شنبه ۲/بهمن/۱۳۸۹ - ۲۲/ژانویه/۲۰۱۱
سر هارولد والتر بیلی (Sir Harold Walter Bailey) یکی از برجستهترین ایرانشناس روزگار ما بود که در زنده کردن فرهنگ و زبان ایرانی ختنی نقش بسیار مهمی داشت.
سر هارولد والتر بیلی
بیلی در سال ۱۸۹۹ م./۱۲۷۸ خ. در ویلتشِر (Wiltshire) انگلستان زاده شد. تا ده سالگی به مدرسه رفت اما چون پدرش زمین بزرگی در استرالیا خریده بود که میخواست بدانجا مهاجرت کند و آن زمین را به کشتزار تبدیل کند هارولد و دیگر فرزندانش را از مدرسه بیرون آورد تا به او کمک کند. هارولد دیگر به مدرسه نرفت و در خانه درس خواند. وی از همان کودکی نبوغ و استعداد شگفتآور خود را در زمینهی زبانآموزی نشان داد. در خانه پس از زبان انگلیسی، زبانهای آلمانی، یونانی، لاتین، فرانسه، اسپانیایی و ایتالیایی را آموخت. در همین دوران بود که نام اوستا و تهران به گوشش خورد. در بیست سالگی آموختن زبانهای اوستایی، سانسکریت و پالی (از زبانهای شاخهی هندی و زبان متنهای دینی بودایی) را آغاز کرد. وی در همان آغاز جوانی چنان به زبان سانسکریت آشنا شد که شعر بلندی به این زبان سرود! پدرومادرش با دیدن این استعداد او را در ۲۲ سالگی به دانشگاه فرستادند. پس از دریافت مدرک کارشناسی (لیسانس) در استرالیا به آکسفورد فرستاده شد. در آنجا زبانهای اوستا و لاتین و سانسکریت را در سطح دانشگاهی آموخت و زبان ایرلندی کهن را نیز آموخت. در سال ۱۹۲۸ زبان ارمنی و زبان گرجی را هم آموخت. برای آموختن زبان گرجی وی ۱۶۰۰ رباعی روستاوِلی (Rustaveli)، شاعر سرشناس گرجی سدهی دوازدهم م.، را با خط خود نوشت! در همین دوران با ولادیمیر مینورسکی، ایرانشناس برجستهی روس، نیز دیدار کرد. پایاننامهی دکتری بیلی ویرایش پهلوی «بندهشن بزرگ» بود.
بیلی بالاخره در سال ۱۹۳۲ م./ ۱۳۱۱ خ. به آرزوی خود رسید و به ایران سفر کرد و از بودن در میان پارسی زبانان لذت فراوانی برد. در سفر یک هفتهای خود به یزد به مستندسازی گویش یزدی (به ویژه گویش زرتشتیان یزد) پرداخت و مقالهای ۳۰ صفحهای منتشر کرد که در آن به صرف فعل و واژههای گویش یزدی پرداخت و چندین حکایت و داستانک را به گویش یزدی ثبت و به زبان انگلیسی ترجمه کرد.
در سال ۱۹۴۸ م./۱۳۲۷ خ. بیلی در همایشی اعلام کرد که بر آن است تا فرهنگ ریشهشناسیک زبانهای ایرانی را پدید آورد. متاسفانه این پروژه هرگز انجام نشد. اما وی پروژهی بزرگتری را به انجام رساند و آن کار روی زبان ختنی بود که در زیر بیشتر بدان خواهم پرداخت.
بیلی زبان ایرانی اوسی (Ossetic) را نیز فراگرفت و هر دو گویش آن یعنی ایرون (Iron) و دیگورن (Digoron) را به خوبی میدانست و وقتی در سال ۱۹۶۶ م./ ۱۳۴۵ خ. به قفقاز سفر کرد با مردم اوس به این دو گویش سخن گفت و سبب شگفتی آنان شد. و سپس برای هشتصدمین سالگرد روستاولی، شاعر گرجی، به شهر تفلیس سفر کرد. در تفلیس گرجیان بدو پوشاک بومی خویش را با شمشیری هدیه کرد و او بدین هدیه بسیار مینازید.
