Friday, November 19, 2010

رگ بی‌بی: نقش برجسته یا کوه‌نگاره‌ی ساسانی

آدینه ۲۸/آبان/۱۳۸۹ - ۱۹/نوامبر/۲۰۱۰

در سال ۲۰۰۴ م./۱۳۸۳ خ. دکتر جاناتان لی (Jonathan Lee)، تاریخ‌دان بریتانیایی، سفری به شمال افغانستان کرد و اهالی روستای شامرق (Shāmarq) او را به کوه‌نگاره‌ای (rock relief) راهنمایی کردند که در اصطلاح محلی بدانجا «رگِ بی‌بی» (Rag-i Bibi) گفته می‌شد. اهالی آنجا به یاد داشتند که گروه دیوانه و افراطی طالبان در سال ۲۰۰۱ م./ ۱۳۸۰ خ. چه گونه «خنگ بت و سرخ بت» یا همان دو بودای شهر بامیان را - که از آثار باستانی گرانبها و ارزشمند فرهنگ ایرانی بود - با بمب‌های کینه و نادانی خویش نابود کردند. از این رو برای حفظ این اثر باستانی شامرق از دستبرد و نابودی، دانشمند بریتانیایی را بدانجا راهنمایی کردند. جاناتان لی نیز در بازگشت خود به لندن با باستان‌شناس فرانسوی فرانتس گرِنِه (Frantz Grenet) روبرو شد. فرانتس گرنه رهبری تیم باستان‌شناسی را به دوش گرفت و در سال ۲۰۰۷ م./۱۳۸۶ خ. گزارش مفصلی در ۲۱ صفحه با عکس در این باره منتشر ساخت که من در این نوشتار از آن سود برده‌ام.

«رگ بی‌بی» در چند کیلومتری جنوب پُل خُمری، مرکز ولایت [=استان] بَغلان در شمال شرق کشور افغانستان امروزی است. این اثر تاریخی در مسیر بلخ یا در پارسی کهن و سنگ‌نبشته‌های داریوش بزرگ هخامنشی باختریش (Baxtris در انگلیسی Bactria) به سوی کابل و در ۲۵ کیلومتری سرخ کُتَل، پایتخت شاهان کوشانی قرار دارد.


موقعیت استان بغلان در افغانستان


موقعیت کوه نگاره نسبت به جاده

متاسفانه به خاطر دستبرد زمانه و به احتمال زیاد زمین لرزه و دخالت دست انسان بخش هایی از این اثر از میان رفته است. این نگاره ۶.۵ متر درازا و ۴.۹ متر بلندا دارد. در این نگاره یک سوارکار شاهانه با آرایش ساسانی و دو نژاده با پوشاک کوشانی دیده می‌شوند.


کوه‌نگاره‌ی رگ بی‌بی



با توجه به آرایش مو و صحنه‌آرایی و آذین‌های لگام اسب، نظر فرانتس گرنه آن است که سوارکار شاهانه همانا شاپور یکم ساسانی است. و می‌دانیم که شاپور یکم در سال‌های ۲۶۰ م. پادشاهی کوشان را زیردست خود کرد و یک شاهزاده‌ی ساسانی را فرمانروای آنجا کرد و بدین ترتیب پادشاهی کوشان را بخشی از شاهنشاهی ایران ساسانی ساخت.

کوشان‌ها خود قومی ایرانی بودند که در شرق ایران بزرگ و در مرز میان دنیای ایرانی و هندی و چینی قرار داشتند. از کوشان‌ها در شاهنامه به صورت کُشانی نام برده شده است و اشکبوس و کاموس کُشانی از پهلوانان آنان بوده‌اند.

در این کوه‌نگاره کرگدن تک‌شاخی نیز دیده می‌شود که از جانوران هندوستان است و در واقع شاپور یکم ساسانی با این کرگدن به گونه‌ای نمادین چیرگی خود بر سرزمین هندوستان را نشان داده است. باید به یاد داشت که تا سال ۱۹۴۷ م./۱۳۲۶ خ. پیشاور و لاهور و کراچی و ... همه بخشی از هندوستان بودند و کشور پاکستان وجود خارجی نداشت و تنها پس از اِفراز و بخش‌بندی هندوستان (Partition of India) پدید آمد.


