آدینه ۱/بهمن/۱۳۸۹ - ۲۱/ژانویه/۲۰۱۱
در بخش پیامهای جستار فرهنگ زبان سغدی، خوانندهای خواسته بود که دربارهی زبان خوارزمی هم چیزی بنویسم.
زبان خوارزمی نیز مانند زبان سغدی و پهلوی (پارسی میانه) از شاخهی زبانهای ایرانی میانه است و از نظر جغرافیایی نیز در گسترهای بین سخنگویان زبان پارسی میانه و سغدی جای میگرفته است.
معنای خوارزم:
در زبان پارسی کهن و در سنگنبشتهی داریوش بزرگ هخامنشی سرزمین خوارزم به گونهی «اووآرَزمیَه» (Uvārazmiya) نوشته شده و در اوستایی خواییریزم (Xvairizem) است. این نام در زبان پهلوی به شکل خوارزم درآمده و به همین ترتیب وارد زبان پارسی نو شده است. در نوشتههای یونانی خورَسمیه (Chorasmia) نوشته شده است. از دید ریشهشناسیک، آن را از دو بخش «خواره» + «زمیه» دانستهاند. مککنزی معنای بخش اول را پایین و فرودست (مانند «خوار») و زاخائو آن را پرورنده (nourishing) دانستهاند. بخش دوم نیز همان «زمین» است. پس خوارزم یعنی سرزمین پرورنده یا سرزمین فرودست.
سرزمین خوارزم در آسیای میانه و در خاور دریای گرگان (کاسپین) قرار داشته است. برخی سرزمین خوارزم را همان «آریانه وییجه» یا «ایرانویج» (ویژهی ایرانیان/آریاییان) دانستهاند اما گراردو نیولی (Gherardo Gnoli)، ایرانشناس ایتالیایی، این نظریه را نمیپذیرد. سرزمین خوارزم امروزه بخشی از جمهوری ازبکستان شده است.
خوارزمیان از تیرههای ایرانی بودند و از همان زمان هخامنشیان بخشی از ارتش بودند و به ویژه در سوارکاری بسیار ورزیده بودند و بخشی از سوارهنظام ارتش هخامنشیان بودند. عکس زیر از کتاب ارتش هخامنشیان اسواری خوارزمی را نشان میدهد:
اسوار خوارزمی در زمان هخامنشیان
خوارزمیان و زبان خوارزمی دوران اسلامی
خوارزمیان در دوران پس از اسلام نیز هم چنان بخش مهمی از فضای فرهنگی و سیاسی ایران بودند. محمد پسر موسای خوارزمی، ریاضیدان برجستهی ایرانی، با کتابش به نام «الجبر و المقابله» پایهگذار و ساماندهندهی علم جبر شد و شیوهی حل مسئلهاش امروزه در اصطلاح «الگوریتم» (الخوارزمی) ماندگار و زبانزد شده است.
پس از خوارزمی، یکی از نامدارترین ایرانیان اهل خوارزم ابوریحان بیرونی (زاده: ۳۶۲ ق/ ۳۵۲ خ. / ۹۷۳ م. درگذشته ۴۴۰ ق / ۴۲۷ خ. / ۱۰۴۸ م.) است که در کتاب «آثار الباقیه» به این پیوستگی تیرهی خوارزمیان با دیگر ایرانیان تاکید کرده است: و أما اهل خوارزم، و ان کانوا غصناً من دوحة الفُرس»: یعنی «و مردم خوارزم، آنان شاخهای از درخت استوار پارسیان (ایرانیان) هستند». ابوریحان بیرونی در همین کتاب چون زبان مادری خودش خوارزمی بوده است واژههای فراوانی به ویژه نام ماهها و روزهای هفته و جشنها را به زبان خوارزمی نیز آورده است. در کتاب دیگر خود به نام «التفهیم» هم نام ستارگان و جرمهای آسمانی را نیز به زبان خوارزمی آورده است.
