آدینه ۲۵/امرداد/۱۳۸۷ - ۱۵/آگوست/۲۰۰۸
یکی از ویژگیهای زبان فنی و علمی امروزی توانایی ساخت سرنام (acronym) است. سرنام همان طور که از نامش برمیآید نام یا واژهای است که از سرهم گذاشتن حرفها یا نویسههای واژههای مختلف ساخته میشود. از سرنامهای معروف «اوپک» (OPEC) است به معنای سازمان کشورهای صادرکنندهی نفت (Organization of Petroleum Exporting Countries) و یا «ناتو» به معنای «سازمان پیمان [اقیانوس] اطلس شمالی» (NATO=North Atlantic Treaty Organization).
این توانایی در زبان انگلیسی به ویژه از میانهی سدهی بیستم (از جنگ جهانی دوم) به بعد گسترش فراوانی یافت. و در پی آن در دیگر زبانها نیز رایج شد. البته نمونههایی از زمان رومیان نیز برجا مانده است مانند اصطلاح معروف اس.پی.کیو.آر (SPQR = Senatus Populusque Romanus) به معنای مجلس مهستان (سنای) مردم روم. یا آی.ان.ار.آی. (INRI) که بر چلیپا (صلیب) عیسا نوشته شده به معنای «عیسای ناصری، پادشاه یهود». در زبان پارسی نیز نمونههایی قدیمی از چنین توانایی دیده میشود مانند نام حکیمی افسانهای که پایهگذاری علمهای «کیمیا و لیمیا و سیمیا و ریمیا» را به او نسبت دادهاند «کلسر» گفته شده که در واقع از کنار هم نهادن حرفهای نخست این چهار واژه به دست میآید.
اما در عصر کنونی در زمان پهلوی به ویژه در ارتش این توانایی در زبان پارسی نیز بسیار گسترش یافت و کاربرد فراوانی یافت به طوری که هنوز نیز هم چنان در ارتش کاربرد دارد. برای نمونه، آرتش شاهنشاهی ایران را «آشا» و نیروی زمینی را نزاشا (نیروی زمینی ارتش شاهنشاهی ایران) میگفتند و همین طور دیگر نیروها که نهاشا و نداشا بودند. امروزه این سرنامها به ترتیب به شکل آجا یا آجاا - سرنام «آرتش جمهوری اسلامی» یا آرتش جمهوری اسلامی ایران-، نزاجا، نهاجا و نداجا درآمدهاند. جمهوری اسلامی ایران را نیز ج.ا.ا میگویند. دیگر بخشها و ادارههای ارتش نیز از این شیوه پیروی میکنند. برای نمونه پس از انقلاب، سازمانی در ارتش به وجود آمد به نام «سازمان عقیدتی-سیاسی» که کارش گسترش مسایل عقیدتی (برگزاری مراسم مذهبی و ...) و بررسی و گزینش و تعیین شایستگی ارتشیان برای دریافت درجه است. به پیروی از سرنامسازی ارتشی، نام آن «ساعس» خوانده میشود. حتا سپاه پاسداران نیز - که محصول انقلاب است - از این ابتکار و فن زبانی ارتش سود میبرد. اکنون سپاه نیز شاخههای خود را چنین مینامد: نِزَِسا/نِهَسا/نِدَسا (نیروی زمینی/هوایی/دریایی سپاه انقلاب). شاید معروفترین (و بدنامترین) این گونه سرنامها «ساواک» باشد که به معنای «سازمان اطلاعات و امنیت کشور» است.
همان طور که از نمونههای بالا دیده میشود یکی از سودمندیهای سرنام، صرفهجویی انرژی در صحبت کردن و کوتاه شدن سخن و خودداری از تکرار عبارتهای دراز است. دیگر سود آن صرفهجویی در جوهر و کاغذ برای چاپ و صرفهجویی فضای نوشته در اینترنت است. برای نمونه در ارتش شاید چنین جملهای را ببینید: «بازدید ت.ف. از ق. ل.۲۱. ز» یعنی «بازدید تیمسار فرماندهی از قرارگاه لشکر ۲۱ زرهی.»
به نظر من، زبان پارسی اگر بخواهد در زمینههای علمی و فنی (و سیاسی و ..) کاربرد داشته باشد پارسیزبانان باید به این مفهوم عادت کنند و آن را بپذیرند. متاسفانه در این زمینه نیز میبینیم که برخی واکنش منفی نشان میدهند اما در کاربرد سرنامهای انگلیسی و فرانسه هیچ تردیدی نمیکنند. امروزه در نوشتههای پارسی سه گونه با سرنامهای انگلیسی رفتار میشود:
۱) نوشتن سرنام انگلیسی با خط لاتین: شکلگیری NGO، دستگاههای I/O (در رایانگر)
۲) نوشتن سرنام انگلیسی با خط پارسی: شکلگیری ان.جی.او، دستگاههای آی/او
۳) نوشتن ترجمهی عبارت اصلی: شکلگیری سازمان غیردولتی، دستگاههای درونداد/برونداد (ورودی/خروجی)
روش نخست باعث درهم آمیختن دوخط میشود و چشم باید در دو جهت حرکت کند یک بار از راست به چپ برای خواندن بخش پارسی و چپ به راست برای خواندن انگلیسی. هم چنین گاه سبب آشفتگی حروفچینی در صفحههای اینترنت و چاپ میشود.
روش دوم مشکل بالا را حل میکند اما درک آن را در زبان پارسی سخت میکند. خوانندهی پارسی زبان باید همواره ترجمه کند.
روش سوم نیز هدف سرنام (کوتاهنویسی و صرفهجویی فضا و زمان) را نادیده میگیرد.
