Saturday, September 04, 2010

نفرین نوح و ریشه‌ی برده داری؟

شنبه ۱۳/شهریور/۱۳۸۹ - ۴/سپتامبر/۲۰۱۰

این نوشتار تنها یک اشاره‌ی تاریخی و کنجکاوی است و در آن قصد بررسی دینی یا سیاسی ندارم. شاید یکی از نکته‌های مهم تاریخی که در میان ما ایرانیان کمتر شناخته شده باشد موضوع برده‌داری و تبعیض نسبت به سیاهان در میان اروپاییان و به ویژه مسیحیان و یهودیان است.

یکی از موضوع‌های مطرح در دین‌های مزبور داستان «نفرین نوح» است. این داستان در نخستین کتاب از کتاب مقدس یهودیان و مسیحیان (Bible) یعنی در سِفر پیدایش (Genesis) فصل نهم آمده است. در پایان فصل نهم بندهای ۱۸ تا ۲۷ چنین می‌خوانیم:


18 And the sons of Noah, that went forth of the ark, were Shem, and Ham, and Japheth: and Ham is the father of Canaan.

19 These are the three sons of Noah: and of them was the whole earth overspread.

20 And Noah began to be an husbandman, and he planted a vineyard:

21 And he drank of the wine, and was drunken; and he was uncovered within his tent.

22 And Ham, the father of Canaan, saw the nakedness of his father, and told his two brethren without.

23 And Shem and Japheth took a garment, and laid it upon both their shoulders, and went backward, and covered the nakedness of their father; and their faces were backward, and they saw not their father's nakedness.

24 And Noah awoke from his wine, and knew what his younger son had done unto him.

25 And he said, Cursed be Canaan; a servant of servants shall he be unto his brethren.

26 And he said, Blessed be the LORD God of Shem; and Canaan shall be his servant.

27 God shall enlarge Japheth, and he shall dwell in the tents of Shem; and Canaan shall be his servant.

ترجمه‌ی پارسی این بخش چنین است:
۱۸ سه پسر نوح که از کشتی خارج شدند، سام و حام و يافِث بودند (حام پدر قوم کنعان است).

۱۹ همه‌ی ملل دنيا از سه پسر نوح به وجود آمدند.

۲۰ و ۲۱ نوح به کار کشاورزی مشغول شد و تاکستانی غَرس نمود. روزی که شراب زياد نوشيده بود، در حالت مستی در خيمه‌اش برهنه خوابيد.

۲۲ حام، پدر کنعان، برهنگی پدر خود را ديد و بيرون رفته به دو برادرش خبر داد.

۲۳ سام و يافث با شنيدن اين خبر، ردايی روی شانه‌های خود انداختند و عقب عقب به طرف
پدرشان رفتند تا برهنگی او را نبينند. سپس او را با آن ردا پوشانيدند.

۲۴ و ۲۵ وقتی نوح به حال عادی برگشت و فهميد که حام چه کرده است، گفت: «کنعان ملعون باد!» برادران خود را بنده‌ی بندگان باشد.

۲۶ و ۲۷ خداوند سام را برکت دهد و کنعان بنده‌ی او باشد. خدا يافث را برکت دهد و او را شريک سعادت سام گرداند و کنعان بنده‌ی او باشد.

اما فرزندان حام کیستند؟ در فصل دهم بند ششم همان کتاب یعنی سِفر پیدایش درباره‌ی نسل حام چنین می‌خوانیم: «پسران حام عبارت بودند از: کوش ، مصراییم، فوط و کنعان». (And the sons of Ham; Cush, and Mizraim, and Phut, and Canaan)

کوش همان حبشیان و دیگر سیاه‌پوستان افریقایی هستند. به گمانم «مصراییم» در زبان عبری شکل جمع است یعنی مصریان (ایم نشان جمع است. برای نمونه کِتُو = کتاب، خَمشَ کِتُویم = پنج کتاب عهد عتیق).

فرزندان سام که روشن است قوم یهود و عربان هستند. رومیان و دیگر اروپاییان را هم فرزندان یافث دانسته‌اند. بنابراین به نظر می‌رسد بردگی سیاهان در میان یهودیان و مسیحیان و اروپاییان توجیهی دینی و «آسمانی» می‌یابد. آن هم به خاطر این که حام برهنگی پدر خویش را دید و به برادرانش خبر داد!

البته می‌دانیم که برده‌داری در میان یونانیان و رومیان پیش از گروش آنان به دین‌های سامی هم بسیار رایج بوده است و برای نمونه هر یکی از سی‌صد اسپارتی که در تنگه‌ی ترموپیلی جنگیدند هفت برده همراه خود داشتند. یا اسپارتیان برای تمرین‌های نظامی خود بردگان را می‌کشتند. استان وحشیانه‌ی گلادیاتورها و کشتن انسان‌ها برای «سرگرمی» «شهروندان» روم هم شهرت جهانی دارد!

3 نظر:

adab doost said...

نکته ای که شما بجا مطرح کردید میتواند درباره اش هزاران کتاب نوشت
انجیل را بویزه عهد عتیق را باید بدقت خواند به دو دلیل :یکی اینکه پی به منش آنکتاب برد،برای نمونه داستان استر وموردخای وهامان که چه بلایی به سر ایرانیان آوردند و جشن "پوریم"که یهودیان برگذار میکنند چه معنی دارد
و دیگر اینکه بسیار سرگرمکننده است هر چند چیز معنوی در ان یافت نمیشود
میگویند هنگامی که ابن مقفع (یا ابن سیبویه) ایرانی به دین اسلام در آمد قران را به اودادند تا بخواند واو انرا از سر تا به اخر خواند و سپس از او پرسیدند "قران را چگونه یافتی،و او پاسخ داد :خوش همچون هزارافسانک "
(هزار افسانک همان کتاب اصلی هزار ویکشب است)

adab doost said...

شهربراز عزیز با اجازه شما
این مفهوم" مردم برگزیده خدا " در فرهنگ ایرانی هیچکاه نبوده است و بنیادهای ارزشگذاری ایرانی بر خصلتهای انسانی استوار بوده است چیزی که کاملا با فرهنگهای همجوار فرق میکند
البته داستان ایرج وتورج ر هم ما داریم
اما من تا انجا که یادم میاید هیچکسی دچار نفرین و یا امرزش ابدی نبوده است و تنها گفتار و کردار و پندار هر کس سنجیدنی شمرده میشده است و در اسطوره های ایران ما "فره ایزدی"را داریم که بستگی به رفتار درست ادمی است پس میخواهم بگویم که سیستم فکری ایرانی تا کجا با دیگران فرق میکند

پیشاهنگ said...

چندی پیش مصباح یزدی در یک سخنرانی تاسف خورده بود که چرا برده‌داری در کشور ایران اجرا نمی‌شود!!! و آن‌را قانونی اسلامی خوانده بود!!!
و جالب اینجاست که در پایان ابراز امیدواری کرده‌بود، پس از حمله به اسراییل! این قانون اسلامی را می‌توانیم اجرا کنیم!