چهارشنبه ۵/تیر/۱۳۸۷ - ۲۵/جون/۲۰۰۸
به نوشتهی ویکیپدیا نخستین بار «حسن ابن هیثم بصری» (زاده: ۳۵۴ ه.ق = ۳۴۳ ه.خ = ۹۶۵ م/مرگ: ۴۳۰ ه.ق = ۴۱۳ ه.خ = ۱۰۳۹ م) در سدهی پنجم قمری/یازدهم میلادی در کتاب فیزیک نور خود به نام «کتاب المناظر» (۴۱۱ ه.ق = ۳۹۹ خ = ۱۰۲۱ م) به خاصیت عدسیها در بهبود بینایی اشاره کرد. این کتاب نزدیک ۱۰۰ سال بعد از نگارش به لاتین ترجمه شد و نزدیک ۱۰۰ سال پس از آن نیز در سدهی سیزدهم م در ایتالیا بر اساس آن دستگاهی ساخته شد که ما امروزه به نام عینک میشناسیم.
نقاشی سدهی پانزدهم م. (۱۴۰۳ م=۷۸۲ خ) - اثر کُنراد فُن سوئست (Conrad von Soest)
دربارهی علت نامگذاری این ابزار به «عینک» در زبان پارسی برخی معتقدند که ریشهی آن «عین» عربی به معنای چشم است. پس عینک یعنی چشم کوچک. برخی نیز معتقدند که در اصل «آیینهاک» است یعنی آیینههای کوچک. زندهیاد استاد سعید نفیسی در کتاب «پای سخن استاد» با اشاره به ابزار دیگری برای بهبود شنوایی که در پارسی «سمعک» خوانده میشود طرفدار نظریهی اول است و نظریهی دوم را درست نمیداند.
در نامهنگاریهایی که با دکتر محمد حیدری ملایری در همین زمینه داشتم ایشان طرفدار نظریهی دوم است یعنی عینک در اصل آیینهاک بوده است. ایشان پس از بازخوانی نظر سعید نفیسی معتقد است که سمعک بسیار جدیدتر از عینک است بنابراین احتمال دارد که در پارسی امروزی در قیاس با عینک و با این گمان که عینک از عین عربی (=چشم) است این ابزار را هم سمعک (=گوش کوچک) نامیدهاند. پس به فرهنگ دهخدا مراجعه کردیم. در فرهنگ دهخدا درآیهی عینک دو مترادف دیگر آن را چنین آورده است:
عینک: چشم فرنگی. آیینهء فرنگی.
بعد هم به عنوان شاهد چند شعر زیبا از شاعران سدهی یازدهم هجری مانند صائب تبریزی (اصفهانی) و سید حسین خالص اصفهانی آورده است:
همنشین مردم محتاج هم در زحمتند ---------- دیده بیمار است، بینی بار عینک میکشد
صائب تبریزی (درگذشته ۱۰۸۱ ق = ۱۰۴۹ خ = ۱۶۷۰ م)
کجنهادان با کمال حسن ظاهر ناقصند ------------ چشم عینک هر کجا دیدیم یک مژگان نداشت
سیدحسین خالص (درگذشته ۱۱۲۲ ق = ۱۰۸۸ خ = ۱۷۱۰ م)
صبح پرّی چو گشت دیده گداز ---------- عینک دیده دیدهء دل ساز
مکتبی شیرازی (درگذشته نزدیک ۹۲۰ ق)
اما اشارهای به این ابزار را در شعر «نورالدین عبدالرحمان جامی» شاعر ایرانی سدهی نهم (زادروز: چهارشنبه ۲۳ شعبان 817 ه.ق = ۲۴ آبان ۷۹۳ ه.خ = ۱۶ نوامبر ۱۴۱۴ م. - مرگ: پنجشنبه ۱۷ محرم 898 ه.ق. = ۲۷ آبان ۸۷۱ خ = ۱۷ نوامبر ۱۴۹۲) یافتم که شاید قدیمیترین در شعر پارسی باشد. جامی در آغاز داستان عشقی «سَلامان و اَبسال» که یکی از اورنگهای «هفت اورنگ» است و آن را در نزدیک هفتاد سالگی سروده (نزدیک ۸۸۶ ق = ۸۶۰ خ = ۱۴۸۱ م) در بیان پیری خود میگوید:
از دو چشم من نیاید هیچ کار ------------- از فرنگی شیشه ناگشته چهار
که در آن به روشنی اشاره میکند که دیگر از چشمهایم کاری برنمیآید و با این شیشهی فرنگی (عینک) نیز دو چشم من چهار چشم نمیشود که بتوانم بهتر ببینم. بدین ترتیب شاید جامی نخستین شاعر عینکی ایرانی باشد!
در واقع مترادفهای دهخدا و این بیت جامی نظر دکتر حیدری را تقویت میکند که در اصل آیینهاک بوده است. زیرا آیینه یا آبگینه در پارسی به معنای شیشه نیز هست. هم چنین ایشان مینویسد که پسوند «-اک» در این مورد به معنای کوچک نیست بلکه به معنای صفت نسبی است مانند «دستک»، پشتک، ناخنک.
البته هنوز به دنبال پیدا کردن قدیمیترین اشاره به خود واژهی «عینک» هستم.
Wednesday, June 25, 2008
داستان عینک
نوشتهی
شهربراز |
ساعت:
3:44 PM |
پيوند دایمی
1 نظر داده شده |
نظردهی
دستهبندی ریشهشناسی , زبان
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
1 نظر:
مشهدی ها هم به عینک آینک می گویند و این شاید به تأیید نظریه دوم کمک کند
Post a Comment