سهشنبه ۵/شهریور/۱۳۸۷ - ۲۶/آگوست/۲۰۰۸
دکتر محمدرضا باطنی روز یکشنبه ۴/شهریور/۱۳۸۷ برابر ۲۴/آگوست/۲۰۰۸ در برنامهی «دو روز اول» صدای امریکا حضور یافت و دربارهی نظرهایش در زمینهی زبان و خط پارسی صحبت کرد.
نخست بگویم که من به ایشان و کارهایشان در زمینهی زبانشناسی احترام کامل میگذارم و از تلاششان در «فرهنگ دوزبانهی انگلیسی-فارسی سخن» سپاسگزارم. ایشان به عنوان کارشناس حق دارد نظر خودش را داشته باشد و آن را بیان کند اما در این گفتگو چند نکته نظر مرا جلب کرد:
۱) ایشان گفتند دلیل رد شدن واژهی «چرخبال» یا «بالگرد/بالگردان» این بود که این واژه مال تاجیکان است. به نظر من این گفته کوچکشماری تاجیکان را در خود دارد. افزون بر آن، به نظر من در این زمینه باید دلیل زبانی ارائه کرد نه دلیل جغرافیایی. آیا همه واژهها باید در تهران ساخته و استفاده شوند تا درست باشند؟ ضمن این که واژهی بالگرد یا بالگردان در ارتش ایران نیز فراوان به کار میرود. هم چنین «بالثابت» که به هواپیماهای معمولی گفته میشود.
۲) ایشان از یک سو میگوید «فضلا» مخالف ساخت فعل قیاسی هستند و آنان را سرزنش میکند. اما بعد خودش در نقش همان «فضلا» ظاهر میشود و میگوید کاربرد واژههای زبانهای باستانی مانند پارسی میانه و پارسی کهن و اوستایی «نبش قبر» است. آیا ایشان نمیدانند که تمام زبانهای اروپایی که اکنون به عنوان زبانهای علمی به کار میروند برای بالندگی خود به قول ایشان «نبش قبر» کردهاند و از زبانهای مردهی یونانی باستان و لاتین استفاده میکنند. آن هم نه نبش قبر یک مرده بلکه نبش قبر دستهجمعی! ایشان میگوید برای واژهسازی باید همین واژههای معمولی را به کار برد. باید پرسید برای نمونه همین واژهی سرنام در انگلیسی یعنی acronym؟ آیا پیشوندacro در کوچههای شرق لندن رایج است یا در محلهی هارلم نیویورک؟ یا از زبانهای مردهی اروپایی گرفته شده؟ این دید منفی نسبت به واژهسازی علمی برازنده نیست و مانع پیشرفت است.
۳) در توضیح همین «نبش قبر» به «ترابری» اشاره کردند و گفتند این واژه به درد نمیخورد و مردم آن را نپذیرفتهاند. زیرا از پیشوند مردهی «ترا» و فعل «بردن» استفاده شده است. ایشان حمل و نقل را ترجیح میدهد. نمیدانم چه طور میشود در حرف از ساخت فعل قیاسی پشتیبانی کرد اما در عمل آن را مسخره کرد؟ پیشوند به قول ایشان مردهی «ترا» در علوم بسیار کاربرد دارد. برای نمونه در ریاضیات «رابطهی تراگذاری» (transitive relation)، «ماتریس ترانهاده» (transposed matrix)، «تراگسیل» (transmission)، ترادیسنده (transformer) و ... را داریم. یا به «بَسپار» (برابر پلیمر در شیمی) اشاره کردند و گفتند این واژه به درد نمیخورد. زیرا من ابتدا گمان کردم از فعل سپردن است. بعد فهمیدم یعنی پلیمر. میشود پرسید آیا بار اول که «اَبَرقدرت» را دیدید فکر نکردید «اَبر ِ قدرت» است؟ زیرا این واژه نیز از پیشوند مردهی «اَبَر» استفاده میکند.
