یکشنبه ۱۹/خرداد/۱۳۸۷ - ۸/جون/۲۰۰۸
برای ما ایرانیان و بسیاری مردم دیگر در جهان، مغولان و به خصوص شخص «تموچین» (گویا شکل مغولی «دمیرچی» در ترکی به معنای آهنگر) معروف به «چنگیزخان مغول» نماینده و مظهر و نماد وحشیگری و ویرانگری است. در تمام کتابهای تاریخ ما که از زمان حملهی مغولان تا همین امروز نوشته شده همواره از مغولان به نام «فتنهی مغول» و با صفت خونخوار و ویرانگر و ... یاد شده است، کسانی که آمدند و کشتند و ویران کردند و به هیچ کس و هیج چیز رحم نکردند. حتا در کتابهای تاریخی که در زمان حکمرانی جانشینان چنگیز در ایران به دست تاریخنگاران ایرانی نوشته شده که خود در دربار مغولان کار میکردند همواره از ویرانگری و خونخواری و آدمکشی مغولان و چنگیز یاد شده است. برای نمونه نگاه کنید به این صفحه در «آذرگشنسپ».
حمدالله مستوفی، مورخ نامدار سدهی هشتم قمری، در منظومهی خود به نام «ظفرنامه» توصیفی گويا از جنایتها و ویرانگریهای مغول در زادگاه خود، شهر «قزوین» ارائه كرده است:
مغول اندر آمد به قزوین دلیر --------- سر همگنان آوریدند زیر
ندادند كس را به قزوين امان ------------ سرآمد سران را سراسر زمان
هر آن کس كه بود اندر آن شهر پاک ------------- همه کشته افکنده بُد در مغاک
ز خرد و بزرگ و ز پیر و جوان ------------ نماندند كس را به تن در روان
زن و مرد هر جا بسی کشته شد -------------- همه شهر را بخت برگشته شد
بسی خوبرویان ز بیم سپاه ---------------- بکردند خود را به تیره تباه
ز تخم نبی بیکران دختران -------------------- فروزنده چون بر فلک اختران
ز بیم بد لشکر رزمخواه ------------------ نگون درفکندند خود را به چاه
به هم برفکنده به هر جايگاه -------------- تن کشتگان را به بیراه و راه
نماند اندر آن شهر جای گذر ----------------- ز بس کشته افکنده بیحد و مر
ز بيم سپاه مغول هر كسی ---------------- گريزان برفتند هر جا بسی
برفتند چندی به جامع درون ----------------- پر اندوه جان و به دل پر ز خون
چو بودند از آن دشمن انديشهناک ---------------- فراز مقرنس نهان گشت پاک
به مسجد، مغول اندر آتش فکند ------------------- زمانه برآمد به چرخ بلند
به آتش سقوف مقرنس بسوخت --------------------- وز آن کار کفر و ستم برفروخت
در فرهنگ دهخدا درآیهی «چنگیز» چنین میگوید:
مغولان در تاریخ چهارم ذی الحجه به بخارا ریختند و هستی اهل شهر را غارت کردند. بعد از فتح بخارا مغولان به طرف سمرقند تاختند و آن شهر را در ۶۱۷ ه.ق بگشودند و اهالی را از دم تیغ گذراندند. عدهء کشته شدگان بخارا را از ۵۰۰/۰۰۰ تا ۷۰۰/۰۰۰ نفر گفتهاند. ... در سال ۶۱۸ ه.ق. شهر مرو را پس از پنج روز محاصره گشودند. و نیشابور را که در ردیف مرو و بلخ و هرات بود و یکی از چهار شهر بزرگ خراسان محسوب میشد در دهم صفر ۶۱۸ فتح کردند. مردان را کشتند و زنان را به اسیری بردند. بعد از قتل عام نیشابور طوس را ویران کردند و شهر مشهد را به باد غارت دادند... چنگیز در سال ۶۱۹ ه.ق. بعد از فرار سلطان جلالالدین و کشتار وحشت انگیزی که در سراسر ایران کرد، برای فرونشاندن شورشی که در چین شمالی و تبت به ظهور رسیده بود به مغولستان برگشت و در آنجا بر اثر بیماری مرد.
و یا این نقل قول در صفحهی چنگیزخان در ویکیپدیای پارسی از کتاب «ایرانیان: ایران، اسلام و روح یک ملت» (The Iranians: Persia, Islam and the Soul of a Nation) نوشتهی ساندرا مککی (Sandra MacKey) دربارهی حملهی مغولان به نیشاپور:
حملهء چنگیزخان مغول چنان دهشتناک و بیرحمانه بود که خیابانهای نیشابور «که مهد علم و دانش و نوآوری آن زمان بود، تبدیل به جویبارهای خون گردید، و از سر مردان و زنان و کودکان هرمهایی ساخته شد، و حتی به سگها و گربههای شهر نیز رحم نکردند.»
دیروز در یک مجلهی سینمایی خواندم که در سال گذشته (۲۰۰۷ م/۱۳۸۶ خ) فیلمی به نام «مغول» در روسیه ساخته شده دربارهی زندگی تموچین به نویسندگی عارف علیاف و سرگئی بُدروف. این فیلم قرار است بخش یکم از یک سهگانه (trilogy) باشد که به تمام زندگی تموچین میپردازد. این فیلم پیشتر در جشنوارههای مختلف به نمایش درآمده و از این ماه (جون/خرداد-تیر) در سینماهای امریکای شمالی به نمایش عمومی درمیآید.
من هنوز فیلم را ندیدهام و نقد آن را نیز نخواندهام اما از نظرها و نوشتههای اینترنتی به نظر میرسد از نظر فیلمسازی و فیلمبرداری، طبیعت زیبا و تکنیک بالایی در آن دیده میشود اما گویا از نظر محتوا تلاشی است برای بازنویسی تاریخ. زیرا در معرفی فیلم در پایگاه اینترنتی فیلم (IMDB=Internet Movie Database) نوشته شده که در این فیلم شخصیت چندبعدی چنگیزخان نشان داده میشود نه به صورت یک شرور خونخوار و وحشی بلکه به عنوان رهبری الهامبخش، بیپروا و ژرفبین (visionary)!
نمیدانم اگر چنگیزخان مغول، وحشی و ویرانگر و خونخوار نباشد دیگر چه کسی در این جهان برازندهی چنین صفتهایی است؟ لابد باید منتظر پروژههای بعدی ماند دربارهی «تیمور لنگ» و بصیرت و رهبری او و نیز «آتیلای هون» و رحم و شفقت او. آیا اگر کسی فیلمی بسازد و به نبوغ و بیپروایی و الهامبخشی و ژرفبینی «آدولف هیتلر» بپردازد با همین واکنش و تحسینها مواجه میشود؟
یاد خبری از «نیویورک تایمز» به سال ۱۹۳۶ م/۱۳۱۵ خ افتادم که آن را هم در پایگاه «آذرگشنسپ» دیدم با عنوان «ترکان نظریههای تازه میآموزند» و در آن آتاترک ادعا کرده بود که ترکان آسیای میانه مردمی بودند که به فرهنگ بسیار درخشان و بالایی دست یافته بودند و در «مهاجرت»شان به کشورهای همسایه - که عقبماندهتر (!!!) بودند - آنان را با فرهنگ والای خود آشنا کردند (!) این همان ادعا است که میگوید سومریان و فنیقیان و ... ترک بودند و ترکان بنیانگذار فرهنگ و تمدن در سراسر دنیا بودهاند.
پینوشت
هم چنین ن.ک. نوشتار تازهای در همین باره.
0 نظر:
Post a Comment