سهشنبه ۱۲/شهریور/۱۳۸۷ - ۲/سپتامبر/۲۰۰۸
دیروز به سخنرانی کسی به نام «دکتر (؟) ضیاء صدرالاشرافی» در پالتاک (Paltalk) گوش کردم با عنوان «زبانکُشی». این شخص که در آغاز ادعا میکرد بیطرف است و دوستان «فارس» زیادی دارد پس از اندکی، همهترکانگاری (pan-Turkism) خود را روشن کرد. جالب است که تمام این کسان بدون سند، «دکتر» و «پروفسور» هستند و معلوم نیست در چه رشتهای و از کجا دکتر و پروفسور شدهاند و چه کسان معتبری آنان را قبول دارد. وی مرا به یاد کسی انداخت که میگفت من با کمک ریاضی ثابت میکنم زبان ترکی کاملترین زبان دنیاست! یکی از دلیلهای ایشان برای کامل بودن ترکی و به ویژه برتری آن نسبت به زبان پارسی این بود که در ترکی، مانند زبانهای اروپایی، اول صفت میآید بعد اسم اما در پارسی اول اسم میآید بعد صفت! بنابراین ترکی قویتر است. مانند سیب سرخ که در انگلیسی میشود red apple و در ترکی هم کرمیزی آلما. البته ایشان هیچ گاه این را با ریاضی ثابت نکرد. دیگر آن که گویا نمیدانست در زبان پارسی هر دو ترکیب «صفت + اسم» و «اسم + صفت» را داریم. در زبان فرانسه، که از زبانهای مهم اروپایی است، همین ترکیب «اسم + صفت» نیز وجود دارد.
با شنیدن سخنان صدرالاشرافی یاد آن استاد افتادم. این شخص هم میگفت
من چند واژه ساختهام که همه به کار میبرند: یکی پانیسم (panism) که منظور از آن پان-همه چیز است مانند pan-Americansim و pan-Africansim و pan-Germanism و pan-Turkism و ... واژهی دوم پانفارسیسم است. به تازگی هم به قیاس نسلکشی یا ژنوسید (genocide)، زبانکشی را ساختهام که در فرانسه میشود لنگیسید و به گمانم در انگلیسی هم میشود لینگیسید (!)
واژهی پانیسم از یک پیشوند و یک پسوند تشکیل شده بدون نامی در میانه! مانند آن است که بگوییم پستایسم یعنی همه فلسفههای مانند post-modernism و post-colonialism و post-structuralism و ...
واژهی پانفارسیسم هم دست کمی از واژهی قبلی ندارد. این واژه را بیشتر همان همهترکانگاران به کار میبرند. و چون در میان ایرانیان چنین گرایشی وجود نداشته مجبور شدهاند از خودشان چیز دربیاورند. به قول معروف: عمو هادی! عیب خودت را بر من نهادی؟
ایشان برای این که خود را مهم نشان دهد، خود را در کنار کسان دیگری میگذاشت. برای نمونه: «من با ذبیح بهروز صحبت میکردم ....» یا «من با داریوش آشوری صحبت میکردم ....»
مانند همهی همفکران خود، ایشان نیز به جای نشان دادن میراث کمسال زبان ترکی و مقایسهی آن با گنجینهی غنی و کهنسال زبان پارسی به بحث انحرافی «توانایی» زبان ترکی و پارسی آن هم از دید خود پرداخت مانند همان برتری زبان ترکی که میگفت به خاطر آن که در آن مانند زبانهای اروپایی اول صفت میآید بعد اسم! ایشان میگفت در زبان ترکی ۹۰۰۰ فعل داریم اما در زبان پارسی ۱۳۰ تا! اما به نظر من خوشمزهترین کشف زبانی ایشان چنین بود:
زبان عربی در واژهسازی بسیار قوی است. هر واژهای را میگیرد و در چرخگوشت خود میاندازد و از آن واژههای دیگر میسازد. همه میدانیم که در قرآن واژهی عشق وجود ندارد بلکه «حُب» به کار رفته. واژهی عشق از نام شهر «عشقآباد» در ترکمنستان به زبان عربی وارد شده و از آن واژههای عاشق و معشوق و معاشقه و .... ساخته شده است!
