جمعه ۲۴/فروردین/۱۳۸۶ - ١٣/اپریل/٢٠٠٧
این نوشته را امروز یکی از دوستان برایم با ای-ميل فرستاده. (با کمی ویرایش ادبی از من)
خواب دیدم خشیارشا از فرط عصبانیت از فیلم «سیصد» دوباره زنده شده و دارد لشکر جمع میکند تا به هالیوود حمله کند.
چشمش افتاد به پُستر احمدینژاد که شالی سیاه و سپید دور گردنش بود، دستش را مشت کرده دهانش باز و دندانها و زبان کوچکش هویدا بود.
خشیارشا عقب عقب رفت با لکنت زبان پرسید: «این فرتور از آن کیست؟!»
گفتم »پادشاها! این فرمانروای امروز ماست.»
با دو دست چنان بر فرق ملوکانهاش کوبید که نقش زمین شد. قبل از رحلت مجدد گفت: «آبروی گذشته پیشکش! آبروی امروزتان را نجات دهید.»
(فرتور به پارسی عکس را گویند)
در حاشیه باید بگویم که یکی از اشتباههای رایج نوشتن نام این شاه به صورت خشایارشاه است (که از آن نام خشایار نیز ساخته شده). در صورتی که نام درست وی خشایارشا است و «شا» در اینجا ربطی به شاه ندارد. خشیارشا در اصل خشتره (khshtra) + ارشه (arsha) بوده است به معنای «شهریار راستی».
0 نظر:
Post a Comment