سر کرگدن در زیر پای اسب


همبری (مقایسه‌ی) کوه‌نگاره‌ی رگ بی‌بی و شاپور یکم در نقش رستم

شاپور در سنگنبشته‌ی روی «دژ نپشت» یا به اصطلاح «کعبه‌ی زرتشت» - که به سال ۲۶۲ م. نویسانده است - می‌گوید که «کوشان‌شهر تا فراز پشکابور = پیشاور» (Kušānšahr tā frāz ō Pašākbûr) را گرفته است و پسرش نرسه را شاه سند و سیستان و توران می‌خواند.

عکس‌های بیشتری از کوه‌نگاره‌ی رگ بی‌بی را می‌توانید در وبگاه شخصی فرانتس گرنه در نشانی زیر ببینید:

http://frantz.grenet.free.fr/2bgal/disp_serie.php?id_album=6

گزارش فرانتس گرنه (به زبان فرانسه) نیز در نشانی زیر در دسترس است:

http://www.persee.fr/web/revues/home/prescript/article/crai_0065-0536_2005_num_149_1_22838

درباره‌ی نام «رگِ بی‌بی» فرانتس گرنه آن را به معنای «رگ بی‌بی فاطمه» (la veine de la Dame [Fatima]) دختر پیامبر اسلام دانسته است. درباره‌ی بخش «بی‌بی» در این نام به نظر من شاید در اصل این نگاره تصویری از اناهیتا وجود داشته است. می‌دانیم که ایرانیان باستان اناهیتا را گرامی می‌داشتند و پرستشگاه‌های اناهیتا در سراسر ایران فراوان بوده است و سرشناس‌ترین آنها در کنگاور بوده است. نامجاهایی که در آنها دختر و بی‌بی دیده می‌شود به اناهیتا مربوط اند مانند کوه بی‌بی شهربانو در نزدیکی تهران یا «پُل دختر» در ایلام و «قلعه‌ی دختر» در نزدیکی شهر باکو در ارّان. پس از اسلام ایرانیان برای حفظ آثار گذشتگان خود از نابودی، آنها را به شخصیت‌های اسلامی نسبت می‌دادند. برای نمونه، قبر کورش بزرگ هخامنشی به نام «مشهد مادر سلیمان» شناخته می‌شد. یا باور به پاکیزه نگه داشتن آب - که اناهیتا ایزد نگهبان آن بود - به شکل این مَثَل رایج درآمد که «آب مهریه‌ی فاطمه زهرا است» (البته این مَثَل برای آسان‌گیری در کار آغاز زناشویی نیز به کار می‌رود یعنی مهریه باید سبک و در دسترس باشد مانند آب).


آناهیتا و بهرام در نقش رستم

درباره‌ی بخش رگ به نظر من باید جست‌وجوی بیشتری کرد. چون رگ به معنای رایج آن یعنی «راهی در تن جانوران برای خون» در این ترکیب معنایی ندارد. البته در فرهنگ دهخدا یکی از معناهای رگ را «شهر» دانسته است و همان واژه‌ای است که در نام شهر ری (شکل باستانی: رگا یا رغا) و در مراغه (مَه رگا/رغا = شهر بزرگ) دیده می‌شود. باید دید که در گویش‌های محلی بغلان آیا رگ معنای خاصی دیگری دارد.

متاسفانه به نظر می‌رسد این اثر مهم باستانی ساسانیان در میان ایرانیان امروز زیاد شناخته نشده است و جست‌وجوی من در صفحه‌های پارسی اینترنت تنها یک صفحه‌ی اصلی (در وبلاگ «باستان‌شناسی ایران» و چند صفحه‌ی رونویس یا کُپی آن) را نشان داد که در همان سال ۲۰۰۷ م/ ۱۳۸۶ خ. به صورت ترجمه‌ای از خبر سپاخ (SPACH = انجمن پاسداری میراث فرهنگی افغانستان) را ترجمه کرده بود و این اثر را تنها برای «تاریخ افغانستان» مهم دانسته بود و از گسترش نفوذ ساسانیان در «افغانستان» در دوران شاپور سخن گفته بود!