هارولد بیلی در پوشاک گرجی
بیلی در سال ۱۹۶۰ م./۱۳۳۹ خ. عنوان «سر» گرفت و در سال ۱۹۶۷ م./ ۱۳۴۶ خ. بازنشسته شد. وی در کار تاریخ ایران کمبریج نیز دست داشت و جزو هیات ویراستاری و نیز مدیر پروژه بود.
زبان ختنی
زبان ختنی از زبانهای ایرانی است که سکاهای خاوری بدان سخن میگفتند. سرزمین ختن در میان جهان ایرانی و چینی قرار داشت و تا سدهی دهم م./چهارم هجری مردمان آن ایرانی بودند و به زبان ختنی سخن میگفتند و به خط ختنی مینوشتند. اما اندک اندک ترکان پس از تازشهای فراوان بدین منطقه و مهاجرت بدانجا زبان مردم را ترکی کردند. جالب آن که پژوهشهای مردمشناسی به نام ت. جویس (T. A. Joyce) در سدهی بیستم نشان داد که مردم آنجا هم چنان از نظر اندام و زیستی مشخصههای قومهای ایرانی به ویژه ایرانیان پامیر و بدخشان را دارند گرچه به زبان ترکی سخن میگویند.
در آغاز سدهی بیستم م. سر اورل استاین (Aurel Stein) به آسیای میانه و برکهی تاریم سفری کرد و سندها و متنهای فراوانی به زبانهای آسیای میانه به دست آورد و با خود به انگلستان برد. پس از آن کار روی زبان ختنی آغاز شد و یکی از تاثیرگذارترین کسان در این زمینه هارولد بیلی است.
گفتیم که بیلی در زمینهی آموختن زبانهای باستانی نابغه و شگفتیساز بود و دانش فراوان و حافظهی پرتوان و بیمانندش در زمینهی واژهها در زبانهای گوناگون و ساختن پیوند میان آنها بیمانند بود و در کار مطالعهی همسنجشیک زبانها بسیار سودمند بود. مهمترین دستاورد و سهم بیلی زندهسازی فرهنگ ایرانی پادشاهی ختن و زبان و فرهنگ ختنی بود.
نخستین کتاب بیلی در زمینهی ختنشناسی «فرهنگ زبان سکایی ختن» است:
نام کتاب: فرهنگ سکایی ختن
نویسنده: هارولد بیلی
ناشر: دانشگاه کمبریج
سال: ۱۹۸۹ م./ ۱۳۶۸ خ.
صفحه: ۵۸۴
پس از این کتاب، بیلی در سال ۱۹۸۲ م./ ۱۳۶۱ خ. کتابی دربارهی ختن و فرهنگ و زبان آن چاپ کرد:
نام کتاب: فرهنگ سکاها در ختن ایرانی باستانی (Culture of the Sakas in Ancient Iranian Khotan)
نویسنده: هارولد بیلی
ناشر: کاروان (ایالت نیویورک)
سال: ۱۹۸۲ م.
صفحه: ۱۱۴
این کتاب گردآمدهی پنج مقاله و سخنرانی بیلی دربارهی ختن است:
فصل ۱: سرزمین و مردم ختن و زبان و زندگی روزمره
فصل ۲: زیستگاه، پیرامون، و زندگی اجتماعی در ختن
فصل ۳: زندگی فرهنگی
فصل ۴: بررسی متنهایی از ادبیات ختنی
فصل ۵: مردمان و قومهای گرداگرد ختن
این کتاب یکی از مهمترین کتابها برای آشنایی با تمدن ایرانی ختن است.
بزرگترین کار بیلی در زمینهی ختنشناسی گردآوری و ویرایش و آمادهسازی واژهنامه و انتشار متنهای ختنی در هفت جلد است. در آغاز او گمان میکرد که میتواند این کار را در ۱۱ سال انجام دهد اما در عمل این کار نزدیک ۵۰ سال طول کشید!
- متنهای ختنی: جلد ۱، سال انتشار: ۱۹۴۱ م. شامل ۵ متن بلند
- متنهای بودایی ختنی، سال انتشار: ۱۹۵۱ م. شامل متنهای بودایی
- متنهای ختنی: جلد ۲، سال انتشار: ۱۹۵۲ م. شامل چند متن بلند دیگر از گردآیههای پاریس و لندن
- متنهای ختنی: جلد ۳، سال انتشار: ۱۹۵۶ م. شامل ۷۵ متن از گردآیهی سنپیترزبورگ
- متنهای ختنی: جلد ۴، سال انتشار: ۱۹۶۱ م. شامل متنهای گردآیهی استکهلم
- متنهای ختنی: جلد ۵، سال انتشار: ۱۹۶۳ م.
