چهارشنبه ۱۲/آبان/۱۳۸۹ - ۳/نوامبر/۲۰۱۰
به تازگی نامهای دست به دست میشود دربارهی عهدنامهی ننگین ترکمانچای که مدت آن سد سال بوده است و امسال مهلت آن سرمیآید. شاید به گمان برخی این تاکتیک خوبی باشد برای پاسخ به دروغها و زیادهخواهیهای دولت باکو که بیشرمانه بر خاک ایران ادعا دارد و بخش بزرگی از خاک ایران را با اصطلاح استالین-ساختهی «آذربایجان جـ.*.*.بی» از آن خود میدانند. این بیشرمی تا حدی است که شبکهای تلویزیونی با همین نام بر پا کردهاند و تبلیغات زهرآگینی علیه یکپارچگی سرزمین ایران به راه انداختهاند و در کتابها و نقشههای جعلی خود نه تنها بر یخش پهناوری از خاک ایران (از رود ارس تا زنجان و همدان!) بلکه بر میرات فرهنگی ایران نیز چنگ میاندازند. عهدنامهی گلستان و ترکمانچای به این دروغگویان و زیادهخواهان یادآوری میکند که منطقهی ارّان و شروان و نخجوان و داغستان و قفقاز تا همین سدهی نوزدهم میلادی بخشی از خاک ایران بوده و تنها مدت نسبتاً کوتاهی است که به دلیل تجاوز روسیهی تزاری از ایران جدا شده است و هرگز نام آن منطقه «آذربایجان» نبوده است. هر کشوری (از جمله دولت باکو) وطیفه دارد مرزهای بینالمللی را محترم بشمارند اما اگر قرار است کسی در این میان ادعایی داشته باشد حق ملت ایران است که سرزمینهای از دست رفتهشان را پس بخوانند.
اما این نامه دست کم دو مشکل اساسی دارد که در همان نگاه نخست به چشم میرسد و من تعجب میکنم که چرا دوستان بدون توجه به آن، نامه را برای دیگران میفرستند:
۱- عهدنامهی ننگین ترکمانچای در ماه فوریه ۱۸۲۸ م. یولی / پنجم شعبان ۱۲۴۹ ق. / دوم اسفند ۱۲۰۷ خ. امضا شده است. بنابراین امسال سدمین سال آن نیست. بلکه سد و هشتاد و دو سال از آن تاریخ میگذرد. اتفاقا تاریخ ۱۲۴۹ ق. در متن قرارداد هم آمده که بخشی از نامه است.
۲- باز در همین نامه که دست به دست میشود در فصل پنجم متن قرارداد چنین میگوید:
فصل پنجم- اعلیحضرت پادشاه ممالک ایران برای اثبات دوستی خالصانه که نسبت به اعلیحضرت امپراطور کل ممالک روسیه دارد به این فصل از خود و از عوض اخلاف و ولیعهدان سریر سلطنت ایران تمامی اُلکا و اراضی و جزایری را که در میانهء خط حدود معینه در فصل مذکورهء فوق و قلل برفدار کوه قفقاز و دریای خزر است و کذا جمیع قبایل را چه خیمهنشین چه خانهدار، که از اهالی و ولایات مذکوره هستند واضحاً و علناً الی الابد مخصوص و متعلق به دولت روسیه میداند.
یعنی در هیچ جای این قرارداد نه تنها سخنی از قرارداد سدساله نیست بلکه برعکس، «اعلیحضرت کیوانرفعت خورشید رایت، خسرو نامدار، پادشاه اعظم بااقتدار ممالک ایران» یعنی همان فتحعلیشاه قاجار، از طرف خودش و جانشینانش تمام سرزمینها و حتا ساکنان این سرزمینها را «واضحاً و علناً الی الابد مخصوص و متعلق به دولت روسیه» دانسته است.
بررسی متن این عهدنامه - که یکی از ستمگرانهترین پیمانها و از نقطههای نشیب تاریخ ایران است - فرصتی جداگانه میخواهد.
