دوشنبه ٢/بهمن/١٣٩١ - ٢١/ژانویه/٢٠١٣
پیش از آن که نام «ساندویچ» این قدر همهگیر شود بسیاری از مردم از واژهی «غازی» استفاده میکردند و به گمانم خیلیها هم هنوز این واژه را به کار میبرند. اما مانند بسیار چیزهای دیگر، گویا پراندن واژههای بیگانه «کلاس» آدم را بالا میبرد. یا همان استدلال همیشگی «نه این مفهوم خارجی است و ما برای آن هیچ واژهای نداریم». گویا به تازگی به جای «ساندویچ ساز» ترکیب «باکلاس»تر «ساندویچ میکر» (sandwich maker) را میگویند چون این «نام خاص» است و نام دستگاه است و «ترجمهناپذیر» است و ... (مانند «پیتزا میکر» به جای «پیتزاپز» یا «پیتزاساز» و «کافی میکر» به جای «قهوه ساز» و ...)
واژهی «غازی» به احتمال خیلی زیاد از فعل «گزیدن» و «گاز گرفتن» و به معنای «خوراک» است. یعنی لقمهای سردستی که میتوان همین طور گاز زد و خورد و به سفره و ... نیازی نیست. در برخی فرهنگهای قدیمی این واژه را با «غازی» عربی از ریشهی «غزا» یعنی جنگنده کنار هم گذاشتهاند که شادروان دهخدا نیز در درآیهی مربوط، به این اشتباه اشاره کرده است.
ترکیبی که با غازی داریم، «غازی اسپ» است شاید به معنای غازیای که بر پشت اسب میخورند.
از شوق غازی اسپ، آن کس که کشته گردد -------- در دین لوت خواران، باشد شهید غازی (بسحاق اطعمه)واژهی «اشترغاز» هم داریم که بیخ درختی است به نام «انگدان» (عربی شده: انجدان) که شیره یا صمغ آن را «انگوزه» (عربی شده: انغوزه) میگویند. «اشترغاز» را در عربی «زنجبیل العجم» یا «زنجبیل ایرانی» میگویند. در فرهنگ دهخدا در درآیهی «اشترغاز» نوشته که «غاز» در اینجا شکل دیگری از «غاژ» به معنای «خار» است. اما در درآیهی «غازی» نوشته که «غاز» در «اشترغاز» به معنای خوراک است. پس اگر «غاز» در «اشترغاز» به معنای «خار» باشد، «اشترغاز» و «اشترخار» به یک معنا اند. اما اگر «غاز» به معنای «خوراک» باشد آن گاه دو واژهی جداگانه اند. ظهیر فاریابی گوید:
ز سفلگانِ شتردل مدار مردی چشم ------------- که نیشکر بنروید ز بیخ اشترغازشکلهای دیگر «اشترخار» چنین اند: «شترخار»، «خار شتر»، «خار اشتر»، اشترگیا. زنجبیل عجم، مغیلان، خار مغیلان. به خاطر بدخوانی شکلهای دیگر آن چنین اند: اشترخوار، شترخاو، اشترغار.
دربارهی نام «ساندویچ» هم شاید نیازی به گفتن نباشد که این واژه نام منطقهای در انگلستان بوده است که معنای اصلی آن در زبان انگلیسی کهن «ساحل شنی» (sandy shore) است. (در انگستان نام چندین منطقهی دیگر هم با همین ساختار وجود دارد مانند Greenwich و Ipswich و Harwich که در زبان انگلیسی گرینیچ و ایپسیچ و هریچ تلفط میشوند). سپس شخصی به نام جان مونتاگو (John Montagu، درگذشته ١٧٩٢ م.) که فرمانروای آنجا میشود به نام «ارل ساندویچ» (Earl Sandwich) شناخته میشد. این شخص که علاقهی فراوانی به قماربازی داشته برای این که در میان بازی مجبور نشود از پای قمار برخیزد، گوشت را در میان نان میپیچیده و در کنار خود میگذاشته است. از این رو نام این لقمه را در انگلیسی «ساندویچ» گذشتند.
به تازگی در کنار «ساندویچ» چشممان به «اسنک» هم روشن شده است. این واژه در زبان انگلیسی برای خوراک سبکی به کار میرود که در میان روز یا غیر از غذای اصلی خورده شود. در فرهنگ آریانپور برای آن «خوراک سرپایی» نوشته شده است. به نظرم میتوان در پارسی «تنقُل» یا «لبچَرا» را به این معنا به کار برد. «لب چرا» یا «لبچرا» - که شکلهای دیگر آن «لبچره»، «شبچره» و «شبچرا» است - به معنای میوههای خشک و مانند آن است که در میان روز – یا در مورد «شبچره» در شب – بخورند و گرم گفتوگو شوند. میتوان «لبچره» را به این معنای کلی گسترش داد و گفت هر غذای سبکی که به جز غذای اصلی در طول روز خورده شود.
1 نظر:
در گیلکی به دندان "گاز" و به کسی که دندان های پیشینش بیرون زدگی بیش از حد معمول دارد "گازو" می گویند.
Post a Comment