پنجشنبه ٤/امرداد/١٣٨٦-٢٦/جولاي/٢٠٠٧
اعتقاد به برحق بودن خود و گمراه بودن ديگران يكي از نشانهي كوتهبيني و ناآگاهي و از دليلهاي جنگها و درگيريهاي بشري است. به قول مولاناي بلخي:
اين تعصبها همه از خامي است ------------ تا جنيني، كار خون آشامي است
تا انسان از دنياي بستهي زهدان تعصب بيرون نيايد پيوسته خون ميخورد و در خون غوطه ميزند.
نمونهاي از اين دست آدمها در اين وبلاگ ديده ميشود:دنياي سه خواهر و اين هم يك نمونه:
از محله زرتشتیها (خ ٣٠ تیر) رد می شدم. با خودم گفتم : واااای خدایا زرتشتم شد دین؟ کی الان دیگه پیرو زرتشته؟ خدایا شکرت. مگه ما چقدر با اینجا فاصله داریم؟ اگه من تو یکی از خانواده های زرتشتی به دنیا می آمدم چی می شد؟ کی حال تغییر دین داشت؟ وااای خدا چه رحمی کردی. خدایا تو که تا اینجا این همه مرام کُشمان کرده ای، از اینجا به بعدش را هم خودت به خیر کن و ما را شیعه بخواه ( آرزو بر جوانان عیب نیست )
در بخش نظرها هم در پاسخ به اعتراض ديگران نوشته است:
من به قضاوت نپرداخته ام!! تمام ادیان الهی نزد مسلمانان مقدس اند و مسلمین به تمام آنها مومن اند (به حقیقت ادیان نه صورت تحریف شده کنونی شان) منتها تنها اسلام و شیعه است که امروز حق مطلق است.
اوستا راهم در دوران دانشجویی چند باری خوانده ام، به نظرم کاملاً محدود و ناکافی امد.
روا نیست اقیانوس را رها کرده، دلخوش به کف دستی آب گل آلود شویم.
0 نظر:
Post a Comment