به نظر من این کشف را باید به ایشان و طرفدارانش و زبانشناسان جهان تبریک گفت و جشن گرفت. ایشان برای این که واژهی عشق را به نوعی به ترکان و زبان ترکی وصل کند گشته و به شهر عشقآباد رسیده که امروزه در جمهوری ترکمنستان است. اما با خودش نگفته چرا در کنار «عشق» ترکی واژهی پارسی «آباد» هم هست؟ (شاید به نظرش «آباد» هم ترکی است که وارد پارسی شده است!) ضمن آن که برخی نام درست این شهر را «اشکآباد/اشگآباد» میدانند که به تدریج به «عشقآباد» تبدیل شده. این اشک هم به «ارشک» (Arshk) یا «اشک» نخستین شاه اشکانی برمیگردد.
دکتر محمد حیدری ملایری، اخترفیزیکدان و اخترشناس ایرانی در پاریس، مقالهی جالبی نوشته است دربارهی ریشهی ایرانی واژهی «عشق» که میتوانید آن را در این نشانی بخوانید.
با آن که عنوان بحث زبانکشی بود اما تنها چیزی که از آن صحبت نشد همین موضوع بود و بیشتر وقت صرف افتخار به برتری زبان ترکی و اثبات آن شد. ادعای جالب دیگری نیز کردند و آن این که در تبریز ترکی را درست صحبت نمیکنند و فلان کلمه را مانند ترکان استانبول نمیگویند. شاید بد نبود از نابودی زبان مردم آناتولی و منطقهی آذربایجان واقعی (که در ایران است) و جایگزین شدن زبان آنان با زبان ترکی صحبت میکردند.
دیگر این که ایشان زندهیاد احمد کسروی تبریزی را نیز به نفع خود و همفکرانش مصادره میکرد. و نیز گفت: فکر میکنم احمد کسروی نوشتههایی به ترکی نیز داشته که طرفداران افراطی پانفارس وی آنها را نابود کردهاند!
در پاسخ به ادعای وی دربارهی فعلهای زبان پارسی مطلب فراوان است از جمله:
- نوشتهی پیشین در معرفی کتاب دکتر محسن حافظیان، زبانشناس از دانشگاه سوربن، دربارهی ساختارشناسی فعلهای پارسی
- نوشتهای قدیمی از دکتر محمد حیدری ملایری با عنوان بحثی دربارهی صرف فعل در زبان علمی فارسی
- خود فرهنگ ریشهشناختی اخترشناسی و اخترفیزیک دکتر محمد حیدری ملایری نشانهی دیگری از توانایی زبان علمی پارسی است.
دکتر دوستزاده هم نشانیهای زیر را معرفی کردند:
- فهرست فعلهای پارسی گردآوری محمد بشیر حسین: بخش یک و بخش دوم
- مقالهای با عنوان اصلاح زبان ترکی: کامیابی فاجعهآمیز سخنرانی پرفسور جفری لوییس که در آن از تاثیر منفی بازدیسیهای زمان آتاترک بر زبان ترکی صحبت میشود. (قالب: پی.دی.اف اندازه ۴ مگابایت)
3 نظر:
خواستم به شما تبریک بگویم واقعا استدلال های خوبی دارید. من به تاریخ ایران بسیار علاقه مندم ولی نمی دانم برای شناخت تاریخ کهن ایران چه مطالعاتی را انجام دهم برای همین هم جسته و گریخته مطالبی را مطالعه می کنم. امیدوارم که سایت خوبتان بتواند به من کمک کند.
نکته قابل تعمق اینه که چرا این پان ترکان عزیز به جای این که سعی کنن فرهنگ و زبان ترکی رو معرفی کنن و لااقل نشون بدن که حرفی برای گفتن دارن، وجود خودشونو در زوال پارسیان و زبان پارسی می دونن؟ البته پاسخ روشنه، هر آدم سست عنصری که به دنبال بزرگی یک شبه باشه کار رو با انگ زدن به بزرگان شروع می کنه. توصیه می کنم همین سابقه کوتاه تمدنتونو که زیر سایه کشور پر افتخار ما بوجوداومده دریابید، شروع تاریخ با پان ترکیسم پیشکشتون!
با ترک های گوناگون از هرگوشه جهان افت وخیز داشته ام وبه زبانشان گفتگو کرده ام با آنان زیسته ام؛ تنهازبان ترکیی را که میپسندم ترکی آذربایجانی گویش تبریزاست زبانی سفته وشسته ورفته!
ازهرگونه پان...یسم بیزارم. پان ...ها برای زورچپان کردن وبرحق نشان دادن ترهاتشان نیاز به نشان ومدال "دکترا"، "پروفسوری"،"دانشمندی
"و!"هنرمندی"دارند
من ظریفترین احساس های خودراجز به پارسی نمیتوانم بیان کنم!یک ایرانی ازتبریز
Post a Comment