پنج شنبه ۵/بهمن/١٣٩١ - ٢۴/ژانویه/٢٠١٣
واژهی shuttle در زبان انگلیسی از دههی ١٩۶٠ م. / ١٣۴٠ خ. که سفرهای فضایی آغاز شد به فضاپیمایی گفته شده که فضانوردان یا کشتی (سفینه) های فضایی را به بیرون جو زمین میبرد. پیش از آن، در دههی ١٩۴٠ م. / ١٣٢٠ خ. هم این واژه برای هواپیماهایی به کار میرفت که در مسیرهای ثابتی رفت و آمد کنند. از آغاز سدهی بیستم م. واژهی shuttle به قطارهایی گفته میشد که بین دو نقطهی مشخص در رفت و آمد باشد. اما معنای اصلی shuttle تکه ابزاری است که در کار بافندگی (به ویژه پارچهبافی و به اصطلاح قدیمیتر: جولاهگی) به کار میرود و در زبان پارسی بدان «ماکو» گفته میشود.
ماکو و ماسورهی بافندگی
امروزه در چرخهای خیاطی هم از نامهای «ماکو» و «ماسوره» استفاده میشود که همان کارکرد ماکوی بافندگی را دارند.
ماکو و ماسورهی چرخ خیاطی
علت نامگذاری این ترابرندهها (وسیلههای نقلیه) به shuttle در زبان انگلیسی آن بود که مانند ماکو از یک سر مسیر به سر دیگر آن میرفتند. از نظر ریشهشناسی واژهی shuttle در انگلیسی با واژهی shoot به معنای «شلیک و پرتاب» و ریشهی skut (و نیز نام گروه سکاهای باختری که در انگلیسی Scythian و در یونانی Skyth گفته میشوند) همریشه است.
در زبان فرانسوی هم به این ترابرندهها navette گفته میشود که در فرانسوی هم همان معنای «ماکو» را میدهد (این واژهی فرانسوی به معنای «ناوچه» یا «ناویزه» است زیرا شکل این ابزار بافندگی مانند ناوی کوچک است). به نظر من، ما هم در زبان پارسی میتوانیم به جای shuttle از واژهی «ماکو» استفاده کنیم. البته چون امروزه «ماکو» نام شهری در آذربایجان غربی است، میتوان از شکلهای دیگر «ماکو» یعنی «مَکو» یا «مَکوک» یاری گرفت.
ماکو: دست افزار جولاهگان که بدان جامه بافند (برهان قاطع). دست افزار جولاهان که ماشوره را در آن کنند و بدان جامه بافند (آنندراج). به هندی آن را نال گویند (غیاث اللغات). مَکو (ناظم الاطباء). مَکوک (یادداشت به خط مرحوم دهخدا):به نوشتهی فرهنگ دهخدا به نقل از ادارهی آمار، شهر ماکو در زمان شاه عباس صفوی بنا گذاشته شده است و پیش از آن قلعهای بیش نبوده است و نامش هم «قابان» بوده است.
در شتاب سیر بر چرخ قماش --------------- صورت ماکو هلال آسا خوش است (نظام قاری - دیوان البسه ص 43).
ز آغاز جبریل آهنجه کار ------------------ به فرجام ادریس ماکوزنش (اثیر اخسیکتی - از آنندراج ).
آن را که با مَکوی و کلابه بوَد شمار ----------------- بربط کجا شناسد و چنگ و چغانه را؟ (شاکر بخاری – از یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
به لوح پای و به پاچال و قرقره و به کره --------------------- به نایژه، به مکوک، و به تار و پود ثیاب (خاقانی شروانی)
مانند مکوک کج، اندر کف جولاهه ----------------------- صد تار بریدی تا در تار دگر رفتی (مولوی - از آنندراج)
0 نظر:
Post a Comment