با سپاس از دکتر حیدری ملایری که مرا با این نگاره و گزارش فرانتس گرنه آشنا کرد.

پی‌نوشت
درباره‌ی بخش «رگ» دکتر حافظیان گفته است که شاید «رگ» شکل دیگری از «رج» باشد. به نظرم پیشنهاد خوبی است چون رج به همان معنای رده و رسته و رشته و ردیف است و منظور کسانی است که کنار هم صف کشیده‌اند و در این کوه‌نگاره نیز گفتیم که نژادگانی در کنار شاپور صف کشیده‌اند. در فرهنگ دهخدا، درآیه‌ی رج چنین آمده است:

رج: صف. رسته. رده. رجه. قطار (ناظم الاطباء). ردیف. راسته. رگه. مردف. (یادداشت مرحوم دهخدا). رژه
رج بستن: رده بستن، صف زدن، صف بستن.

در عکس زیر هم که در سایت فرانتس گرنه آمده، دست کم از این زاویه‌ی دید، تصویر بانویی به چشم می‌رسد که گویا شرم‌آلود سر به زیر افکنده است که شاید در چشم مردم منطقه «بی‌بی» باشد.

15 نظر:

امیر said...

شهر براز عزیز
اگر یک نفر این واجب کفایی را پیگیری کند که واژه های پیشنهادی آقای دکتر ملایری را به شکل یکی از واژه نامه های
babylon
در بیاورد، عده بیشتری می توانند از آنها استفاده کنند و بیشتر گسترش پیدا خواهد کرد.
واژه نامه های فارسی وجود دارد ولی جای واژه نامه ایشان خالی است
با سپاس

حسن said...

واژه "نويسانده شده" را مخصوصا بر " نوشته شده" ترجيح داده ايد؟

shahrbaraz said...

به حسن
درود.

همان طور که می‌دانید «نویساندن» شکل تراگذاری (متعدی) «نوشتن» است. منظورم این بوده که شاپور فرمان به نوشتن داده است و خودش آن را به دست خودش ننوشته است.

با سپاس
شهربراز

حسن said...

بناي كش دادن ماجرا را ندارم ولي پيش خودم فكر ميكنم كه "نوشتن" هم به اندازه "نويساندن" متعدي است. اگر ابهامي هست براي هردو است و اگر نيست، هم.

سپاس بيشتر

حسن said...

به خصوص كه فعل به صورت مجهول آمده و خود به خود ، فاعل بودن شاپور را نا محتمل مي كند.

shahrbaraz said...

به حسن
درود دوباره.

حق با شما است. می‌توان هر دو صورت را نوشت.
شاپور نویسانده است یا در زمان شاپور نوشته شده است.

با سپاس
شهربراز

Anonymous said...

شهر براز گرامی
از این نوشته شما که "متاسفانه این اثر مهم باستانی ساسانیان در میان ایرانیان امروز زیاد شناخته نشده است و جست‌وجوی من در صفحه‌های پارسی تنها یک صفحه‌ی اصلی (در وبلاگ «باستان‌شناسی ایران» و چند صفحه‌ی رونویس یا کُپی آن) را نشان داد که در همان سال ۲۰۰۷ م/ ۱۳۸۶ خ. به صورت ترجمه‌ای از خبر سپاخ (SPACH = انجمن پاسداری میراث فرهنگی افغانستان) را ترجمه کرده بود و این اثر را تنها برای «تاریخ افغانستان» مهم دانسته بود و از گسترش نفوذ ساسانیان در «افغانستان» در دوران شاپور سخن گفته بود!"

