Wednesday, January 30, 2013

واژه‌شناسی: چوپان و فئودال

چهارشنبه ١١/بهمن/١٣٩١ - ٣٠/ژانویه/٢٠١٣

«چوپان» و «شُبان/شَبان» در پارسی میانه «شوپان» (šupān) در پارسی کهن fšu pavān و در اوستایی fšu paiti بوده است. بخش نخست یعنی «فشو» به معنای «گله و رمه» است و بخش دوم هم به معنای «نگهبان» است. البته در برخی فرهنگ‌های قدیمی «چوپان» را به «چوب» ربط داده‌اند (چوب+بان = آن که با چوب از گوسفندان نگهبانی کند) و «شبان» را به «شب» (آن که شب گله را می‌چراند) که هر دو ریشه‌شناسی عامیانه اند.

گوسپند از برای چوپان نیست --------------- بلکه چوپان برای خدمت اوست (سعدی – گلستان)
همخانواده‌های «فشو»ی اوستایی در دیگر زبان‌های هندواروپایی چنین اند: در پوروا-هندواروپایی: *peku-، در سانسکریت pasu، در لاتین pecu، در گوتیک faihu، در آلمانی Vieh، و در انگلیسی کهن feoh.

از آنجا که گله بخش مهمی از ثروت و دارایی بوده است واژه‌های یاد شده در زبان‌های اروپایی، معنای کلی پول و ثروت و ... را گرفته است. واژه‌ی «پَیسه» (paisa) - که در افغانستان به معنای کلی «پول» به کار می‌رود - از اردو آمده و از ریشه‌ی دیگری است. در هندوستان و پاکستان پَیسه یک صدم روپیه است. از واژه‌ی لاتین pecu هم در زبان انگلیسی صفت pecuniary به معنای «پولی» و pecunious (ثروتمند) ساخته شده است. واژه‌ی fee (به معنای هزینه‌ی خدمت) در زبان انگلیسی هم از همین ریشه است. البته در زبان پارسی «فی» به معنای «بهای واحد» به کار می‌رود.

در زبان لاتین feodum به معنای زمین یا هر دارایی دیگری بود که در برابر دریافت خدمت به کسی واگذار می‌شده است. به نظر برخی این واژه از fehu* فرانکی/ژرمنیک گرفته شده است که در همان خانواده‌ی بالا جای می‌گیرد و به معنای «گله» است. در سده‌ی هفدهم م. برای توصیف دورهای از تاریخ دوران میانه‌ی اروپا صفت feudal ساخته شد و آدام اسمیت (Adam Smith) انگلیسی، از بنیانگذاران دانش اقتصاد نوین، هم در کتاب معروف خود به نام «ثروت ملت‌ها» (Wealth of Nations) از عبارت feodal government استفاده کرد. در سده‌ی نوزدهم هم نام feudalism – به معنای دستگاه سیاسی/اقتصادی‌ای که پایه‌ی آن واگذاری زمین در برابر خدمت بود – ساخته شد. واژه‌ی feodum لاتین در زبان فرانسوی کهن به صورت fieu و fief درآمد که امروزه واژه‌ی fief در زبان انگلیسی به معنای زمین یا منطقه‌ی واگذار شده به کسی در برابر خدمت است.

مفهوم واگذاری زمین در برابر خدمت، در دوران اسلامی با نام «اِقطاع» (از ریشه‌ی «ق/ط/ع») به معنای «بریدن و تکه کردن و واگذار کردن» و پس از حمله‌ی مغولان با نام «تُیول» شناخته می‌شود.
غلامان به اِقطاع خود تاخته -------------- وطنگاهی از بهر خود ساخته (نظامی گنجوی)
در زبان پارسی دری برای این مفهوم واژه‌های «زمیندار» و «تیولدار» به کار می‌رفته است. امروزه گروهی feudalism را در زبان پارسی به صورت وام‌واژه پذیرفته‌اند و «فئودالیسم» را به کار می‌برند. گروهی هم از برابر طولانی «نظام ارباب رعیتی» استفاده می‌کنند. اما از آنجا که شیوه‌ی اروپایی ساختار حقوقی و ویژگی‌های خود را داشته و با شیوه‌ی رایج در ایران متفاوت بوده است شاید بتوان برای گونه‌ی اروپایی در برابر feudal واژه‌ی «فشومند» و در برابر feudalism «فشومندی» را پیشنهاد کرد.