- متنهای ختنی: جلد ۶، سال انتشار: ۱۹۶۷ م.
- متنهای ختنی: جلد ۷، سال انتشار: ۱۹۸۵ م.
سر هارولد بیلی در سال ۱۹۹۶ م./۱۳۷۵ خ. در سن ۹۷ سالگی در انگلستان درگذشت و اندوختهی بیمانندی از دانش زبانشناسی و واژهشناسی زبانهای ایرانی را با خویش به خاک برد.
خاستگاه:
برای نوشتن این جستار از مقالهی زندگینامهی هارولد والتر بیلی در دانشنامهی ایرانیکا سود بردهام.
Saturday, January 22, 2011
هارولد بیلی و زبان ختنی
نوشتهی
شهربراز |
ساعت:
1:00 AM |
پيوند دایمی
19 نظر داده شده |
نظردهی
دستهبندی تاريخ باستان , زبان , كتاب
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
19 نظر:
شهربراز عزیز،
با سپاس از دو نوشتار اخیرتان در مورد زبانهای ایرانی که بحق میتوان گفت از آنها آشنایی زیادی برای ما باقی نمانده است و با ارزش گذاری اینکه افرادی همانند شما این چنین مطالب آنها را از ضمیرهای ناآگاه دوباره به ضمیرهای آگاه مردمان بازمیگردانند تا از بحران هویتی که شوربختانه به آن دچار گشته بودیم، رهایی یابیم، نیز این موضوع قابل توجه است که شگفتا که کسانیکه از میان ما برنخاسته اند در سده های معاصر آستین همت را بالا زده اند و راه را دوباره نشان داده اند.
این نمایانگر آنستکه هنوز مسافتهای بسیاری را برای پیمودن در پیش رو داریم.
بازهم نوشتن مقالاتی از ایندست را از سوی شما و دیگران ارج مینهم.
موفق و پیروز باشید
سلام شهربراز عزیز این مطلب در یکی از سایت ها دیدم : "«ژان» در زبان کُردي به معناي «درد، درد زايمان» و «گل» به معني «اجتماع، مردم و خلق» است؛ بنابراين، «ژاني گل» يعني «درد زايمان اجتماع» و مراد از آن هم، اين است که جامعه نيز چه بسا که بسان زن حامله، دچار درد زايمان شود و فرزندي قهرمان و يا ملتي آزاد و خوشبخت بزايد. ............ ببخشید که طولانی بود، سوالی که از خدکتتان داشتم این است که ایا گل ریشهای ایرانی دارد و اگر این چنین است آیا می توان از ان در ساخت واژه هایی برای معانی اجتماعی و عمومی استفاده کرد؟
با تشکر
درود بر شهربراز لطفا در صورت امکان توضیحی هم درباره ی یهودی بودن پشتونها بنویسید تا آنجا که من می دانم پشتونها از اقوام ایرانی هستند و زبان ایرانیک هم دارند اما نمی دانم چطور به یکباره بعد از چند هزار سال این قوم یهودی شدند! و چرا اینقدر جدیدا دانشمندان یهودی به اقوام ایرانی علاقه مند شدند! آیا این مسئله تبلیغات سیاسی است یا پایه و اساس تاریخی دارد
http://www.guardian.co.uk/world/2010/jan/17/israel-lost-tribes-pashtun
مطالب بیشتری هم روی اینترنت هست
شهربراز پرامی
لطفا در مورد این بیت شاهنامه که
پدر در پدر اریایی نژاد مطلبی بنویسید. غده از پانترکان می گویند این بیت جزو شاهنامه نبوده و در سده نوزده سروده شده. می خواهم بدانم ایا چنین است یا خیر
ارادتمند
به بینام
آن بیت از فردوسی نیست. دربارهاش پیشتر نوشتهام. به نشانی زیر نگاه کنید:
http://shahrbaraz.blogspot.com/2009/07/blog-post_13.html
به زودی جستاری دربارهی «آریایی» خواهم نوشت.
پیروز باشید.