ابوریحان یادآوری میکند که مردم خوارزم خط و زبان خود را داشتند و کتابخانه و کتابهای فراوانی به زبان خوارزمی وجود داشت. دربارهی رفتار فاتحان عرب با زبان و خط خوارزمی میگوید:
«وقتی قتیبه بن مسلم باهلی، سردار حجاج، بار دوم به خوارزم رفت و آن را باز گشود هر کس را که خط خوارزمی مینوشت و از تاریخ و علوم و اخبار گذشته آگاهی داشت از دم تیغ بیدریغ در امان نمیگذاشت و هیربدان قوم را یکسر هلاک نمود و کتابهایشان همه بسوزانید و تباه کرد تا آن که مردم رفته رفته اُمّی ماندند و از خط و کتاب بیبهره گشتند و اخبار آنان فراموش شد و از میان رفت.»
این رخداد در زمان حجاج پسر یوسف ثقفی یعنی در سال ۱۲۰ هجری پیش آمده است.
ایرانی دانشمند دیگر که از سرزمین خوارزم برخاسته است ابوالقاسم محمود زَمَخشَری (زاده: ۴۶۷ ق./ ۴۵۳ خ. / ۱۰۷۴ م. درگذشته: ۵۳۸ ق./ ۵۳۲ خ./ ۱۱۴۳ م.) است اهل روستای زمخشر در خوارزم. چون وی مدتی در کنار خانهی کعبه زندگی میکرد به «جارالله» (همسایهی خدا) مشهور شد. زمخشری کتابی در تفسیر قرآن دارد به نام «کشّاف» (رازگشاینده) که از مهمترین و معتبرترین کتابهای تفسیر است. حافظ در غزلی میگوید:
بخواه دفتر اشعار و راه صحرا گیر ---------- چه وقت مدرسه و بحث کشف «کشّاف» است؟
زمخشری کتاب دیگری دارد در صرف و نحو زبان عربی به نام «مقدمةالادب». این کتاب نیز جزو کتابهای مهم در صرف و نحو بوده است. سعدی در گلستان میگوید وقتی به کاشغر (در نزدیکی چین) رفته بود جوانی را دید که «مقدمهی نحو زمخشری در دست داشت.» زمخشری در کتاب مقدمة الادب نیز بخشهایی را در زیر متن عربی به زبان خوارزمی هم نوشته شده است.
ایرانی سومی که از او نوشتار به زبان خوارزمی بر جا مانده است مختار زاهدی غَزمینی است (درگذشته ۶۵۸ ق./ ۶۶۵ خ./ ۱۲۸۶ م.) اهل روستای غزمین خوارزم. وی کتابی به نام «قُنیة المُنیه» دارد. در این کتاب نیز نوشتارهایی به زبان خوارزمی یافت میشود.
زبان خوارزمی در دوران ما
زبان خوارزمی اندک اندک فراموش شده و به ویژه با ورود ترکان به سرزمین خوارزم و کشتار ایرانیان خوارزمی زبان آنان نیز فراموش شد و امروزه نیز در خوارزم زبان ترکی رایج است.
نخستین کوشش علمی در زمینهی بازشناسی زبان خوارزمی در سدهی بیستم پس از جنگ جهانی دوم منتشر شد. در سال ۱۹۵۱ م./ ۱۳۳۰ خ. ولید توغان (Z. V. Togan) کتاب «مقدمة الادب» را با ترجمهی خوارزمی آن در کتابی با عنوان «پارهی یکم سندهایی دربارهی فرهنگ خوارزمی» (Documents on Khorezmian Culture, pt. 1: Muqaddimat al-adab, with the Translation in Khorezmian) در استانبول منتشر کرد.
یکی از کسانی که در زمینهی زبان خوارزمی کارهای مهمی انجام داده است ایرانشناس نامدار والتر برونو هنینگ (Walter Bruno Henning) است. استاد هنینگ در سال ۱۹۵۱ م./ ۱۳۳۰ خ. مقالهای به نام «زبان خوارزمی» منتشر کرد. وی چهار سال پس از آن در سال ۱۹۵۵ م./ ۱۳۳۴ خ. مقالهای به نام «ساختار فعل در زبان خوارزمی» منتشر کرد. مقالهی بعدی هنینگ ده سال پس از آن یعنی در سال ۱۹۶۵ م./ ۱۳۴۴ خ. و با عنوان «سندهای خوارزمی» منتشر شد. هنینگ در سال بعد، از دانشگاه مرخصی گرفت تا کار روی فرهنگ خوارزمی را به پایان برساند. اما متاسفانه در سال ۱۹۶۷ م. /۱۳۴۶ خ. زمین خورد و پایش شکست و بر اثر آن درگذشت. فرهنگ ناتمام وی را دیوید نیل مککنزی در سال ۱۹۷۱ م./ ۱۳۵۰ خ. منتشر کرد.
