Monday, October 29, 2007

سلطان محمود غزنوی

دوشنبه ٧/آبان/١٣٨۶ - ٢٩/اکتبر/٢٠٠٧

محمود سبکتگین با بینشی قبیله‌ای به دین می‌نگریست و به شدت زیر تاثیر فقیهان عرب‌تبار خراسان بود. وی از سرسخت‌ترین دشمنان آزادی اندیشه بود و اسلام ایرانی را - که اسلام معتزلی و «اخوان الصفا»یی بود - خطرناک‌ترین دشمن اسلام می‌دانست.

حمله به سومنات - که مقدس‌ترین شهر هندوستان بود - و ویران کردن کامل شهر و معبد، کشتار همگانی بیش از پنجاه هزار تن از مردم شهر، و به غنیمت گرفتن ده‌ها میلیون درهم طلا و نقره در سال ۴۰۴ خ. / ١٠٢۴ م. را مورخان مسلمان با شور و شوق و خوشحالی فراوان ثبت کرده‌اند. سلطان محمود بت سومنات را در هم شکسته و پنجاه هزار تن از مردم شهر را از دم تیغ گذراند.
(Somnath در پارسی به صورت سومَنات خوانده می‏شود)

این هم گزارش سلطان محمود غزنوی به خلیفه‌ی بغداد از یکی از لشکرکشی‌هایش به هندوستان:

غلامتان روز شنبه ١٣ جمادی الثانی سال ٩ [از سلطنت محمود = ١٠ آبان ٣٩٧ خ] با دلی مالامال از شوق شهادت و جانی مشتاق به وصول به مقام شهدا حرکت کردم و دژها و باروهای بسیاری را گشودم. حدود بیست هزار تن از بت‏پرستان را مسلمان کردم. یک میلیون درهم پول نقره و سی حلقه فیل از آنها گرفتم و پنجاه هزار تن از آنها را کشتم.

غلامتان یک شهر را که دارای هزار کاخ عظیم و هزار بت‏خانه بود مورد حمله قرار دادم. بیش از هزار بت از نقره را برکنده و از آنها ٩٣ هزار و ٣٠٠ مثقال نقره به دست آوردم. بت بزرگی نیز در این شهر بود که آن جاهلان می‏گفتند سی صد هزار سال پیش ساخته شده است. ده هزار بت در پیرامون این بت قرار داده بودند. غلامتان این شهر را به کلی ویران کردم و مجاهدان اسلام در آن آتش افکندند و هیچ اثری از آبادی در آن برجا نماند. پس از فراغت ا ز حساب کردن اموالی که به دست آمده بود، مبلغ غنایم به بیست میلیون درهم، شمار اسیران به سی صد و پنجاه هزار تن، و شمار فیلان به سی صد و پنجاه و شش حلقه بالغ شد.

سلطان محمود غزنوی در ری به جنایت‌های فجیعی دست زد که شنیدن آن پشت هر انسان نیک‌اندیشی را خواهد لرزاند. او ده‌ها هزار تن را به اتهام رافضی بودن و معتزلی بودن و قرمطی بودن گرفته و قتل عام کرد یا زنده زنده به آتش کشید. تمام تاسیسات علمی ری را، که بازمانده‌ی دوران برمکیان بود و امیران دیلمی آنها را بازسازی کرده بودند، منهدم کرد. کتابخانه‌ی ری را، که ده‌ها هزار عنوان کتاب در زمینه‌های مختلف علمی داشت، ویران کرد.

این هم گزارش حمله به ری:
سلام بر سید و مولایمان امام امیرالمومنین «القادر بالله». غلامتان این نامه را در روز اول جمادی الثانی سال ٢٠ [از سلطنت محمود = دوم تیرماه ۴٠٨ خ] از اردوگاهش در کنار شهر ری به حضورتان می‌فرستد.....

روز دوشنبه ششم جمادی الاول پرچم‌های غلامتان به کنار دیواره‌های ری رسید. دیلمیان به گناه‌شان اعتراف نموده اقرار به کفر و رافضی بودن خودشان کردند. درباره‌ی آنان به آرای فقها مراجعه کردم. و اتفاق بر آن رفت که همه‌شان از طاعت بیرون شده و اهل فسادند و راه عناد در پیش گرفته‌اند...

یک ناحیه از سرزمین ری به قومی از مزدکیان اختصاص یافته بود. اینها تظاهر به مسلمانی می‌کردند و شهادتین می‏گفتند. ولی فاشافاش ترک نماز و روزه و زکات و غسل کرده بودند و گوشت مردار می‌خورند. حمایت از دین خدا اقتضا می‌کرد که اینها از باطنیه متمایز باشند. پس در کنار خیابان شهری که مدت‌ها آن را اشغال کرده و املاکش را میان خودشان قسمت کرده بودند بردار آویخته شدند. ...

آنگاه به اندوخته‌های رستم دیلمی پرداختم و حدود ٥٠٠ هزار دینار جواهرات و ٢٣٠ هزار دینار نقدینه و ٣٠ هزار دینار زیورآلات طلا و ۵٣٠٠ دست رخت و معادل ٢٠ هزار دینار پارچه حاصل گردید. اعیان دیلمی ٢٠٠ هزار دینار پرداختند.

پنجاه بار شتر کتاب به خراسان حمل کردم ولی آنچه از کتاب‌های معتزلی و فلاسفه و رافضی‌ها بود، چون که اصل بدعت بود، همه را در زیر دارهایی که اجسادشان بر آنها آویخته شده بود به آتش کشیدم.

در دوران تسلط او بر خراسان، بخش بزرگ دانشمندان و فرزانگانی که در عهد سامانی در مدرسه‌های نیشابور و بخارا تحصیل کرده بودند به درون ایران گریختند. شخصیت‌های بزرگی از جمله بوعلی سینا به اتهام کافر بودن مورد تعقیب او بودند. بوعلی رباعی معروف خود را به همین خاطر سروده که:

کفر چو منی گزاف و آسان نبُوَد -------- محکمتر از ایمان من ایمان نبود
در دهر چو من یکی و آن هم کافر؟ -------- پس در همه دهر یک مسلمان نبود

کتابخانه‌ی نیشابور در عهد سامانی یکی از بزرگترین کتابخانه‌های ایران – و شاید جهان – بود و ده‌ها هزار جلد کتاب در آن نگهداری می‌شد. پس از به قدرت رسیدن سلطان محمود غزنوی، دیگر خبری از آن نیست. به نظر می‌رسد که – همان طور که در گزارش بالا نابودسازی کتابخانه‌ی ری را خواندیم – کتابخانه‌ی نیشابور نیز به دست محمود و به فتوای فقیهان عرب‌تبار خراسان نابود شده باشد.

برگرفته از بخش غزنویان در تاریخ ایران نوشته‌ی دکتر امیرحسین خنجی.

سلطان محمود به شاعران مداح خود بذل و بخشش‌های فراوانی می‌کرد. خاقانی شروانی درباره‌ی عنصری، شاعر دربار سلطان محمود، می‌گوید:

به ده بیت، صد بدره و برده یافت ----------- ز یک فتح هندوستان عنصری
شنیدم که از نقره زد دیگدان ------------- ز زر ساخت آلات خوان عنصری

بدره: کیسه‌ای که در آن سکه‌ها (ی زر و نقره) نگه می‌داشتند
خوان: سفره

0 نظر: