پنجشنبه ۳۰/خرداد/۱۳۸۷ - ۱۹/جون/۲۰۰۸
در بیشتر زبانها، از نظر دستوری اسم بر دو نوع است: مَعرِفه (شناخته، در انگلیسی: definite) و نَکَره (ناشناخته، در انگلیسی indefinite). مثلا در زبان انگلیسی اسمهای نکره با a/an نشان داده میشوند و اسمهای معرف با the (در فرانسه un/une برای نکره و la/le برای معرفه). در زبان پارسی نشان نکره حرف «ی» است که در پایان اسم افزوده میشود مانند:
«مردی را در خیابان دیدم».
«در کلاسمان پسری هست که درسخوان نیست».
«در عقد بیع سرایی مُرَدد بودم» (گلستان سعدی)
هم چنین در نوشتههای قدیمیتر از «یکی» نیز استفاده میشده است:
یکی روستایی سقط شد خرش -------------- عَلَم کرد بر تاک بستان سرش (بوستان سعدی)
وقتی که اسم نکرهی پس از «یکی» شخص باشد «یکی» به تنهایی به کار میرود:
یکی بر سر شاخ، بُن میبرید ---------- خداوند بستان نظر کرد و دید (بوستان سعدی)
یکی روبهی دید بی دست و پای --------- فروماند در لطف و صنع خدای (بوستان سعدی)
اما «یک» به تنهایی هیچ وقت نشان نکره نبوده است. حتا در مثل معروف میگوییم «یک آشی برایت بپزم که رویاش یک وجب روغن باشد». «یک» نخست نشانهی نکره است و همراه «آشی» آمده است نه «آش». «یک» دوم واحد شمارش است.
متاسفانه در سالهای اخیر، شاید به خاطر بیدقتی مترجمان و بیشتر شدن آثار ترجمه نسبت به نوشتههای داخلی، و نیز به خاطر کمکاری در آموزش زبان پارسی در مدرسهها (و نیز آموزش زبانهای خارجی)، در پارسی به جای «یای» نکره از «یک» استفاده میشود و ساخت «ی» دارد ساختی ناشناس (نکره) میشود. حال آن که «یک» واحد شمارش است نه نشانهی نکره. مثلا «برادرم خانهای در شیراز خریده است» با «برادرم یک خانه در شیراز خریده است» فرق دارد. جملهی اول پاسخی است برای «برادرت چه خریده است؟» و در آن از چند و چون خانه چیزی نمیدانیم. تنها میدانیم که خانهای خریده است. اما جملهی دوم پاسخی است برای «برادرت چندتا خانه خریده است؟» و داریم دربارهی تعداد خانههای برادرم صحبت میکنیم. جملهی دوم میتواند این معنا را در خود داشته باشد که برادرم چندین خانه دارد که یکی از آنها در شیراز است. شاید در جاهای دیگر نیز خانه داشته باشد. در واقع فرق «ی» و «یک» در پارسی مانند فرق a/an در انگلیسی با one است. اگر بخواهیم معادل انگلیسی این دو جمله را بنویسیم میشود گفت:
My brother bought a house in Shiraz برای اولی و
My brother bought one house in Shiraz برای دومی.
در پایگاههای اینترنتی و بیشتر کتابهای ترجمه این اشتباه دیده میشود. به جای «امروز روزی تاریخی است» مینویسند «امروز یک روز تاریخی است». «میتوانید یک متغیر تعریف کنید»، «پس از اجرای این دستور یک صفحه باز میشود» و ... که باید نوشت «میتوانید متغیری تعریف کنید» یا «پس از اجرای این دستور صفحهای باز میشود»
گاهی این بیدقتی نتیجههای خندهآوری به بار میآورد. برای نمونه، دکتر محمد ملکی، استاد پیشین دانشگاه تهران و فعال سیاسی، در نامهای نوشته است که «من یک استاد دانشگاه نیستم». و اشاره کرده است که این عنوان از کتاب «من یک مسیحی نیستم» نوشتهی «برتراند راسل» (Bertrand Russell) گرفته شده است. در واقع همین جا تاثیر ترجمه را میبینیم. میتوان پرسید: «پس چندتا استاد دانشگاه هستید؟ دو تا، سه تا؟» در این جمله اصلا نیازی به «یک» نیست. برای تاکید میتوانست بنویسد «من دیگر استاد دانشگاه نیستم». (عنوان کتاب برتراند راسل در انگلیسی چنین است: Why I Am Not a Christian که میتوان به پارسی گفت: «چرا من مسیحی نیستم»)
بد نیست در اینجا به انواع «ی» در زبان پارسی اشارهی کوتاهی کنم:
۱- یای صفتساز:
- جنگی
سر مرد جنگی خرد نسپرد -------------- که هرگز نیامیخت کین با خرد (فردوسی)
- پرتابی
به بال و پر مرو از ره که تیر پرتابی ------------ هوا گرفت زمانی ولی به خاک نشست (حافظ)
- ز پوشیدنی هم ز گستردنی -------- ز هر سو بیاورد آوردنی (فردوسی)
- ایرانی، تبریزی، اهوازی، پولادی
۲- یای فعلی:
- ضمیری: کجا رفتی؟
- صرف «بودن»: چه طوری؟
- نشان استمراری: مانند گفتمی در این بیت
مسلمانان مرا وقتی دلی بود --------- که با وی گفتمی گر مشکلی بود (حافظ)
- بیان آرزو: مانند نبودی در این بیت
عشق جانان در جهان هرگز نبودی کاشکی -------- یا چو بود اندر دلم کمتر فزودی کاشکی (غزلیات سعدی)
یا نزادی و بدادی در این بیت
مرا خود کاشکی مادر نزادی -------- وگر زادی به خورد سگ بدادی (خسرو و شیرین نظامی)
(این شکل بعدها تغییر کرده است. به طوری که ۳۰۰ سال پس از نظامی، عبدالرحمان جامی شاعر سدهی نهم همین بیت را بدین شکل سروده است:
مرا خود کاشکی مادر نمیزاد -------------- وگر او زاد، کس شیرم نمیداد)
۳- یای نشان مصدر: نیکی و بدی در این بیت
نیکی و بدی که در نهاد بشر است ------- شادی و غمی که در قضا و قدر است (خیام)
۴- یای جزو واژه: کاشکی، دی، علی
۵- یای نکره: مانند مردی را دیدم. یا شادی و غمی در این بیت
نیکی و بدی که در نهاد بشر است ------- شادی و غمی که در قضا و قدر است (خیام)
۶- یای کثرت یا فزونی: مانند بسی و چندی و خیلی.
بسی شکر و بسی شکرانه کردند --------------- جهانی وقف آتش خانه کردند (نظامی)
شاید بتوان این را هم یای نکره دانست.
۷- یای عزیز کردن: بیشتر در زبان گفتار مانند: بابایی! (=بابا جان)، حسنی! (=حسن جان)
هم چنین باز بر اثر ترجمه از زبانهای انگلیسی و فرانسه، و ناآشنایی ما با دستور زبان خودمان، «یای صفتساز» در مورد «صفت لیاقت» نیز جای خود را به «قابل» داده است. مانند قابل خوردن (edible) به جای خوردنی. قابل حمل (portable) به جای حمل شدنی، قابل اجرا (executable) به جای اجراشدنی و سدها نمونهی دیگر.
پینوشت:
این هفته داشتم کتاب «غلط ننویسیم» آقای ابوالحسن نجفی را میخواندم که دیدم ۲-۳ صفحه در همین باره نوشته و ایشان نیز این کاربرد «یک» به جای «ی» نکره را اشتباه شمرده و گفته از آن خودداری کنید.
Thursday, June 19, 2008
یای نکره، ساختی نکره
نوشتهی
شهربراز |
ساعت:
2:48 PM |
پيوند دایمی
4 نظر داده شده |
نظردهی
دستهبندی زبان
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
4 نظر:
خیلی خوب بود. داریم یاد میگیریم
علی دوستزاده
احتمالاً اين ادعا كه «اما «یک» به تنهایی هیچ وقت نشان نکره نبوده است« خيلي دقيق نيست. در پارسي و بويژه زبان روزمره كه ربطي به ترجمه ها و گرته برداري هاي نادرست از زبان هاي بيگانه ندارد اين كاربرد فراوان است و حتي در اثار ادبي قديم و جديد:
يك شب آتش در نيستاني فتاد - مولانا
يك نفر در آب دارد مي سپارد جان - نيما
يكي (نفري، يك نفر) مي گفت...
علی آقا،
درود. حق با شماست. ادعا خیلی قوی است و مدرک کافی ندادهام. اما من در شعرها و نثرهای قدیمی این را ندیدهام. در کتابهای دستور تنها راه ساختن نکره، افزودن «ی» در پایان واژه است.
آن شعر «آتش در نیستان» از مولانای بلخی نیست، از مجذوبعلیشاه است که در دوران قاجار میزیسته است.
دربارهی شعر نیما هم احتمال تاثیر از ترجمههای اروپایی زیاد است.
امروزه زبان روزمره نیز از راه روزنامهها و صداوسیما دارد تاثیر میگیرد.
تا جايي كه حافظه من ياري مي كند اين كاربرد در قديم هم وجود داشته. شايد اندك جستجويي نمونه هايي از آن را در شعر شاعران بزرگ بدست دهد. كتاب دستوري كه بر مبناي شناخت دقيق و همه جانبه زبان شناختي زبان فارسي باشد كم ياب و شايد ناياب است. زبان به عنوان يك موجود زنده نيازمند تغذيه و رشد است و گاه در اين ميان به بيماريي هاي نيز دچار مي شود اما اهل زبان هميشه سره را از ناسره بدرستي تشخيص مي دهند.با اين همه عامه اهل زبان منتظر خواص و بنيادهاي رسمي نخواهند ماند و نيازهاي زباني خود را به راحت ترين شكل ممكن حل خواهند كرد و البته گاهي برگرداندن آب رفته به جوي ناممكن است.
در مورد «آتش در نيستان» حق با شماست، كهنسالي و فراموش كاري!!
Post a Comment