۴) نکتهای که ایشان یا نمیدانند یا فراموش میکنند این است که در زبان علمی و فنی نمیتوان تنها بر اساس زبان رسمی و اداری و بدون یاری از زبانهای باستانی واژهسازی کرد. زبان پارسی از آنجا که زبانی هندواروپایی است میتواند از الگوی زبانهای اروپایی پیروی کند و دستگاه واژهسازی علمی خود را توانمند کند. جالب آن که وقتی مجری از وی پرسید: وقتی شما در ترجمه از انگلیسی به پارسی واژهای را ببینید که برابر پارسی ندارد چه میکنید؟ دکتر باطنی گفت: من سعی میکنم روح مطلب را بیان کنم و چندان به ترجمهی واژه به واژه معتقد نیستم.
در ترجمهی علمی و فنی نمیتوان تنها به بیان روح مطلب بسنده کرد. باید واژهسازی کرد. فلسفهی «بیان روح مطلب» در ترجمهی علمی و فنی منجر شده است به درازنویسی و خودداری از واژهسازی. انگار اگر واژهی گوش را در پارسی نداشتیم برای بیان روح مطلب بگوییم «عضوی چسبیده به سر برای شنیدن». این همان کاری است که در گذشته شده است. برای نمونه به جای ساختن معادل برای pediatrician گفتهاند «متخصص بیماریهای اطفال» یا برای gynecologist گفتهاند «متخصص بیماریهای زنان و زایمان»! مهم روح مطلب است!
۵) دیگر این که هم ایشان و هم مجری برنامه پارسینویسی را با سرهنویسی یکی گرفتند. وقتی میگوییم از واژههای پارسی استفاده کنیم سریع موضع میگیرند که «هیچ زبان خالصی وجود ندارد. زبان انگلیسی این همه واژه از دیگر زبانهای وام گرفته است و هم چنان قوی است». اما نمیگویند که در انگلیسی وقتی واژهای را وام میگیرند آن را با دستور زبان انگلیسی صرف میکنند نه این برای نمونه «فکر» عربی را بگیریم و همراه آن تفکر، متفکر، فکور، افکار، و صدها مشتق دیگر را هم بیاوریم. آن وقت انتظار داشته باشیم دستگاه نحوی زبان سالم بماند. آن طور که دکتر باطنی گفت «وامواژهها مسافرند. میآیند و میروند. مهم دستگاه نحوی زبان است.» (در ضمن به نظر من، مجری برنامه آگاهی لازم در این زمینه نیز نداشت)
۶) دکتر باطنی نکتهای هم دربارهی تغییر خط گفت که باز به نظر من قانعکننده نبود. ایشان گفت من ابتدا فکر میکردم میشود خط پارسی را اصلاح کرد. اما بعد با مطالعات بیشتر فهمیدم که امکان ندارد. برای مثال اگر حرفهای صدادار را به خط پارسی اضافه کنیم چون دال و ذال و را به حرف بعدی نمیچسبند فایده ندارد. پس بهتر است کل خط را عوض کنیم! من این استدلال را نفهمیدم و به نظرم بیپایه بود.
۷) در ضمن ایشان یک اشتباه تاریخی نیز کرد و گفت: پس از اسلام، به جز ایران و ترکیه(!) زبان باقی کشورهای منطقه عربی شد. اول این که ترکیه کشوری است که از سال ۱۹۲۱ به وجود آمده. اگر منظورشان آناتولی یا آسیای کهتر باشد، در زمان اسلام این منطقه بخشی از امپراتوری روم شرقی بود و سدهها پس از اسلام نیز به نام روم شناخته میشد و ترکان ۳۰۰-۴۰۰ سال پس از اسلام به این منطقه آمدند و به تدریج زبان مردم این منطقه ترکی شد. بنابراین حرف ایشان بیمعنا است.
۸) نکتهی جالبی هم در این گفتگو مطرح شد. خانمی از اصفهان تلفن کرد و به مطلبی اشاره کرد که کمتر بدان توجه میشود. ایشان گفت در زبان پارسی من به بچهام میگویم جارو را از گوشهی اتاق بردار. اما وقتی وی به مدرسه میرود در کتاب ریاضی اصطلاحهای عربی «قائم الزاویه» و زاویهی حاده و منفرجه و «متساوی الاضلاع» و «متساوی الساقین» و ... را میشنود که برایش نامفهوم است و یکی از دلیلهای ضعف ریاضی برخی دانشآموزان همین عربی بودن اصطلاحهاست.