5 نظر:

امیر قربانزاده said...

همچون همیشه خواندنی و آموزنده بود.
در بخشی از خراسان و همچنین در افغانستان به ارباب "بادار" می‌گویند که می‌تواند از بایندر گرفته شده باشد. در این باره چه می‌اندیشید، آیا بادار یک واژه‌ی پارسی است؟

shahrbaraz said...

درود بر شما

به نظرم «بادار» از «بای+دار» ساخته شده است. «بای» در افغانستان و تاجیکستان به معنای ثروت است.

شاید «بای» از «بی/بیگ/بک» در ترکی به معنای «بزرگ» گرفته شده باشد که خود احتمالا از راه سغدی از «بغ/بگ» پارسی/ایرانی گرفته شده است.

بغ هم به معنای خدا است و هم لقب شاهان بوده است. «بغداد» به معنای «داده/هدیه ی خدا» و «بغپور/فغفور» به معنای «پسر خدا» (لقب برخی شاهان) بوده است.

با سپاس
شهربراز

شقاقی said...

با درود به شما
واژه "پکو و پچو تا سده های شش و هفت هنوز در برخی جایهای از ایران در گویشهای محلی بکار میرفته است
سنایی میگوید :
نشود بز به پچچی فربه..
که در آن "پچچ "همان گوسفند را میگوید
اما در کنار آن هم واژه شبان و چوپان نیز کاربردی همگانی در پارسی دری داشته و من خود با همسنجی واژه "شپ" ژرمنی براب با گوسفندو همانندی آشکار آن با شبان و نیز اینکه ریشه پشو در پارسی به واژه "پشم " و پشیز درآمده است نتیجه گیری کرده ام که از همان آغاز دو واژه جداگانه برای نمودن گوسفند بکار میرفته است
و دیگر اینکهدر زبان لاتین واژه *foedus
هست که "پیمان" و اطمینان و قانونمندی را میرساند
که با فئدودال که همان "دهقان" خودمان است همتراز است چون فئودال تضمین کننده نطم و قانون بوده است. و سپسترها آنرا به طوری عامیانه به خطا feudus
خوانده اند و همین ریشه شناسی گوسفند داری را در فرهنگهای انگلیسی متداول کرده اند
و در پاین در ریشه "بایدار"
"بای/باد/بود همگی از ریشه ساختن و بنا کردن میآیند و آبادی نیز از همان ریشه است
با سپاس از شما
شقاقی



Anonymous said...

بنده از خوانندگان وبلاگتان هستم و همیشه از خواندن نوشته های پرمایه تان بهره میبرم
با سپاس
عباسی

Anonymous said...

باسلام
من همیشه از نوشته هاتون لذت میبرم.
اما من یه نکته ای راجع به "نون دماغی" که قبلا گفته بودید دارم که جالبه.با توجه به اینکه معادل ماه در انگلیسی Month است و ماه در پارسی میانه بصورت "ماس" بوده شاید بشود گفت "ماس" هم در واقع "مانس" بوده و نون دماغی داشته!! و احتمالا قبل تر هم به شکل همون "مانث" یا "مانذ" بوده که دقیقا با انگلیسی یکی است.
نکته دیگر واژه دفاع است . همه فکر میکنن این واژه عربی است . ولی من فکر میکنم این واژه از پارسی به عربی رفته چرا که معادل آن در انگلیسی defens است که بسیار شبیه دفاعه . در واقع به نظر میرسه دفاع به شکل "دفاه" یا "دفاس" بوده که اگه نون دماغی هم بهش اضافه کنیم میشه "دفانس" که دیگه با یه تغییر "آ" به "ی" (که در زبانهای هند و اروپایی بسیا راتفاق میفته) به همون "دیفنس" انگلیسی تبدیل میشه!