چهارشنبه ۲۲/دی ماه/۱۳۸۹ - ۱۲/ژانویه/۲۰۱۱
پیشتر دربارهی سرزمین سغد باستانی و امروزی نوشتهام. سغدیان گروهی از ایرانیان بودند که از دوران هخامنشیان (و پیش از آن) تا دوران پس از اسلام در نگهبانی فرهنگ ایرانی و نیز در بازرگانی به ویژه در جادهی ابریشم و انتقال و گسترش فرهنگ ایرانی به چین و شرق و غرب سهم و نقش مهمی داشتهاند. بر پایهی سنگنبشتههای داریوش و خشیارشا سُغد از شهربانی (ساتراپی)های هخامنشیان بود. سغدیان در برابر اسکندر مقدونی مقاومت کردند و گرفتار کشتار فجیعی شدند و به همین دلیل به سوی چین گریختند و در آنجا ساکن شدند.
زبان سغدی در کنار زبان پارسی میانه (پهلوی) و زبان پارتی (زبان اشکانیان) از مهمترین زبانهای ایرانی میانه است. در هزارهی نخست میلادی، مردم از دریای گرگان تا مرز چین بدین زبان سخن میگفتند. زبان سغدی به سه خط مانوی، بودایی و سریانی نوشته میشد. به خاطر نفوذ ایرانیان سغدی و سلطه و برتری آنان در جادههای بازرگانی، زبان سغدی به عنوان زبان مشترک و همهگیر دادوستد و بازرگانی به کار میرفت. پس از ورود اسلام به دلیل تغییرهای اقتصادی و سیاسی و نیز گسترش زبان پارسی دری در شرق، اندک اندک زبان سغدی جایگاه خود را از دست داد. اما واژههای فراوانی از زبان سغدی در زبان پارسی دری و دیگر زبانهای رایج در آسیای میانه از جمله در ترکی و چینی بازمانده است. برای نمونه خاتون یا ترخان یا ریشخند از واژههای سغدی هستند.
یکی از مشهورترین سغدیان دوران پس از اسلام، ابوحفص سغدی است که نخستین شعر نامدار و ثبت شدهی پارسی دری را به او نسبت دادهاند و او را نخستین شاعر (رسمی و شناختهی) پارسی دری دانستهاند. آن بیت چنین است:
آهوی کوهی در دشت چگونه روَذا؟ ------- او ندارد یار، بی یار چگونه بُوَذا؟
هم چنین ساخت سازی موسیقایی به نام «شهرود» را نیز کار ابوحفص سعدی دانستهاند. ابوحفص سغدی فرهنگ لغتی نیز نوشته که امروزه از میان رفتهاست.
در شعر شاعران سبک خراسانی واژههای سغدی بیشتر از شاعران دیگر جاهای ایران است و این یکی از دلیلهایی است که وقتی ناصر خسرو به شهر تبریز رسید قطران تبریزی دیوان مُنجیک و دیگر شاعران خراسان را به نزد ناصرخسرو آورد و معنای برخی واژهها را از او پرسید.
همان گونه که زبان پارسی میانه یا پهلوی به زبان پارسی دری یا پارسی نو ترادیسید، زبان سغدی نیز امروزه به گونهی زبان یَغنابی به زندگی خود ادامه میدهد. سخنگویان زبان یغنابی در استان سغد و در منطقههای کوهستانی کشور تاجیکستان زندگی میکنند.
یکی از بزرگترین کارشناسان زبان سغدی در ایران امروز خانم دکتر بدرالزمان قریب است.