این هم پیوند به گفتگوی دکتر باطنی در صدای امریکا (نزدیک ۱ ساعت)
هم چنین ن.ک نوشتههای پیشین: زبانی پربار و خط پارسی - ۲
Tuesday, August 26, 2008
دکتر باطنی در صدای امریکا
نوشتهی
شهربراز |
ساعت:
11:26 AM |
پيوند دایمی
3 نظر داده شده |
نظردهی
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
3 نظر:
سلام علیکم
باطنی درباره ی بسپار این گونه صحبت نکرد که شما نقل کردی
من متوجهم که پیشوند ترا کاربرد دارد. خودم هم یک جا در یک واژه از آن استفاده کردم ولی به نظر من پیشوند ترا توانائی ی انتقال مفهوم را ندارد.
با بند 4 در مقاله ی شما به طور کلی موافقم.
با بند 5 هم در آن جا موافقم که البته مجری ها سواد خاصی ندارند
ادیب سلطانی هم گفته است تغییر خط بهتر از اصلاح خط است
با بند 8 مخالفم. شاید شما اهل ریاضیات نباشی به هر حال قسمتهایی از سخنان آن خانم جالب بود
جالب و نه درست و قسمتهایی از آن جالب و درست بود. توجه کنید که واژه های ریاضی در زبان ما یا اروپایی است یا فارسی یا عربی سه چهار واژه ی فرانسوی ی خالص است من الان حضور ذهن ندارم ولی هست
فارسی و عربی بودن هم طبق مسائل مختلف است شما به واژه های معادل متساول الاضلاع مثلث مربع مستطیل
در انگلیسی نگاه کن ببین لاتینی یا یونانی است یا الد انگلیش.
سیدعباس سیدمحمدی
http://seyyedmohammadi.blogfa.com
- من سر فرصت بخش «بَسپار» را دوباره گوش میدهم.
- به نظر من باید از «ترا» استفاده کرد و آن را جا انداخت. واژههای از روی عادت فهمیده میشوند. مردم به مرور عادت میکنند همان طور که به واژههای مانند ارتش، شهربانی، شهرداری، دادگستری، آمار و ... عادت کردند.
- من کلا با تغییر خط مخالفم. با اصلاح آن موافقم.
- با ریاضی هم آشنا هستم. با حرف شما هم دربارهی شکلها موافقم. در انگلیسی نیز نام شکلهای هندسی یونانی و لاتین است.
سلام علیکم
شما الان بشنوی
پیش ـ
پس ـ
بی ـ
با ـ
اینها پیشوند هستند. بشنوی
ـ فام
ـ گار
ـ کار
ـ شناس
ـ ک
اینها پسوند هستند. درکی از معنای اینها داری. ولی شما چه درکی از پیشوند ترا داری؟ چرا باید پیشوند ترا را جا انداخت؟ چون شما علاقه داری؟ ابتدائاً دلیل نسبتاً محکم داشته باش. سپس امید داشته باش به این که مردم آن را می پذیرند. من وقتی در واژه نامه ی ریاضی کار می کردم در برابر transvection گذاشتم تبدیل ترابُرداری ولی اعتراف می کنم این کار را قیاسی انجام دادم. من تصوری از معنای ترا در ترابری و ترانهاده transpose و ترایایی transitivity ندارم.
البته اعتراف دوم: شاید من سوادم کم است.
قربانت
سیدعباس سیدمحمدی
باطنی گفت من در یک متنی لغت بسپار را دیدم و خواندم bespaar و دیدم در برابر ِ polymer است و چون من نمی دانم bespaar نیست بلکه baspaar است ترجیح می دادم بگویم پلیمر
***
آن خانم ارجمند مغلطه کرد واژه ی گوشه در فارسی کابرد دارد به قول خود ایشان ما به فرزندمان می گوئیم برو جارو را از ان گوشه بیاور ولی خب ایشان قسمتهای بعد را عمیق نگفت
Post a Comment