Wednesday, June 18, 2008

خط پارسی - ۲

چهار‌شنبه ۲۹/خرداد/۱۳۸۷ - ۱۸/جون/۲۰۰۸

پس از آن که در پایگاه خبری بی.بی.سی پارسی، زبان پارسی «زبانی عقیم» خوانده شد (ن.ک. نوشته‌ی قبلی‌ام با عنوان «زبانی پربار» در همین باره) این هفته نوبت گیر دادن به خط پارسی شده است. گفتگویی با دکتر باطنی انجام شده و عنوان آن (موذیانه) چنین انتخاب شده است: «خط فارسی را نمی توان اصلاح کرد» در حالی که در این گفتگو تنها دو پرسش درباره‌ی خط پارسی است و بیشتر گفتگو به واژه‌سازی و بحث‌های دیگر مربوط می‌شود.

آقای دکتر باطنی می‌گوید:

می توان گفت که خط فارسی معایب ذاتی دارد و به هیچ نوع سامان پذیر نیست. در واقع یا باید خط را عوض کرد یا با همین خط ساخت تا این که زمان برای تغییر آن فرا برسد.

آیا تمام خط‌های دنیا بی‌عیب و نقص‌اند و تنها خط پارسی است که عیب دارد؟ آن هم «معایب ذاتی»؟ نمی‌دانم منظورشان از «زمان برای تغییر آن فرا برسد» چیست؟ جالب این که بعد خود ایشان مثال خط عبری و کشور اسراییل را می‌زند که توانستند با پشتوانه‌ی دولتی، یک خط و زبان مرده را زنده کنند. همین خط عبری به مراتب از خط پارسی مشکل‌دارتر است. در این خط، مانند عربی صدر اسلام، نقطه‌های حرف‌ها گذاشته نمی‌شود و تنها در مرحله‌های آموزشی نقطه‌گذاری می‌شود. بنابراین اگر بخواهیم مثالی از پارسی بزنیم «تب»، «بت»، «تت» (عید ویتنامی)، «پت» (صدای آتش، در برخی لهجه‌ها به معنای «بینی») و مانند آن همه بدون نقطه‌های بالا و پایین حرف‌ها و همه به یک شکل نوشته می‌شوند و فرقی ندارند و زیر و زبر نیز گذاشته نمی‌شود. باید با توجه به متن و باقی جمله فهمید که کدام واژه مورد نظر بوده است. در سخن خود ایشان هم چنین می‌بینیم که اسراییل برای نشان دادن هویت خود یک خط و زبان مرده را زنده می‌کند و مردمی که هر یک از گوشه‌ای از دنیا به اسراییل می‌آیند باید با همین خط و زبان جدید زندگی کنند اما کسانی (مانند ایشان) می‌خواهند خط و زبان زنده‌ی پارسی را به زور بکشند و زنده به گور کنند و منتظرند تا فرصت پیش بیاید و «زمان مناسب فرابرسد».

آقای جلال متینی در مقاله‌ای ۱۸ صفحه‌ای با عنوان «زبان و خط ِ ما» در مجله‌ی «ایران‌شناسی» (چاپ امریکا، سال ۷، شماره ۲ تابستان ۱۳۷۴ خ/۱۹۹۵ م) پاسخ کافی و مناسب به این گونه ادعاها داده است.

برخی کسان فکر می‌کنند اگر خط پارسی تغییر کند تمام مشکل‌های آموزش زبان برطرف می‌شود. در حالی که چنین نیست. نمونه‌ی زنده و پیش چشم کشور ژاپن است که با همان الفبا و خط تصویری خود جزو پیشرفته‌ترین کشورهای جهان است و بیش از ۹۹ درسد مردم آن باسواد اند و تمام برنامه‌های رایانه‌ای را به خط و زبان خودشان تولید می‌کنند و تبدیل کرده‌اند. اکنون نیز کشور چین با همان خط تصویری خود دارد به قوی‌ترین اقتصاد دنیا تبدیل می‌شود.

دو کشور تاجیکستان و ترکیه نیز نمونه‌های زنده‌ای هستند از کسانی که به زور خط‌شان تغییر داده شده تا به گمان استالین و آتاترک پیشرفت کنند اما ارتباط هر دو کشور با تاریخ و فرهنگ گذشته‌شان بریده شده است. (البته تاجیکان که به زیان این تغییر خط و گسست هویت تاریخی و فرهنگی‌شان و قطع ارتباط نوشتاری با دیگر پارسی‌زبانان از جمله در ایران و افغانستان پی برده‌اند، پس از استقلال به رهبری کسانی چون استاد محمدجان شکوری بخارایی در تلاش اند تا خط سیریلیک را کنار گذاشته و به خط پارسی برگردند. اما حضور برخی نیروهای روس‌پرست مانع‌هایی ایجاد کرده است.)