شهربراز
اگرچه سالهای سال آتش فروزان ساسانیان خاکستر گشته، به پاکی آن آتش باورمندیم که روزی فرا میرسد که از خاکسترها ققنوس برخیزد و آنهنگام است که سالها خشم روی هم انباشته ی ایرانیان چونان آتشی سهمگین زبانه میکشد و باری دگر مردمانی دلیر و نژاده از ایران زمین برخواهند خاست تا چونان نیاکان خویش از خاور تا مرزهای چین و از باختر تا دروازههای روم حکم برانند و چونان نیاکان خویش بر برتری و سروری خویش آگاه گشته و آن را چون گوهری گرانبها برای فرزندان خویش به جای گذارند، در رستاخیز ایران تمامی دشمنان این مرز و بوم در آتش خشم ایرانیان راستین خواهند سوخت و آن روز در زمانه ای چندان دور نخواهد بود....
پایگاهِ میهنپرستانِ ایرانِبزرگ فر و شکوه نیاکان خویش را می ستاید، شما نیز به آن در آیید :
http://mihanparast.ir/forum/index.php
پاینده ایران
افراشته کاویان
نابود باد انیران!
با درود خدمت شما
سوال یا سوالهایی داشتم :
1-بر فرض شخصی(بنده)بخواهد در حرفها و نوشته هایش کلمات کاملا پارسی (پهلوی یا پارسی میانه )به کار برود مثلا بارها شنیده ایم می گیوند ان استاد در حرفهایش یک کلمه عربی به کار نبرد!ایا با استفاده از کتاب می توان اصلاح نمود و جایگزین کرد وچه کتابی باید بخواند؟؟!
2-در مورد تاریخ باستان از زمان هخامنشیان و اشکانیان و...کتابی بی طرف و زیبا که تاریخ را خوب و مفصل نوشته باشد می شناسید؟!
به نظرات جواب نمی دهید جناب شهربراز؟
با درود و سپاس
شگفتا مردا و بزرگا مرا که بی لی بود
البته با جمله ی واپسین تان چندان هم رای نیستم چون
بسیاری از آن اندوخته را در کتابهایش برایمان به یادگار گذاشته
به فرهاد
درود.
همان گونه که گفتید پشتونها از نظر مردمشناسی جزو قومهای ایرانیک اند و زبانشان هم از نظر زبانشناسی جزو زبانهای ایرانیک است. دربارهی یهودی ساختنشان حق با شما است.
شهربراز
به کاظم
درود.
در کردی سورانی/گورانی «گلناس» به معنای «جامعهشناس» است. در کردی کورمانجی چیوکناس به همین معنا است. در هر دو شاخهی زبان کردی «کومَله» به معنای انجمن و گروه و مردم است. به گمانم «گَل» در کردی سورانی/گورانی به معنای گروه و جمع با «گله» در پارسی (گَرَن در کورمانجی) هممعنا باشد. در شاهنامه رمه به معنای کلی «گروه» نیز به کار رفته است.
اما در پاسخ به این که آیا میتوان برای ساختن واژههای مربوط به اجتماع و جامعه از گَل کردی بهره برد: به نظر من چون امروز گله در پارسی تنها برای دامها به کار میرود شاید بار معنایی مناسبی نداشته باشد.
شهربراز
به اردوان
درود.
با پوزش برای دیرکرد در پاسخدهی.
۱) باید توجه کرد که وامواژههای عربیتبار بخشی از زبان پارسی امروزی هستند. در زبان باید عملگرا بود. البته کاربرد بیش از اندازهی واژههای عربیتبار درست نیست. به نظر من باید دید کسی که بدون واژههای عربیتبار سخن میگوید چه اندازه سخنش آسانیاب است و همگان میفهمند. در این باره کتابی نیست که شما را راهنمایی کند. اما میتوانید از فرهنگ دهخدا و معین برای یافتن برابرهای پارسی خوب استفاده کنید اما باید معنا و کاربرد هر واژه را هم در نظر داشته باشید.