خانم دکتر بدرالزمان قریب
دکتر بدرالزمان قریب در سال ۱۳۰۸ خ. در تهران در خانوادهای فرهنگی به دنیا آمد. دبستان و دبیرستان را در مدرسهی ژاندارک (منوچهری کنونی) گذراند. در سال ۱۳۳۶ خ. مدرک کارشناسی (لیسانس) زبان و ادبیات پارسی را از دانشگاه تهران دریافت کرد و از محضر استادانی چون ابراهیم پورداوود، بدیعالزمان فروزانفر، دکتر محمد معین، عبدالعظیم قریب، جلالالدین همایی، ذبیح الله صفا، و دکتر پرویز ناتل خانلری بهره برد. وی سپس در سال ۱۳۳۷ خ. برای ادامهی تحصیل در رشتهی زبانشناسی به دانشگاه پنسیلوانیا در امریکا راه یافت و به مطالعهی زبانهای ایرانی، در حوزهی ادبیات پارسی میانه و باستان پرداخت. وی در سال ۱۳۴۰ خ. در گروه زبانشناسی و خاورشناسی آنجا مدرک کارشناسی ارشد (فوق لیسانس) خود را گرفت و سپس با استفاده از بورس تحصیلی شاگردان اول به دانشگاه کالیفرنیا در برکلی وارد شد و در سال ۱۳۴۳ خ. درجهی دکتری خود را با عنوان «مطالعهی ساختاری فعل در زبان سُغدی» دریافت کرد. برخی از استادان او در امریکا عبارت بودند از هِنینگ در کالیفرنیا، درادزن در پنسیلوانیا و جرج کامرون در میشیگان. دکتر قریب سال پس از دریافت دکتری خود (۱۳۴۳ خ.) به ایران بازگشت و در دانشگاه شیراز به آموزش پرداخت. از سال ۱۳۵۰ به دانشکدهی ادبیات دانشگاه تهران آمد و تا زمان بازنشستگی در گروه زبانشناسی و فرهنگ و زبانهای باستانی این دانشکده کار کرد. پس از بازنشستگی از دانشگاه تهران به عنوان مدیر گروه زبانهای ایرانی در فرهنگستان زبان پارسی کار میکند.
در سال ۱۳۴۵ خ. سنگنبشتهی تازهای از خشایارشا در اندازهی ۵۰ سانتیمتر در ۵۰ سانتیمتر و دو رو به خط میخی یافت شد که دکتر قریب آن را خواند و ترجمه کرد. این سنگنبشته به دستور خشایارشا از روی نسخهی اصلی آن در آرامگاه داریوش رونوشت شده بود. این کشف باستانی در نوع خود بسیار ارزشمند بود و مسایل فراوانی را روشن کرد. یکی دیگر از پژوهشهای مهم دکتر قریب کار روی روزهای هفته، در متنهای کهن و فرهنگ ایرانی است. پیشتر گمان میشد که در فرهنگ ایرانی هفته وجود نداشته است. اما خانم دکتر قریب با جستوجو در داستان هفت پیکر نظامی، دریافت که در این کتاب هر یک از روزهای هفته با نام ستارگان مشخص شده است. همچنین با مطالعهی گاهنامهی قمری مانویان دریافت که آنان نیز برای روزهای هفته، نامهایی داشتهاند.
برخی از کارهای منتشر شدهی او عبارتند از:
- تحليل ساختاری فعل در زبان سُغدی، ۱۳۴۴
- زبانهای خاموش (ترجمه)، با همكاری دكتر يدالله ثمره، ۱۳۶۵
- وِسَنتَرَه جاتَكه (Vessantara Jataka)، داستان تولد بودا به روايت سُغدی، ۱۳۷۱ خ. (جاتکه همریشه با زادن و زایش است و وسنتره یکی از نامهای بودا است)
- تاريخچهی گويششناسی در ايران، ۱۳۸۱
- مطالعات سُغدی، ۱۳۸۶
- پژوهشهای ايرانی باستان و ميانه، ۱۳۸۶
اما بزرگترین کار منتشر شده از خانم دکتر قریب فرهنگ بزرگ سهزبانهی سغدی / پارسی / انگلیسی است که در سال ۱۳۷۴ خ. چاپ و پخش شده است و از کتابهای مهم در زمینهی این زبان است.
نام: فرهنگ سغدی-پارسی-انگلیسی
نویسنده: خانم دکتر بدرالزمان قریب
ناشر: فرهنگان
صفحه: ۶۵۶
سال: ۱۳۷۴ خ. / ۱۹۹۵ م.
(ویراست تازه: ۱۳۸۳ خ./۲۰۰۴ م. با همکاری شهرزاد فتوحی)
این کتاب دارای سه پاره است: دو پیشگفتار پارسی و انگلیسی، بدنهی اصلی فرهنگ، واژهیاب پارسی و انگلیسی. در پیشگفتار پارسی (۳۲ صفحه) و انگلیسی (۳۶ صفحه) معرفی مفصلی از زبان سغدی، تاریخچه و دستور زبان، خطهای آن و نیز منبعهای نوشتاری این زبان به خواننده داده شده است.
بدنهی فرهنگ شامل ۱۱ هزار و ۶۱۷ درآیه یا سرواژه است که در ۴۷۳ به صورت لاتین حرفنویسی و آوانویسی شده و در برابر آنها معنای پارسی و انگلیسی آورده شده است. برای هر درآیه منبع نوشتاریای که آن واژه در آن دیده شده نیز با نشان کوتهنوشت (اختصاری) آمده است. در زیر نمونهای از یک درآیه (درآیهی شماره ۲۰ صفحهی ۲) را بازنویسی میکنم:
20 ’βryn- ستایش کردن، آفرین کردن
āfrīn < *ā-frīna => ’fryn-, ’pryn-
(to) praise
TSP 25ii, 1 n p236, KG 552, 572
منظور از TPS مجلهی «تراکنشهای انجمن واژهشناسی» (Transaction of the Philological Society) در لندن انگلستان است.
