سهشنبه ١٨/ارديبهشت/١٣٨٦-٨/مي/٢٠٠٧
خط بر دو گونه است: مفهومنگار (ideogram) و آوانگار. در خط ايدهنگار مانند خط مصر باستان يا هيروگليف (واژهاي يوناني به معناي نگارش مقدس) و يا خط چيني هر نشانه يا حرف در واقع بيانگر يك مفهوم است. اما در خط آوانگار هر نشانه يا حرف بيانگر يك صدا است. فنيقيان نخستين مردمي بودند كه خط آوانگار را بنا نهادند و نام حروف آنان چنين بود:
آلفا: به معناي گاو نر. در ابتدا شكل شاخ گاو بود كه امروزه در زبانهاي لاتين با چرخش نود درجهاي به اين صورت درآمده است: A
بتا: به معناي خانه (در عربي: بيت) كه به صورت يك خانه با حصار دور آن بود. امروزه در لاتين به شكل B در آمده است.
گاما: به معناي شتر (در عربي: جمل در انگليسي camel) به صورت كوهان شتر بوده است. امروزه حرف C و G از آن گرفته شدهاند.
به همين ترتيب تا آخر. هنوز نيز همين ترتيب حروف در بيشتر زبانها برجا مانده است.
ايرانيان در زمان هخامنشي نوشتههاي رسمي را به خط ميخي پارسي مينويسند. اما براي نوشتههاي سادهتر روزانه از خط ديگري استفاده ميكردند. در زمان پارتيان يا اشكانيان ابتدا به خاطر سالها نفوذ سلوكيان يوناني به خط يوناني مينوشتند اما به تدريج به خط ميخي برگشتند ولي براي نوشتههاي غيررسمي از خط آرامي استفاده ميكردند. در زمان ساسانيان براي نوشتههاي ديني از خطي به نام ”دين دبيره“ به معناي خط ديني استفاده ميكردند. اما همچنان براي نوشتههاي غيررسمي از خط آرامي استفاده ميكردند.
خط تازيان و يهوديان نيز بر اساس خط آرامي بود. خطي كه تازيان استفاده ميكردند بسيار ساده بود. در آن صداهاي كوتاه (زير، زبر، پيش)، همزهي ميانهي كلمه (انسن به جاي انسان، اسمعيل به جاي اسماعيل، اسحق به جاي اسحاق) نوشته نميشد. همچنين هيچ يك از حروف اصلا نقطه نداشتند. بنابراين خواندن بسيار سخت بود و خواننده بايد تمام كلمهها را ميدانست و از روي متن نوشته بفهمد كه منظور كدام كلمه بوده است. مثلا ابت (پدرجان)، ايت (نشانه)، انت (تو) هر سه بدون نقطه و مانند هم نوشته ميشدند. تا وقتي كه عدهي كمي نياز به خواندن داشتند و تعداد كلمهها محدود بود اين موضوع مشكلي نداشت. در واقع تا زمان خلافت عثمان و حتا پس از آن هنوز قران به همين صورت نوشته ميشد. خط عبري يهوديان تا امروز نيز به همين صورت نوشته ميشود.
پس از ورود اسلام به ايران (و ساير كشورهاي غيرعرب) و نياز نومسلمانان به خواندن قران اين مشكل شديد شد. به خاطر نبود نقطه و حركت قرايتهاي مختلفي از قران به وجود آمد. معروفترين نمونهي آن اختلاف قرائت ”مالك يوم الدين“ يا ”ملك يوم الدين“ در سورهي فاتحه است. در كتاب پرتوي از قران نوشتهي آيت الله سيد محمود طالقاني نمونههاي ديگري نيز از اين اختلافها آمده است. مثلا در تفسير سورهي فجر آيههاي ١٨ و ١٩ به بعد. مثلا ”تكرمون“ (گرامي ميداريد) را نوشته برخي به صورت ”يكرمون“ يا ”يكرّمون“ هم خواندهاند. يا تحاضون را تحاضّون و تحضون نيز خواندهاند. اما امروزه با وجود چاپخانه و هماهنگي قرانها همه به يك صورت يكدست منتشر ميشوند. اين اختلاف قرائتها در شعر معروف حافظ نيز يادآوري شده است:
عشقت رسد به فرياد ور خود به سان حافظ -------- قرآن ز بر بخواني در چارده روايت
از اين رو ايرانيان دست به كار شدند و به الفباي عربي نقطه را اضافه كردند تا خود بتوانند قران را بخوانند. اين نقطهها هنوز در عربي به نام نقطهي معجم (نقطهي عجمي يا ايراني) شناخته ميشوند. ايرانيان براي صداهايي كه در تازي نبود اما در زبان خودشان بود از سه نقطه استفاده كردند. مثلا براي صداي چ سه نقطه به حرف ح افزودند. يا براي صداي ژ سه نقطه به حرف ر اضافه كردند. همچنين براي صداي پ سه نقطه زير شكل حرف ب گذاشتند. در يك نسخهي خطي از ديوان عطار نيشابوري ديدم كه حرف گ را نيز به صورت ك و سه نقطه بالاي آن نوشته بودند.
Tuesday, May 08, 2007
خط عربي و پارسي
نوشتهی
شهربراز |
ساعت:
1:16 AM |
پيوند دایمی
0 نظر داده شده |
نظردهی
دستهبندی زبان
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
0 نظر:
Post a Comment