهء راز انفجار کلمات
افتاده به روی نقشه‌های جنگی -------- فرمانده جنگهای فرهنگی ماست
خلاق غرور قومیت ما ---------- او شاعر ايده‌آل ما فردوسی است

دنیا همه یک دهن به پهنای فلک ---------- بگشوده به اعجاب و به تحسین تمام
با هر چه زبان و ترجمان دل و جان ------------ در گوش تو با دهان پر می‌گویند:
فردوسی و شاهنامه جاویدانند

از اردیبهشت ۱۳۸۷ خ/می ۲۰۰۸ نیز مجموعه‌ای (سریالی) تلویزیونی از زندگی شهریار ساخته‌ی کمال تبریزی، کارگردان مشهور ایرانی، نمایش داده می‌شود که می‌توانید در بی.بی.سی پارسی درباره‌ی آن بخوانید.

چهار سال پیش یعنی سال ۱۳۸۳ خ/ ۲۰۰۴ م، به پیشنهاد آقای علی اصغر شعردوست، نماینده‌ی تبریز در مجلس شورای اسلامی ایران، روز درگذشت وی یعنی ۲۷ شهریور به عنوان «روز ملی شعر و ادب» شناخته شد. (این مراسم امسال روز ۲ مهرماه برگزار می‌شود.)

آقای سیدعباس سیدمحمدی که به این تارنوشت لطف دارد با نقل گفته‌ی دو تن از شاعران و کارشناسان ادبی یعنی خانم دکتر طاهره صفارزاده و یدالله امینی با تخلص «مفتون» (اهل تبریز) در خبری از خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) خواسته است نظرم را در این باره بگویم.
دکتر طاهره صفارزاده: ... در مملکتی که مملکت ادبیات است، می آیند شهریار را نماد ادبیات ایران می کنند. درست است که او چند شعر خوب هم دارد؛ اما این بی انصافی است.

یدالله امینی (مفتون): این که یک روز به اسم شهریار باشد، موافق ام؛ اما روز ملی شعر و ادب نه. به نظر من فردوسی از همه شایسته‌تر است.

من هم موافقم که روزی برای بزرگداشت شهریار اعلام شود اما نه روز ملی شعر و ادب. به نظر من این کار بیشتر محلی‌گرایی و سیاست‌زدگی است تا ارزشیابی واقعی و کارشناسانه.

همان طور که در خبر ایسنا آمده و خانم صفارزاده و آقای مفتون گفته‌اند شعرهای برجسته‌ی شهریار اندک اند. تا وقتی ستون‌های شعر و ادب پارسی یعنی رودکی سمرقندی، فردوسی توسی، سعدی شیرازی، مولانای بلخی، حافظ شیرازی و نظامی گنجه‌ای هستند نامیدن روز ملی شعر و ادب به نام شهریار بی‌انصافی است و مطمئنم که خود شهریار نیز راضی نمی‌شد تا وقتی عشق و مرادش - حافظ شیرازی - هست و یا فردوسی که در بالا دیدیم درباره‌اش چه گفته، روز شعر و ادب به نام خودش باشد. این حرف من هرگز به معنای انکار زیبایی و روانی شعر شهریار نیست. اتفاقا شهریار با نزدیک کردن زبان شعر و زبان گفتار کار مهمی کرد. ولی نه تا آن حد که «روز ملی شعر و ادب» در کشوری با دست کم ۱۲۰۰ سال شعر و ادب پارسی به نام او باشد. همان طور که آقای مفتون گفته‌اند به نظر من فردوسی و پس از وی سعدی بیشتر شایسته‌ای این روز است. البته نه زادروز یا مرگ‌روز آنان زیرا گذشته از این که این روزها به دقت دانسته نیست بلکه زایش و مرگ آنان کار مهمی نبوده است. بهتر است روزی مانند پایان سرایش شاهنامه (و برای سعدی بوستان یا گلستان) برگزیده شود. به نوشته‌ی خود فردوسی توسی پایان شاهنامه چنین است:
سرآمد کنون قصه‌ی یزدگرد ----------- به ماه سفندارمذ روز ارد
ز هجرت شده پنج هشتادبار --------- به نام جهان‌داور کردگار
چواین نامور نامه آمد به بُن -------- ز من روی کشور شود پرسخن
از آن پس نمیرم که من زنده‌ام --------- که تخم سخن من پراگنده‌ام
هر آن کس که دارد هُش و رای و دین -------- پس از مرگ بر من کند آفرین

روز ارد ماه سپندارمذ یعنی ۲۵ اسفند. (روز ۲۵ اردیبهشت روز بزرگداشت فردوسی است.)

حتا اگر معیارمان این باشد که شاعر معاصری را برگزینیم، باز به نظر من نباید نیما یوشیج و مهدی اخوان ثالث و احمد شاملو و سهراب سپهری و فروغ فرخزاد را فراموش کرد. زیرا اینان افزون بر نوآوری در سبک و زبان شعر پارسی، تحولی پدید آوردند که نسل نویی در شعر و شاعری پیرو آنان شدند. امروزه هزاران شاعر پیر و جوان به سبک نیما و شاملو و سهراب و فروغ شعر می‌سرایند و شعرهای بی‌شماری از این بزرگان را از بر دارند. اما چند تن به سبک و پیروی از شهریار شعر می‌گویند و شعرهایش را از بر هستند؟

پی‌نوشت:
در همان خبر ایسنا، احمد پوری، مترجم، نیز حرف جالبی زده است: بهتر است در جنبه‌های دیگر توجه ‌شود؛ مثلا حمایت از شاعران جوان برای انتشار آثارشان و یا این که کتاب‌های‌شان کم‌تر منتظر مجوز بمانند؛ وگرنه فقط یک اسم گذاشتن هیچ دردی را دوا نمی‌کند.

1 نظر:

Anonymous said...

درود بر شما
به دلیل هایی چند، با نظر شما مخالفم.
1- شاعران ملی ما و بزرگان شعر و ادب ما از آن چنان جایگاه رفیعی برخوردار هستند که اگر «روزی» هم به نام آنها باشد بزرگی ای بر آنها افزوده نمی شود.
2- حضور آنان - هم چون همیشه ی تاریخ - باید در قلب و اندیشه ما باشد و نه بر دست دولت و روزهای تعیین شده ی دولتی. شاید پذیرش چنین روزی دولتی، ناخودآگاه باعث کم رونقی تلاش های غیردولتی و مردمی شود و ما خویشکاری هایمان را بر دوش دولت بگذاریم.
3- اگر بپذیریم که بزرگترین دغدغه ی بزرگترین شاعر ما، خودِ ایران و همبستگی ملی آن بود، آن گاه ممکن است چنین گزینشی برای روز ملی شعر و ادب را با فراغ بال بیشتری بپذیریم و به گمان من، فردوسی بزرگ هم - که در طول شاهنامه کمترین اشاره را به خود و سرگذشت خود داشته و همه هستی اش را به پای ایران ریخته - با ما هم رای خواهد شد.
در این دوره ی جهل گستری که شماری از هم میهنان ما، ناآگاهانه تاریخ و فرهنگ خود را مثله می کنند انتخاب شهریار، شاعر ایرانپرست آذری، گزینشی خردمندانه بوده است.
پیروز و کامیاب باشید