بامزه آن که برخی کسان در خارج از ایران برای خودشان خط جدید پارسی هم طراحی می‌کنند و ادعا می‌کنند که این خط همه‌ی مشکل‌های ما را حل خواهد کرد. تنها مشکل این است که کسی خط آنها را بلد نیست! یا می‌گویند بچه‌های ما اینجا با خط لاتین آشنا می‌شوند و تحصیل می‌کنند. اگر خط پارسی هم لاتین بشود دیگر این نسل دومی‌ها مشکلی ندارند یا خارجی‌ها (منظورشان غیرایرانی‌ها است!) که می‌خواهند زبان ما را یاد بگیرند راحت‌ترند.

اصولا هیچ خطی (به جز الفبای آواییک یا phonetic) بدون مشکل نیست وگرنه نیازی به آموزش املا یا نگارش (یا دیکته) نبود. در کشورهای انگلیسی‌زبان مانند امریکا و کانادا هر ساله مسابقه‌های هجی کردن (spelling-bee) برگزار می‌شود و در آن توانایی دانش آموزان برای هجی کردن و نوشتن واژه‌های انگلیسی آزموده و به نفر برتر جایزه داده می‌شود. کودکان و نوجوانان (هم چنین گونه‌ای برای بزرگسالان و حتا سالمندان وجود دارد) زمان زیادی صرف یادگیری هجی کردن می‌کنند. اگر خط انگلیسی سرراست و آسان بود این همه زحمت برای چه؟ برای نمونه در زبان انگلیسی سه واژه‌ی bomb (بمب)، comb (شانه)، و tomb (گور) که هر سه به یک شکل نوشته می‌شوند سه تلفظ کاملا متفاوت دارند.

در آغاز سده‌ی بیستم میلادی در امریکا بحث اصلاح (و نه تغییر) خط انگلیسی مطرح شد. نظرهای مختلفی بیان شد اما به نظر من قطعه‌ی کوتاهی از مارک تواین پاسخ جالبی بدانان بود:



A Plan for the Improvement of English Spelling
by Mark Twain

For example, in Year 1 that useless letter "c" would be dropped to be replased either by "k" or "s", and likewise "x" would no longer be part of the alphabet. The only kase in which "c" would be retained would be the "ch" formation, which will be dealt with later.

Year 2 might reform "w" spelling, so that "which" and "one" would take the same konsonant, wile Year 3 might well abolish "y" replasing it with "i" and Iear 4 might fiks the "g/j" anomali wonse and for all.

Jenerally, then, the improvement would kontinue iear bai iear with Iear 5 doing awai with useles double konsonants, and Iears 6-12 or so modifaiing vowlz and the rimeining voist and unvoist konsonants.

Bai Iear 15 or sou, it wud fainali bi posibl tu meik ius ov thi ridandant letez "c", "y" and "x" -- bai now jast a memori in the maindz ov ould doderez -- tu riplais "ch", "sh", and "th" rispektivli.

Fainali, xen, afte sam 20 iers ov orxogrefkl riform, wi wud hev a lojikl, kohirnt speling in ius xrewawt xe Ingliy-spiking werld.


البته همان طور که در نوشته‌ای پیشین گفتم من معتقدم باید خط پارسی را اصلاح کرد اما نباید آن را تغییر داد. بعد بیشتر خواهم نوشت.

2 نظر:

Unknown said...

با سلام
من هم موافق هستم . رسالت خط این نیست که بعنوان خط برای نوآموزان عمل کند .

Anonymous said...

سلام شهربراز عزیز

گاهی فکر میکنم ما ایرانیها بسیار آرمانگرا هستیم و از سوی دیگر بسیار راحتطلب

هر چیزی باید راحت فراهم باشد و ما را در هیچ زحمتی نیاندازد.

نگارش پارسی هم از این ویژگیهای ما بیبهره نمانده؛ این همه جار و جنجال از آنجا است. زبان پارسی معایب ذاتی ندارد و چون هر زبان دیگری با پیشرفت فناوری و دگرگونیهای روزگار باید تغییر کند.

همین؛ اما ما چه راحت بهانه دست دیگران میدهیم.

امان از ما ایرانیان