چهارشنبه ٢٧/تير/١٣٨٦-١٨/جولاي/٢٠٠٧
امروز نوشتهاي به دستم رسيد كه در آن از اين كه در زمان ساسانيان مردان خانهخداي خوانده شده بودند تعجب كرده بود و آن را نشاني از مردسالاري گرفته بود.
اين گونه به قول دكتر آجوداني ”خارج خواني“ها ضربههاي بدي به تحليل و تحقيق ميزند.
خدا يا خوتاي در زبان پارسي ساساني به معناي صاحب و دارنده است و با معناي متداول امروزي به كلي فرق ميكند. مثلا مرد خانه را كذك-خوذاي يا همان كدخدا ميگفتند. و زن و بانوي خانه را كذك-بانو يا همان كدبانو. همين طور ده خوتاي يا دهخدا به معناي بزرگ و صاحب ده. امروزه ما به اشتباه بزرگ ده را كدخدا ميخوانيم.
كتابي كه منبع فردوسي توسي بزرگ براي سرودن شاهنامه بود در اصل خوتاي نامگ يا خداينامه خوانده ميشد كه به معناي نامه يا كتاب زندگي بزرگان و شاهان بوده است.
در همين زمينه عبيد زاكاني لطيفهاي دارد بدين مضمون كه: مردي به در خانهي والي رفت و گفت بگوييد كه خدا بر در منتظر ايستاده است. والي بيرون آمد و پرسيد مردك اين چه حرفي است كه ميزني. گفت من خانه خداي بودم و باغ خداي و ده خداي. باغ و ده و خانه را از من ستاندي. خداي باقي ماند!
Wednesday, July 18, 2007
خارجخواني
نوشتهی
شهربراز |
ساعت:
11:29 PM |
پيوند دایمی
0 نظر داده شده |
نظردهی
دستهبندی زبان
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
0 نظر:
Post a Comment