شنبه ٣٠/دی/١٣٩١ - ١٩/ژانویه/٢٠١٣
واژهی «جوک» یا «جُک» در پارسی از joke در زبان انگلیسی وام گرفته شده که خود از jocque در زبان فرانسوی آمده است. این واژهی فرانسوی از iocus در لاتین به معنای «بازی و سرگرمی و شوخی» آمده است. واژهی لاتین هم از ریشهی پوروا-هندواروپایی *yek- به معنای «سخن گفتن» است. این فعل لاتین در زبان فرانسوی ریشهی فعل jouer به معنای «بازی کردن» و jouet به معنای «بازیچه و اسباب بازی» است (در ایتالیایی: giocare در اسپانیایی: jugar به معنای بازی کردن است). «ژکوند» (Joconde) که در فرانسوی نام دیگری برای تابلوی «مونا لیزا»ی لئوناردو داوینچی است (و در پارسی «لبخند ژوکوند» معروف است) از اصطلاح la gioconda در زبان ایتالیایی آمده است که به معنای «شاد و سرخوش و بانشاط» است (این صفت در انگلیسی به صورت jocund نوشته می شود.)
در زبان پارسی برای جوک واژههای عربیتبار «لطیفه» و «بذله» و در گذشته «مطایبه» به کار میرفته است.
- «لطیفه» در اصل به معنای هر چیز نیکو است و در زبان پارسی به سخن لطیف و پرمعنا و برابر «نکته» گفته میشده است و برای نمونه کتابی هست به نام «لطیفههای غیبی» که شرح برخی بیتهای دشوار غزلهای حافظ شیرازی است و وقتی سالهای پیش من به دنبال خرید آن بودم برخی کتابفروشان گمان میکردند که دنبال کتاب شوخی و سرگرمی ام!
لطیفهای است نهانی که عشق از آن خیزد ------------- که نام آن نه لب لعل و خط زنگاری است (حافظ شیرازی)- «بذله» هم در اصل به معنای «سخن ناب» است و گویا ریشهی پارسی دارد. در فرهنگ دهخدا دربارهی عربیتبار بودنش چیزی نیست.
نکتهدانی بذلهگو چون حافظ شیرین سخن ------------- بخششآموزی جهانافزوز چون حاجی قوام (حافظ شیرازی)- «مطایبه» هم در باب «مفاعله» به معنای «یکدیگر را خوشحال کردن» است. در دیوانها و کتابهای قدیمی بخشی ویژهی «مطایبه» دیده میشود.
اما برابرهای پارسی این مفهوم عبارتند از لاغ و گواژه.
- گواژه همریشه با «واژه» و «واج» و «آواز» و «واک» به معنای «سخن گفتن» است. در اوستایی vacah- و در سانسکریت vakti و از همان ریشهی پوروا-هندواروپایی *yek- است.
گواژه که خندانمندت کند ----------- سرانجام با دوست جنگ افگند (ابوشکور بلخی)معنای دیگر آن «طعنه و ریشخند» است.
گواژه بسی باشدت با فسوس -------------- نه مرد درفشی و گوپال و کوس (فردوسی)
- لاغ:
دایماً دستان و لاغ افراشتی ------------ شاه را بس شاد و خندان داشتی (مثنوی مولوی)
هین چه میجویی تو هر سو با چراغ؟ ----------- در میان روز روشن، چیست لاغ؟ (مثنوی مولوی)
لابه کردش تُرک کز بهر خدا ------------ لاغ می گو که مرا شد مُغتذا (مثنوی مولوی)
0 نظر:
Post a Comment