قدری متعجب شدم. این اثر توسط مرحوم دکتر مسعود آذرنوش در گرامی نامه باستان پژوهی بطور مفصل معرفی شده است. مرحوم دکتر آذرنوش در واقع از دو مقاله فرانتس گرنه استفاده کرده و در نهایت هم نظر خویش را درباره تصرف هندوستان توسط شاهنشاه شاهپور یکم بیان داشته و پاسخ ایرانشناسان بنامی چون لوکونین را که در این امر یعنی تصرف هندوستان به دست شاهنشاه شاهپور یکم ساسانی تردید کرده بودند را داده است.
از شما دعوت می کنم مجله باستان پژوهی را ببینید.در انجا بسیار چیزهای نیک خواهید یافت و بر معلومات انسان دانشمندی چون شما بسیار خواهد افزود
سربلند باشید
همدانی

shahrbaraz said...

به همدانی
درود.

سپاس از معرفی مجله‌ی باستان‌پژوهی و آگاهی دادن از کار زنده‌یاد دکتر آذرنوش درباره‌ی این اثر باستانی.

آیا دکتر آذرنوش درباره‌ی معنای نام «رگ بی‌بی» نیز نظری داده است؟

با سپاس
شهربراز

Anonymous said...

شهربراز گرامی
شادروان دکتر آذرنوش در این باره نظری نداده است.
پاینده باشید
همدانی

shahrbaraz said...

به همدانی
درود.

می‌شود نشانی کامل مقاله‌ی دکتر آذرنوش را به همراه شماره و تاریخ انتشار مجله در اینجا بنویسید؟

با سپاس
شهربراز

Anonymous said...

شهر براز گرامی
این نشانی کامل آن مقاله در مجله باستان پژوهشی است
http://www.magiran.com/magtoc.asp?mgID=5340&Number=4&Appendix=0

پاینده باشید
همدانی

shahrbaraz said...

به همدانی
درود.

با سپاس از شما. پس مشخصات کامل مقاله چنین است:

«دو یادگار از یک دوره‌ی درخشان تاریخ ایرانشهر»، دكتر مسعود آذرنوش، دوفصلنامه‌ی باستان‌پژوهی، سال دوم، شماره‌ی ۴، پاییز و زمستان ۱۳۸۶ خ. (۲۰۰۷ و ۲۰۰۸ م.)، ص ۶۵ تا ۸۱ (شانزده صفحه)

آیا برایتان امکان دارد تمام مقاله را به صورت رجروب (اسکن) شده برایم بفرستید؟

با سپاس
شهربراز

Anonymous said...

Ba dorud

Aya "Rag" ba "Rock" (sakhreh) hamrishe nist.

ba mehr
Reza

Unknown said...

با درود و خسته نباشيد
مطلب جالب و درخور تحسيني بود. شايد به جهت عدم امكان ارتباطات فرهنگي-مردمي بين ايران و افغانستان كنوني، كسي نتواند از وجود چنين اثرات گرانسنگي آگاه شود و اطلاع رساني بسيار مهم است. درخصوص كلمه " رگ" كه در نام اين اثر تاريخي مشاهده مي شود بايد عرض كنم حتي هم اينك در مناطق خاوري ايران مردم محلي به كوه ةاي بلندي كه سنگي و صخره اي هستند و گاهاً بصورت رشته اي و زنجيره‌اي مي باشند " رگ" مي گويند. در واقع به نظر اينجانب " رگ بي بي" به معناي كوه سخت و سنگي است كه تمثيلي از الهه مهر(ايزدبانوي قديم) را به ياد مي آورد و همانگونه كه فرموديد جهت جلوگيري از دستبرد جاهلان مذهبي در سده‌هاي آغازين حكومت آنان به شخصيت هاي مذهبي ايشان تشبيه گرديده است. ضمنا به نظر اينجانب مجسمه هاي بودا سمبلي از نفوذ تاريخي فرهنگ خاور دور نظير چين و بخش هايي از هند در برهه اي از زمان در اين بخش ايراني دارد. در واقع بودا پيامبري براي آنان بوده و داراي مشتركات بسيار فراواني با زرتشت ايراني است
با احترام و سپاس
حميد

پــروانه said...

با درود
نقش برجسته نقش رستم که زیر آن نوشته اید «آناهیتا و بهرام در نقش رستم» همان عکس کتاب شاهنشاهی ساسانی دکتر تورج دریایی در صفحه 31 می باشد
زیر آن نوشته شده است
«نرسه و آناهیتا در نقش رستم »