به نظر من پارسینویسان باید جسارت ساخت و کاربرد چنین واژههایی را در خود نیرو دهند. برای نمونه میتوان برای «ان.جی.او» (NGO = Non-Governmental Organization) که این روزها به فراوانی در رسانههای پارسی دیده میشود سرنام «ساغـِد» را پیش نهاد که «سازمان غیردولتی» است یا «سانح» یعنی سازمان ناحکومتی (همان طور که در ارتش ساصَد داریم به معنای سازمان صنایع دفاع). به نظر من این کار برای نیرومندسازی و روزآمدسازی زبان پارسی لازم است. حتا میتوان سازمان ملل متحد را نیز «سامـِم» خواند، اوپک را «ساکصان» و ناتو را «ساپاش» گفت. البته این نمونهها که گفتم تنها مثال سردستی است نه اندیشیده. (ملل متحد چندان پارسی و مناسب نیست. بدتر از آن ملل متحده است! یا ایالات متحده!) باید برای ساخت سرنام پارسی از واژههای پارسی استفاده کرد. فرانسویان نیز از همین شیوه پیروی میکنند یعنی ONU (سرنام Organisation des Nations unies) به جای UN (سرنام United Nations Organization). نمونهی دیگر در زبان فرانسه سرنام سیدا (SIDA = syndrome de l'immunodéficience acquise) به جای ایدز (AIDS = Acquired Immune Deficiency Syndrome) است و نیز OTAN به جای ناتو.
جالب آن که ایرانیانی هم که این نیاز را درمییابند، نه تنها از ساخت سرنام پارسی برای عبارتهای انگلیسی خودداری میکنند بلکه حتا برای سازمانها یا اصطلاحهای ایرانی نیز از سرنام انگلیسی معادل آن استفاده میکنند! مانند سرنام «خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران» که شده است ایرنا (IRNA = Islamic Republic News Agency) یا «سازمان خبرگزاری دانشجویان ایران» که شده است ایسنا (ISNA = Iranian Student News Agency). به دنبال اینان شاهد ایلنا (خبرگزاری کار)، ایقنا (خبرگزاری قرآنی) و ... شدیم.
مهفوم مرتبط دیگری با سرنام، کوتهنوشت (abbreviation) است و آن نامی است که از بخشهای مختلف عبارت گرفته میشود. مانند اصطلاح abend در رایانگر (کامپیوتر) به معنای پایان نابهنجار (abnormal end). این قابلیت نیز در پارسی سابقه دارد. مانند غذای سکبا که در اصل «سرکه با» به معنی آش سرکه است. یا «سکنجبین» که در اصل «سرکه انگبین» (سرکه + عسل) بوده است:
از قضا سرکنگبین صفرا فزود - روغن بادام خشکی مینمود (مولوی)
یا «خاگینه» که در اصل «خایه گینه» بوده است. نمونهی امروزی و ارتشی آن هوانیروز است به معنای بخش «هوایی نیروی زمینی» است.
یادآوری:
دکتر میرشمسالدین ادیب سلطانی به جای «سرنام»، اصطلاح «اغرینام» را پیشنهاد کرده که «اغری» شکل پارسی باستان پیشوند یونانی -acro است و در نام «اغریرث» در شاهنامه نیز دیده میشود.
Friday, August 15, 2008
سرنام
نوشتهی
شهربراز |
ساعت:
11:53 PM |
پيوند دایمی
5 نظر داده شده |
نظردهی
دستهبندی ریشهشناسی , زبان , واژهسازی
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
5 نظر:
سلام علیکم
بعید می دانم اغری نام ادیب سلطانی و ساغد شما بخت قبول داشته باشد
سیدعباس سیدمحمدی
http://seyyedmohammadi.blogfa.com/
ظاهراً کتاب مقدس نامی است که مسیحیان به مجموعه ی عهد قدیم و عهد جدید می نهند
و یهودیان عهد جدید را مقدس نمی دانند
سیدعباس سیدمحمدی
سلام بر شما.
من «ساغد» را تنها به عنوان نمونه و مثال سردستی آوردم نه برابر استانده و پایانی. منظورم تشویق و پشتیبانی کاربرد سرنامهای پارسی است و این که مردم باید عادت کنند به سرنامهای پارسی. و به قول معروف: در مثل مناقشه نیست.
سپاس از یادآوریتان دربارهی کاربرد «کتاب مقدس».
شهربراز
سلام علیکم
وبلاگ سالم و مرتب و خوبی داری
ایشالا خودت هم همین طوری باشی
در پیوندهای وبلاگم معرفی کردم
دیشب تعدادی از مقالاتت را خواندم
انصاف و اعتدال در وبلاگ نویسی خیلی خوب است
در پژوهش
در رد
در قبول
***
مردم
«باید»
عادت کنند؟
چرا باید عادت کنند؟
همین ادیب سلطانی
در مکالمات عادی اش
مثل کتابش نیست
من خودم سه بار تلفنی با ایشان صحبت کردم
حدود ده سال قبل
مثل کتابهایش نبود
عادی
معمولی
مفهوم
حالا چرا شما یا من یا دیگران مردم را بفرمائیم
باید عادت کنند به فلان نحوه ی صحبت کردن؟
***
سیدعباس سیدمحمدی
http://seyyedmohammadi.blogfa.com/
با سلام مجدد
فرمایش شما در یکی از مقالات سابقت
دارمستتر (James Darmesteter شرقشناس معروف آلماني)
***
ظاهراً دارمستتر فرانسوی است
***
سیدعباس سیدمحمدی
Post a Comment