والتر برونو هنینگ
در سال ۱۹۶۸ م./ ۱۳۴۷ خ. یک آلمانی به نام یوهان بنتزینگ (J. Benzing) کتابی چاپ کرد به نام «مواد زبانی خوارزمی و دستنویس مقدمه الادب زمخشری» (Das chwaresmische Sprachmaterial einer Handschrift der Muqaddimat al-adab von Zamaxshari). مککنزی در سال ۱۹۷۰ م./ ۱۳۴۹ خ. نقد مفصلی بر این کتاب نوشت که آن را میتوانید در این نشانی در سایت ارزشمند آذرگشنسپ بخوانید. بنتزینگ در سال ۱۹۸۴ م./ ۱۳۶۳ خ. نیز کتابی به نام «نمایهی واژگان خوارزمی» (Chwaresmischer Wortindex) منتشر کرد.
پس از مرگ نابهنگام هنینگ، مککنزی و هلموت هومباخ (Helmut Humbach) نقش مهمی در پژوهش در زمینهی زبان خوارزمی داشتند. در سال ۱۹۹۰ م./ ۱۳۶۹ خ. کتابی از مککنزی منتشر شد به نام «عنصرهای زبان خوارزمی در قنیة المنیه» (The Khwarezmian Element in the Qunyat al-munya). مککنزی در کار آمادهسازی فرهنگ کامل خوارزمی بود اما این کار نیز پس از مرگ وی در سال ۲۰۰۱ م./ ۱۳۸۰ خ. ناتمام ماند.
هلموت هومباخ هم در کتاب «انبارگ زبانیک ایرانیک» (Compendium Linguarum Iranicarum) چاپ سال ۱۹۸۹ م./ ۱۳۶۸ خ. در ویسبادن آلمان به ویراستاری شمیت (R. Schmitt) بخش زبان خوارزمی را فراهم کرده است.
خاستگاه:
برای نوشتن این مطلب از مقالهی مککنزی دربارهی زبان خوارزمی در دانشنامهی ایرانیکا بهره بردهام.
گفتنی است که در سال ۱۳۸۷ خ./ ۲۰۰۸ م. آقای یدالله منصوری، پژوهشگر گروه زبانهای ایرانی فرهنگستان زبان و ادب پارسی، مقالههای یاد شده در بالا را ترجمه و در کتابی منتشر کرد:
نام کتاب: ده گفتار دربارهی زبان خوارزمی
مترجم: یدالله منصوری
ناشر: انتشارات طهوری
سال: ۱۳۸۷ خ.
صفحه: 239 صفحه
این کتاب شامل ترجمههای مقالههای زیر از هنینگ و مککنزی و هومباخ و نیولی است:
۱- «ساختار فعل خوارزمی» (The Structure of the Khwarezmian Verb) اثر هنینگ
۲- «زبان خوارزمی» (The Khwarezmian Language) اثر هنینگ
۳- «اسناد زبان خوارزمی» (The Choresmian Documents) اثر هنینگ
۴- «مادههای فعل ایمپرفکت [!] خوارزمی» (Khwarezmian Imperfect Stems) اثر مککنزی (ترجمهی درستتر: ستاکهای فعل ناکامل در زبان خوارزمی)
۵- «زبان خوارزمی و اوستایی» اثر مککنزی (نام مقالهی انگلیسی را نیافتم)
۶- «زبان خوارزمی در كتابهای فقهی» اثر مککنزی
۷- «زبان خوارزمی» اثر مککنزی
۸- «واژهبستها در خوارزمی» اثر مککنزی
۹- «زبان خوارزمی» اثر هومباخ
۱۰- «نکاتی ديگر دربارهی فرضيهی خوارزمی» اثر گراردو نیولی (Gherardi Gnoli)
در پایان نیز نمايهی واژگان، نامنامه و پيوست آمده است.
1 نظر:
ای کاش دست کم چند کتاب کامل به زبان خوارزمی به جا مانده بود
دریغ دریغ دریغ
Post a Comment