۲- دربارهی تاریخ پیش از اسلام، میتوانید کتابهای زیر را نگاه کنید:
- جلد نخست «تاریخ اجتماعی ایران» مرتضا راوندی
- «میراث باستانی ایران»، نوشتهی استاد ریچارد نلسون فرای، ترجمهی مسعود رجبنیا
- «سایهها در بیابان: ایران باستان در جنگ»، نوشتهی دکتر کاوه فرخ (به انگلیسی)
- «تاریخ ایران کمبریج» در هشت جلد که پیشتر در اینجا معرفی کردهام:
http://shahrbaraz.blogspot.com/2009/10/blog-post.html
پیروز باشید
شهربراز
چرا اينجا فيلتر شده؟ مگه اين صفحه چه مشكلي داره؟
متأسفانه این وبلاگ هم به اشتباه فیلتر شده است.
با تشکر از پاسخهایتان
1-درست است بهترین راه حل همان مراجعه به فرهنگ دهخدا ومعین است البته در ان عربی بودن بعضی کلمات را ننوشته اند برای مثال به دنبال واژه ی "مراجعه "رفتم اما به عربی بودن یا نبودن ان پی نبردم البته میدانم واژه ای عربی است!اما مثالی برای کلمات دیگر عرض نمودم!و یا برای مثال "انسان" و یا "کار" را اگر در فرهنگ بیابید از عربی بودن یا نبودن چیزی نوشته نشده است که کمی کار را دشوار می کند ،شاید هم بنده مبتدی هستم!
2- از این چند جلد کتاب فکر میکنم برجسته ترینشان و بی طرفشان تاریخ ایران کمبریج باشد!یا شما نظر دیگری دارید؟!
به اردوان.
درود.
اگر به درآیههای فرهنگ دهخدا یا معین نگاه کنید پس از راهنمای تلفظ، برای واژههای عربیتبار کوتهنوشت «ع» گذاشته شده است:
مراجعه [م ُ ج ِ ع َ / ع ِ] (از ع اِمص) بازآمدن. بازگشت.
ع.امص = عربی. اسم مصدر.
انسان [اِ] (ع اِ) مردم
ع ا = عربی. اسم.
شجاع [ش َ / ش ِ/ ش ُ] (ع ص) دلیر
ع ص = عربی. صفت
اما برای واژههای پارسی چنین نیست:
دلیر. [دِ] (ص) دلاور
ص= صفت.
دربارهی کتابها نیز تاریخ کمبریج کار گروهی از بزرگترین ایرانشناسان روزگار ما است و آشکارا از کارهای تک نفری بهتر و کاملتر است.
پیروز باشید
شهربراز
با سپاس از پاسخ و راهنماییهایتان
پیرو فرمایشات شما بنده در در میان تارنماها جستجویی نمودم و به این صفحه برخوردم:
http://www.adinebook.com/gp/search/799-7975113-8612647?search-alias=books&field-keywords=%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE+%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86+%DA%A9%D9%85%D8%A8%D8%B1%DB%8C%D8%AC&Go.x=10&Go.y=6&Go=Go
که انطور اشکار است کتاب "تاریخ ایران کمبریج"را چند بخش نموده اندو به 14 جلد رسانده اند !و از کتاب فروشیها هم سوال نمودم گفتند که 12-10جلد است نه 8 جلد!حال یا برای سود است یانمیدانم...!اگر 8جلد سالم پیدا می شد خوب بود اما مثل اینکه باید با اینها ساخت!مشکلی وجود ندارد که هر جلد را چند بخش کردند و می فروشند(از نظر صحت و...عرض می کنم)؟!!تکلیف این خریدار بنده خدا چیست؟!
اما قصد را بر کنجکاوی بگذارید ایا شما تمام کتابهایی که نقل کردید را خوانده اید؟!
با عرض پوزش از پیشگاه تان و به علت ازار به وجود امده!!
به اردوان
درود.
ببخشید اما فرمایش پارسی است و جمع آن با ـات غلط است.
فکر نکنم انتشار ترجمهی پارسی کتابهای نوشته شده به زبان بیگانه در چند جلد غیرقانونی باشد. باید به امکان انتشار و چاپ در ایران توجه داشت. هم چنین قیمت نیز تعیین کننده است.
دربارهی پرسشتان هم پاسخ آری است. من همهی آن کتابهای پیام پیشین را خواندهام. البته تاریخ کمبریج را به تمامی نخواندهام بلکه جسته و گریخته بنا به نیاز.
پیروز باشید
شهربراز
درود
با تشکر ازیاداوری و اصلاح اشتباه.
پس در اولین زمان نسبت به خرید کتابها(نسک ها)اقدام خواهم کرد...
با سپاس
Post a Comment