هم چنین یکی از دوستان یادآوری کرد که نزدیک سد سال پس از این عهدنامهی ننگین، یعنی در سال ۱۹۲۱ م. / ۱۳۰۰ خ. پس از انقلاب اکتبر روسیه، پیمان دوستی (مودّت) میان دولت وقت ایران و جمهوری سوسیالیستی روسیه امضاء شد که تمام پیمانهای «ظالمانه»ی پیشین میان دو «خلق» ایران و روسیه باطل اعلام شد اما روسیه در همین پیمان تکرار کرد که مرزها بر سر جای خود هستند و سرزمینهایی که دولت «استعمارگر» (colonizing) تزار به چنگ آورده هم چنان به «پرولتاریا» و «خلق» روسیه تعلق دارد! وگرچه در همین پیمان بر «دوستی» دو دولت و ملت تاکید شده بود اما روسیه در همان سال نام آذربایجان ایران را دزدید و منطقهی ارّان و شروان را «جمهوری سوسیالیستی آذربایجان» نامید و چندی بعد از گروه تجزبهطلب «فرقهی دموکرات آذربایجان» پشتیبانی کرد و «غائلهی آذربایجان» را پدید آورد و .... که خود داستان مفصل دیگری است. متن کامل این پیمان «دوستی» در این نشانی در قالب پی.دی.اف (۸ صفحه و ۴۲۷ کیلوبایت) در دسترس است.
پینوشت
عهدنامهی ترکمانچای به دو زبان پارسی و روسی نوشته شده است و در قریهی ترکمانچای به امضاء رسیده است. متن کامل پارسی آن در این نشانی و متن روسی آن در این نشانی در دسترس است.
باید توجه داشت که تاریخ امضای قرارداد دهم فوریه ۱۸۲۸ تقویم روسی است و در آن دوران روسیه از تقویم مسیحی یولی (Julian) استفاده میکرده و نه تقویم مسیحی گریگوری (Gregorian تقویم اروپای غربی). به همین خاطر است به تقویم گریگوری در واقع روز امضای قرارداد ترکمانچای ۲۲ فوریه ۱۸۲۸ تقویم مسیحی گریگوری خواهد بود. همان گونه که انقلاب اکتبر روسیه به تقویم گریگوری در ماه نوامبر است.
6 نظر:
درود
جهانشاه لوی افشار کتابی دارد بنام "ما وبیگانگان"که خاطرات اوست در شوروی پیشین و درآنروزی مردی گرجستانی به او بر میخورد و میگوید" ای کاش ما گرجی ها هنوز بخشی از ایران با فرهنگ بودیم و مستعمره روسها نمیشدیم و خود جهانشاه لو که در آغاز با تجزیه طلبان و پیشه وری همپیمان بوده پس از بسر بردن در باکو و
فراهمسنجیدن فرهنگ ایرانی و تجزیه طلبان طرفدار سرسخت یکپارچگی و ایرانی ماندن آذربایجان میگردد (خاطرات کیانوری) و من بر این باورم که در آینده ای نزدیک و یا دور همه انانیکه خویشاوند ایرانیان اند سر انجام به آغوش میهن باز خواهند گشت
با سپاس
ادبدوست
اشرفي
سلام خسته نباشيد
آيا عهد نامه ها هنوزم وجود داره ، در ضمن به چه زباني نوشته شده ، ممنون ميشم اگه كمكم كنيد
به اشرفی
درود.
بله. متن پیمان ترکمانچای وجود دارد. به دو زبان پارسی و روسی نوشته شده است. متن پارسی همراه نامه (ای-میل) یادشده آمده است. نشانی متن پارسی و روسی را به صورت پینوشت افزودم.
با سپاس
شهربراز
آدم تنها می تواند خون بگرید
و دیگر اینکه جمهوری اسلامی هم دارد همین بلا را با همکاری چین دوباره بر سرمان می آورد
درود بر شهربراز
اگر وجود قرار داد 1921 را هم نادیده بگیریم اساسا عهدنامه های ارضی که با بهره گیری از عامل زور و نیروی نظامی بر ملتی تحمیل شده باشند فاقد مشروعیت حقوقی و قانونی است
اما باز هم اینها هیچکدام مهم نیست همانطور که روسها بارها به کشور ما لشکرکشی کردند و در اواخر دوران رومانوفها که مصادف با مشروطه در ایران بود به بهانه ی تامین امنیت تا زنجان هم آمدند بدون اینکه مجوز قانونی داشته باشند ما هم زمانی می توانیم خاکمان را پس بگیریم که با اقتدار اعمال زور کنیم وگرنه بهانه برای حمله به جمهوری جعلی آذربایجان فراوان است
سلام آقايون.يه سوال بيربط دارم ولي خيلي مهمه.شما اطلاع داريد كه نماد سنجاب يعني چه؟
Post a Comment