چهارشنبه ۲/امرداد/۱۳۸۷ - ۲۳/جولای/۲۰۰۸
در نوشتهی پیشین با نام حملهی اشپیگل به کوروش بزرگ گفتم که قرار است پاسخی آماده شود. اینکه این هم پاسخ.
دکتر کاوه فرخ، کارشناس تاریخ و ایرانشناس، در پاسخ ادعاهای بیپایهی «ماتیاس شولتز» (Matthias Schulz) در مجلهی اشپیگل، مقالهای به زبان انگلیسی برای سردبیر اشپیگل نوشته است که با اجازهی ایشان چکیدهی پارسی آن را به ترجمهی آزاد در اینجا منتشر میکنم. البته بهتر است که به متن اصلی پاسخ دکتر فرخ به زبان انگلیسی نگاه کنید که کاملتر است.
این پاسخ به ۷ ادعای مقالهی اشپیگل میپردازد که عبارتند از:
۱) ادعا: «برخی منبعهای یونانی» کوروش را ستودهاند.
پاسخ: با این که یونانیان با ایرانیان میجنگیدند اما آن قدر واقعبین و منصف بودند که راستی را در دشمن خود نیز میستودند و دشمنی خود را به تمام مردم و شاهان ایران گسترش نمیدادند. یونانیان دلیلی برای «تملق»گویی از کوروش نداشتند. تنها هرودوت و اسخیلوس نبودند که او را ستودهاند بلکه زنفون و اسکندر مقدونی نیز او را ستودهاند. همین طور آریان (Arrian). این گونه دستچین کردن از منبعهای تاریخی و خود را به فراموشی زدن شیوهی کسانی است که میخواهند نظر شخصی خود را معتبر جلوه دهند.
۲) ادعا: در کتاب مقدس، کوروش «شاه برگزیده» خوانده شده زیرا فرض بر آن است که اجازه داد یهودیان به سرزمین خود بازگردند.
پاسخ: یعنی چه که «فرض بر آن است»؟ آیا آقای شولتز منبعی در اختیار دارد که یهودیان اجازهی بازگشت نداشتند؟ آیا این را نیز «تبلیغات» میدانید؟ اگر این حرف دروغ بوده یهودیان پس از برافتادن هخامنشیان چه انگیزهای داشتند که این گفته را هم چنان نگه دارند؟ در چند جای کتاب مقدس کوروش ستوده شده است. داریوش بزرگ نیز روش کوروش را در پیش گرفت به ویژه در برخورد با یهودیان.
۳) ادعا: تاریخدانان معاصر مدتهاست که مشت این گونه گزارشهای تملقآمیز را باز کردهاند.
پاسخ: برای باز کردن مشت هر واقعیت تاریخی باید چندین منبع دست اول و مستقل و مطمئن همروزگار یا نزدیک به روزگار آن واقعیت ارائه داد. البته به پرسش کشیدن نکتههای تاریخی کار تاریخدان است اما منبعهای دست دوم که تاریخدانان معاصر ما نوشتهاند بدون ریشه داشتن در منبع دست اول ارزشی ندارد.
۴) ادعا: یوزف وایسهوفر میگوید که کوروش فرمانروای خشن و بیرحمی بود مانند دیگران و در حملههایش منطقههای مسکونی و مکانهای مقدس را غارت میکرد و بزرگان را تبعید میکرد.
پاسخ: درست است که پروفسور وایسهوفر پژوهشهای ارزشمندی کرده است اما در این زمینه نظرش برای خودش محترم است. نظر او دربارهی کوروش پذیرش جهانی ندارد و برای گفتههای خود منبع دست اولی نیز ندارد. آری، کوروش بزرگ نیز مانند تمام شاهان و رهبران جنگید و فتح کرد و شاهی کرد. اما دلیلی ندارد که او را «خودکامه و مستبد» بدانیم. با این منطق هر کس که جنگیده باشد خودکامه است. پس ابراهام لینکلن نیز خودکامه بود. و این دقیقا صفتی است که دشمنان او برایش به کار میبردند! جنگهای لینکلن باعث آزادی بردگان شد و جنگهای کوروش نیز آزادی یهودیان را در پی داشت. باز آقای شولتز به تفسیر و گزینش دلخواه از منبعها پرداخته است.
۵) ادعا: تنها کسی مانند شاه ایران که در دههی ۱۹۶۰ م/۱۳۴۰ خ دچار مشکل بود میتوانست مطرح کند که کوروش پدیدآورندهی نخستین منشور حقوق بشر است.
