جمعه ١٤/ارديبهشت/١٣٨٦-٤/مي/٢٠٠٧
در ادامه ي يادداشت پيشين در مورد وضعيت تركيه و دنياگرايي حكومت آن, مصاحبه اي خواندم از اورخان پاموق. فكر كنم اين به نوعي تاكيد نظر من در مورد وضعيت جامعه ي تركيه است. وي چنين گفته است: نمیتوانیم از ترکیهی سکولار اما بدون دموکراسی و حقوق بشر دفاع کنیم (سايت راديو زمانه)
در سال ٢٠٠٦/١٣٨٥ جايزهي ادبيات نوبل به يك نويسندهي ترك داده شده به نام اورخان پاموق يا با تلفظ تركي اورهان پاموك (Orhan Pamuk). (محض اطلاع جنبي: اورخان نام پسر عثمان بنيانگذار حكومت عثماني و پاموك در تركي به معناي پنبه است)
ترجمهي انگليسي كتاب را در زمستان گذشته خواندم. ترجمهي انگليسي بسيار روان و ماهرانه انجام شده بود و گاهي فراموش ميكردم كه متن ترجمه را ميخوانم.
نام كتاب: برف (Snow)
نويسنده: اورخان پاموق (Orhan Pamuk)
سال نگارش: ٢٠٠١ / ١٣٨٠
مترجم به انگليسي: مورين فريلي (Maureen Freely)
سال ترجمه به انگليسي: ٢٠٠٥ / ١٣٨٤
تعداد صفحه: ٤٢٦
داستان بازگويي سفر شاعري است به نام كريم علاخوش اوغلو (Kerim Alakoşoğlu) با نام شاعري كا (Ka) به شهري به نام قارس (Kars). كا مدت ١٢ سال در فرانكفورت در تبعيد خودخواسته زندگي كرده است و اكنون به قارس برميگردد تا دوست دوران دانشجويي خود را ببيند و در ضمن گزارشي نيز از يك حادثه در قارس تهيه كند. دوست او زني است به نام ايپك (Ipek) كه زيبا بوده و با يكي ديگر از همكلاسيها به نام مختار ازدواج كرده اما اكنون از او طلاق گرفته است. كا اميدوار است كه بتواند دل ايپك را به دست آورده و او را با خود به فرانكفورت ببرد. در قارس دختران باحجاب (روسريدار) از مدرسه رانده ميشوند و در واكنش به اين عمل خودكشي ميكنند. از سوي ديگر در انتخابات شوراي شهر احتمال پيروزي اسلامگرايان زياد است. وقتي كا وارد شهر ميشود برف سنگيني در حال بارش است و باعث ميشود كه تمام جادهها به قارس بسته شود. يك گروه نمايشي كه مخالفت قدرتگيري اسلامگرايان است كودتا كرده و كنترل شهر را به دست ميگيرد.
اين شهر خاطراتي نيز از نسلكشي يا كشتار ارمنيان به دست تركان را نيز در خود دارد. از سوي ديگر جداييطلبان كرد و اسلامگرايان افراطي نيز در اين شهر فعاليت دارند. متاسفانه هرجا در اين كتاب به ايران اشاره شده است بيشتر به خاطر ارتباط اسلامگرايان و تروريستها با [حكومت] ايران است.
كتاب بيشتر بازگوكنندهي وضعيت دروني جامعهي تركيه و كشمكشهاي آن است. مانند نگاه نسل جوان تركيه نسبت به اسلام و غرب. بيشتر جوانان شهر قارس اسلامگرا بوده و كا را نمايندهي بيخدايي (atheism) و فرهنگ منحط غربي ميدانند و فكر ميكنند او آمده تا آنها را كافر كند.
بسياري معتقدند كه دادن نوبل به پاموك بيشتر جنبهي سياسي داشته تا ادبي. براي نمونه اين نوشته در سايت راديو زمانه:
روزنامه "حريت"، پرتيراژتيرين روزنامه ترکيه، تفسيری منتشر کرد با اين عنوان: "سايه ارمنیها بر جايزه نوبل". در متن تفسير هم آمده بود: "پاموک در مقياس ادبيات معاصر جهان نويسندهای ميانمايه است. او اگر همميهنان خودش را به جنايت عليه ارمنیها متهم نمیکرد به احتمال زياد صاحب نوبل ادبی نمیشد".
0 نظر:
Post a Comment