یکشنبه ۶/مهر/۱۳۸۷ - ۲۷/سپتامبر/۲۰۰۸
نزدیک ۵۱۰ سال پیش (۸۷۸ خ/ ۱۴۹۹ م / ۹۰۵ ق) امیر نظامالدین علیشیر هروی (که در پارسی «فانی» و در ترکی «نوایی» تخلص میکرد)، شاعر و سخندان و وزیر معروف ترکتبار اهل هرات (درگذشته به سال ۹۰۷ ق/ ۸۷۹ / ۱۵۰۱ م)، در سالهای پایانی عمر خود کتابی نوشت به زبان ترکی چَغَتایی به نام «محاکمة اللُغتَین» به معنای «داوری میان دو زبان» که در آن کوشید ثابت کند زبان ترکی بر زبان پارسی برتری دارد. متاسفانه به نظر میرسد برترپنداران ترک و همهترکانگاران (pan-Turkist) در این ۵۰۰ سال هیچ پیشرفتی نکردهاند و هنوز همان استدلالهای نوایی را برای برتری ترکی بر پارسی تکرار میکنند.
نسخهای انگلیسی از این کتاب به دستم رسید به تلاش «رابرت دِوِرو» (Robert Devereux) چاپ لیدن (Leiden) در کشور هلند به سال ۱۹۶۶ م/۱۳۴۵ خ. مقدمهی دورو دارای نکتههای جالبی است که بخشی از آن را به پارسی برمیگردانم:
هر زبانشناس امروزی که مقالهی نوایی را بخواند نتیجه میگیرد که نوایی برهان ضعیفی ارائه کرده است زیرا استدلال اصلی وی آن است که در زبان ترکی واژههایی هست که معادل دقیق پارسی ندارند و بنابراین پارسی زبانان باید از همان واژههای ترکی استفاده کنند. این عصای نیین برای تکیه کردن سست و ضعیف است زیرا در حقیقت تنها زبانهای کمیاب هستند که وامواژه ندارند. به هر حال، زیبایی زبان و برتری آن به عنوان رسانهی ادبی کمتر به اندازهی دامنهی واژگان و پاکی و خالصی واژهها و ریشهشناسی آنها بستگی دارد. بلکه بیشتر به خوشنوایی، توانایی بیان و چکشخواری [=انعطاف] واژههاست. [تاکید از شهربراز] افزون بر این، حتا اگر بخواهیم نظر نوایی را نظر معتبری بپذیریم، وی خودش با به کار بردن، بیشک ناآگاهانهی، واژههای فراوان غیرترکی برای ریشخند کردن زبان پارسی و نیاز پارسیزبانان به وامگیری واژههای ترکی، برهان و ادعای خویش را زیر سؤال میبرد و نابود میکند. نویسنده از واژههای به کار رفته در متن نوایی شمارشی نکرده است اما تخمین محافظهکارانهاش این است که دست کم نیمی (۵۰٪) از واژههایی که نوایی [برای نگارش کتابش] به کار برده در اصل یا عربی اند یا پارسی.
استدلال جالب دیگری که نوایی برای برتری ترکی میکند این است که بیشتر ترکان به زبان پارسی هم صحبت میکند اما پارسیزبانان اندکی هستند که ترکی بدانند. سخت است که بفهمیم چرا این موضوع وی را تحت تاثیر قرار داده زیرا یک دلیل واضح آن است برای ترکان ضروری بود که پارسی بیاموزند - گذشته از اینها، پارسی زبان رسمی دولت بود - اما پارسی زبانان دلیلی نمیدیدند که به خود زحمت دهند و ترکی یاد بگیرند. زبانی که در نظرشان زبان تمدننیافتهی مردم قبیلهای کوچنشین و تمدننیافته بود.
بدین ترتیب نمیتوان گفت این مقاله آن گونه که نوایی قصد کرده بود کاری دانشورانه و زبانشناسانه باشد. اما مطالعهی آن خالی از لطف و کشش نیست. اهمیت آن برای ما بیشتر به خاطر آن است که این کتاب میراثی از ادبیات آغازین زبان ترکی چَغَتایی است. و نیز نمونهای از ستایشهای افراطآمیز - و گاه حتا زننده - از خود است که نویسندگان مسلمان سدهها بدان عادت کرده بودند. برای زبانشناسان و واژهشناسان این کتاب منبع ارزشمندی در زمینهی نحو و واژگان و معناشناسی زبان ترکی چغتایی است. به همین دلیل، اگر نه دلیل دیگر، هر ترکشناس و شاید هر خاورشناسی باید با این کتاب آشنا شود.
میتوانید این مقدمه را در این نشانی به قالب پی.دی.اف بخوانید. (اندازه: ۳۳۴ کیلوبایت)