دکتر قریب در پیشگفتار مینویسد که بیست سال پیش (در دههی ۱۳۵۰ خ) به گردآوری واژگان زبان سغدی و کار روی فعلهای آن پرداخته است. وی این واژگان را به دو زبان انگلیسی و فارسی ترجمه و آوانویسی میکرد. اندک اندک این گردآوری به شکل یک فرهنگ بزرگ سهزبان درآمد. سپس اطلاعات مهمی دربارهی ساختار زبان سُغدی و خط آن به آن افزوده شد. در دههی ۱۳۶۰ خ. کار فرهنگ به پایان رسیده بود و آمادهی انتشار بود. اما خوشبختانه، در همان زمان منبعهای تازهای از زبان سغدی به دست آمد و پژوهشهای بیشتری منتشر شد. دکتر قریب تصمیم گرفت کار انتشار را عقب بیاندازد تا از دستاوردهای تازه و منبعهای نویافته نیز سود ببرد. از این رو، کار بازبینی و گسترش و انتشار فرهنگ سغدی ده سال دیگر طول کشید! این فرهنگ در سراسر جهان مراجعهکنندگان فراوانی دارد.
این کتاب در سال ۱۳۷۶ خ. در دورهی چهاردهم کتاب سال (نخستین دورهی پس از انقلاب در سال ۱۳۶۲ برگزار شد) برندهی بهترین کتاب سال شد.
پینوشت
علاقهمندان به آشنایی با زبان سغدی میتوانند از این خودآموز زبان سغدی نوشتهی پرادز اُکتُر شِروُ (Prods Oktor Skjærvø) در گروه ایرانشناسی دانشگاه هاروارد بهره ببرند. در این گروه خودآموز دیگر زبانهای ایرانی نیز یافت میشود.
8 نظر:
درود بر شما
جالب اینکه خوده واژهٔ آغاز هم سغدی است
ایشان یکی از بزرگترین خدمتها را به فرهنگ ایران کرده است
اما پرسش این است که زبان یغنابی تا چه حد ترادیسیده است. آیا به قیاس پهلوی به پارسی دری است
?
سپاس
درود بر شما
من نوشته هاي شما رو دنبال مي کنم و بهره زيادي مي برم.
مي خواستم بگم حالا که شما به نوشتن فعل هاي ترانويسي و بازنويسي و تراديسي و ... اقدام مي کنيد
بهتر نيست به جاي استفاده از کردن، خود فعل را صرف کنيد؟
مانند:
تراديسد، بازنوشته، ترانويسم، بازمی نویسم و ...
با درود
و سپاس از شما بخاطر نوشته های بسیار آموزنده ای که میذارید و این رو بدونید که من هر روز به تارنمای شما سر میزنم تا از جستارهای جدید شما آگاه بشم. یه جورایی معتاد شدم.
و البته یک درخواست نیز داشتم مبنی بر اینکه اگر ممکنه مطلبی هم در مورد خط و فرهنگ و البته زبان خوارزمی نیز در سایت بذارید. چون سغدی و خوارزمی همیشه به دنبال یکدیگه میان و به نوعی یاداور یکدیگه هستن.
باسپاس
شهربراز گرامي
آيا وخيم همان وس خيم و بدخيم است كه وخامت عربي را از آن گرفته اند؟ يا تنها شباهت تصادفي ست؟
به بینام۱
درود.
من میکوشم فعلها را به صورت ساده صرف کنم. باز دقت بیشتری خواهم کرد.
به بینام۲
امیدوارم دربارهی زبان خوارزمی هم نوشتاری بیافزایم.
با سپاس
شهربراز
به حمید
درود.
دربارهی ریشهی پارسی «وخیم» باید جستوجو کرد. شاید همانندی آوایی و ظاهری باشد.
البته اگر اصل آن از پهلوی یا پارسی میانه باشد باید «وت-خیم» (بدخیم) بوده باشد نه «وس-خیم» (بسیار خیم!).
شهربراز
درود و سپاس بسیار
وخیم را می توان به اوستایی-پهلوی وی-خیم گرفت یعنی ضد خوی و طبیعت. در این صورت این کلمه عربی اساس ایرانی دارد.
Post a Comment