پاسخ: تاریخ را نمیتوان به میل شاه یا ملایان یا آقای شولتز تفسیر کرد. مهربانی و گذشت کوروش در بسیاری از منبعهای دست اول آمده است. تکذیب کردن این ادعاها به معنای دروغ بودن آنها و درستی ادعای شما نیست. هم چنین داستان کوروش تنها از زمان شاه شروع نمیشود. بلکه سالها پیش از بنیانگزاری سازمان ملل، حتا در منبعهای اسکاندیناوی و ایسلندی کوروش به بزرگواری شناخته شده است.
۶) ادعا: هیچ سندی از رفتار انسانی کوروش در استوانهاش نیست. شودیگ (Schaudig) آشورشناس معروف اینها را «تبلیغات» میداند.
پاسخ: شگفتانگیز است که آقای شولتز بدون نگاه به متن استوانه به خط میخی، چنین ادعایی میکند. بخشی از استوانه چنین میگوید:
مردوک خدای بزرگ است ... من روزانه به پرستش او میروم. ارتش انبوه من با صلح و آرامش وارد بابل شد و نگذاشتم که مردم را بترسانند... آنان را از بردگی نجات دادم ... مردوک خدای بزرگ از کارهای نیک من خوشنود شد.
میبینید که کوروش از مردوک نام میبرد در حالی که خدای ایرانیان اهورا مزدا بوده است. پس آقای شولتز چه گونه ادعا میکند که «هیچ سندی» برای رفتار کوروش نیست؟ آیا ایشان متن دیگری در اختیار دارند؟ این ادعا مانند ادعاهای گروهی به نام «انجمن زمین پخ» (Flat Earth Society) است که میگویند گرد بودن زمین دروغ و حاصل تبلیغات است.
۷) ادعا: ملایان ایران نیز از «کیش کوروش» گریزی ندارند و قرار است به زودی استوانهی او را در تهران به نمایش بگذارند. این استوانه نماد افتخار ملی ایرانیان شده است.
پاسخ: این نگاه بسیار سادهانگارانه است. آقای شولتز نمیداند که «ملایان» از مخالفان مردهریگ کوروش بزرگ هستند و از سال ۱۹۷۹ م/۱۳۵۸ خ آموزش تاریخ پیشااسلامی ایران را از مواد درسی مدرسهها حذف کردهاند. توجه اصلی ملایان بر گفتمان همهاسلامگرایی (pan-Islamic discourse) است. اشتباه آقای شولتز در یکی دانستن ملایان و ایران باستان اشتباه رایج در غرب است. هواداران همهاسلامگرایی نظر خوشی نسبت به ایران باستان ندارند و کسانی مانند ناصر پورپیرار تمام تاریخ ایران باستان را ساخته و پرداختهی صهیونیستها و امریکاییان میداند. پورپیرار یهودستیز افراطی است و برای مجلهی معتبری چون اشپیگل باعث شرمندگی و بیاعتباری است که نظر یکی از نویسندگانش با نظر یهودستیز ضدایرانی چون پورپیرار این قدر شبیه باشد که هر دو تاریخ ایران را شایعه و گول بدانند. به گفتهی یکی از دوستان کانادایی من رفتار امروزی حکومت ایران هیچ ربطی به تاریخ ۱۴۰۰ سال پیش آن ندارد.
مرتبط:
اصل مقالهی اشپیگل به زبان انگلیسی
و
پاسخ دکتر کاوه فرخ به مقالهی اشپیگل
پینوشت ۱:
پایگاه «کمیتهی نجات دشت پاسارگاد» نیز ترجمهی کامل پاسخ دکتر کاوه فرخ به پارسی را منتشر کرده است.
دکتر شاهین سپنتا نیز در وبلاگ «ایراننامه» همین ترجمهی کامل را منتشر کرده است.
پینوشت ۲:
ترجمهی پارسی مقالهی اشپیگل: در وبلاگ «آقا اجازه؟»
پینوشت ۳:
متن انگلیسی پاسخ دکتر کاوه فرخ در پایگاه نجات پاسارگاد
Wednesday, July 23, 2008
پاسخ به مقالهی اشپیگل دربارهی کوروش
نوشتهی
شهربراز |
ساعت:
10:07 PM |
پيوند دایمی
0 نظر داده شده |
نظردهی
دستهبندی تاريخ باستان , روزانه , فرهنگ , هخامنشیان
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
0 نظر:
Post a Comment